تلنگر مفهومی در علوم رفتاری، نظریه سیاسی و اقتصاد است که تقویت مثبت و پیشنهادهای غیر مستقیم خود را برای تلاش در جهت رسیدن به انطباق غیر اجباری و تاثیر بر انگیزه ها، مشوق ها و تصمیم گیری گروهی فردی را مطرح می کند. ادعای تئوری تلنگر این است که حداقل به اندازهٔ آموزش مستقیم یا اجرای قانون مؤثر است، اگر بیشتر مؤثر نباشد. این مفهوم سیاستمداران آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده است. چند واحد سقلمه در سراسر جهان وجود دارد، در سطح فدرال ( انگلستان و آلمان و ژاپن و دیگران ) و همچنین در سطح بین المللی ( سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، بانک جهانی، سازمان ملل متحد ) .
تدوین این اصطلاح و اصول مرتبط با آن اولین بار در سایبرنتیک، قبل از سال ۱۹۹۵ توسط جیمز ویلک بیان شد. همچنین توسط دکتر استوارت، عضو هیئت علمی دانشگاه برونل به عنوان «هنر تلنگر» منتشر شد. ( گاهی اوقات به عنوان ریزتلنگرها گزارش شده است ) . این اصطلاح همچنین به تأثیرات متدولوژیک روان درمانی به دنبال کارهای گرگوری بیتسون، میلتون اریکسون، پاول واتسلاویک، جان ویکلند، فیسچ، بیل اُ هانلون، متصل است. در این گونه، تلنگر یک وسیلهٔ طراحی شدهٔ هدفمند برای گروه مشخصی از مردم، قطع نظر از مقیاس مداخلهٔ مورد نظر، در نظر گرفته شده است.
در سال ۲۰۰۸، کتاب سقلمه ی ریچارد تالر و کس سانستاین، تئوری تلنگر را به سرزبان ها آورد. این کتاب همچنین پیروانی میان سیاستمداران آمریکایی و بریتانیایی چه در بخش بخش خصوصی و بخش سلامت عمومی بدست آورد. نویسندگان تأثیرگذاری بر رفتار بدون اجبار را پدرسالاری آزادی خواهانه و نفوذگران را به عنوان معماران انتخاب نامیدند. تالر و سانستاین تعریف مفهوم خود را به به صورت زیر بیان کردند:
تلنگر، به آن تلقی که ما از آن داریم، هر جنبه ای از معماری رفتار است که رفتار مردم را در راه پیش بینی پذیری، بدون ممنوع کردن هیچ گزینه ای یا تغییر محسوسی در انگیزه های اقتصادی شان، اصلاح می کند. برای اینکه یک تلنگر خالص محسوب شود، مداخلات، برای اجتناب کننده باید آسان و ارزان باشد. تلنگرها یک فرمان نیستند. قرار دادن میوه در برابر چشم یک تلنگر محسوب می شود. ممنوع کردن غذای ناسالم یک تلنگر نیست.
در این غالب، در اقتصاد رفتاری، تلنگر به طور کلی برای نفوذ بر رفتارها کاربرد دارد.
تلنگر با تغییر محیط باعث می شود که فرایند خودکار شناختی به راه افتد تا نتیجهٔ مطلوب حاصل شود. به عبارت دیگر یک فرد با احتمال بیشتری تصمیمات مشخصی اتخاذ یا یا به شکل مشخصی رفتار کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتدوین این اصطلاح و اصول مرتبط با آن اولین بار در سایبرنتیک، قبل از سال ۱۹۹۵ توسط جیمز ویلک بیان شد. همچنین توسط دکتر استوارت، عضو هیئت علمی دانشگاه برونل به عنوان «هنر تلنگر» منتشر شد. ( گاهی اوقات به عنوان ریزتلنگرها گزارش شده است ) . این اصطلاح همچنین به تأثیرات متدولوژیک روان درمانی به دنبال کارهای گرگوری بیتسون، میلتون اریکسون، پاول واتسلاویک، جان ویکلند، فیسچ، بیل اُ هانلون، متصل است. در این گونه، تلنگر یک وسیلهٔ طراحی شدهٔ هدفمند برای گروه مشخصی از مردم، قطع نظر از مقیاس مداخلهٔ مورد نظر، در نظر گرفته شده است.
در سال ۲۰۰۸، کتاب سقلمه ی ریچارد تالر و کس سانستاین، تئوری تلنگر را به سرزبان ها آورد. این کتاب همچنین پیروانی میان سیاستمداران آمریکایی و بریتانیایی چه در بخش بخش خصوصی و بخش سلامت عمومی بدست آورد. نویسندگان تأثیرگذاری بر رفتار بدون اجبار را پدرسالاری آزادی خواهانه و نفوذگران را به عنوان معماران انتخاب نامیدند. تالر و سانستاین تعریف مفهوم خود را به به صورت زیر بیان کردند:
تلنگر، به آن تلقی که ما از آن داریم، هر جنبه ای از معماری رفتار است که رفتار مردم را در راه پیش بینی پذیری، بدون ممنوع کردن هیچ گزینه ای یا تغییر محسوسی در انگیزه های اقتصادی شان، اصلاح می کند. برای اینکه یک تلنگر خالص محسوب شود، مداخلات، برای اجتناب کننده باید آسان و ارزان باشد. تلنگرها یک فرمان نیستند. قرار دادن میوه در برابر چشم یک تلنگر محسوب می شود. ممنوع کردن غذای ناسالم یک تلنگر نیست.
در این غالب، در اقتصاد رفتاری، تلنگر به طور کلی برای نفوذ بر رفتارها کاربرد دارد.
تلنگر با تغییر محیط باعث می شود که فرایند خودکار شناختی به راه افتد تا نتیجهٔ مطلوب حاصل شود. به عبارت دیگر یک فرد با احتمال بیشتری تصمیمات مشخصی اتخاذ یا یا به شکل مشخصی رفتار کند.
wiki: نظریه تلنگر