[ویکی فقه] نظریه تغایرطلب و اراده به نظریه ای در نسبت میان طلب و اراده اطلاق می شود و در علم اصول فقه کاربرد دارد.
نظریه تغایر طلب و اراده، به این معنا است که «طلب» و «اراده» نه از نظر مفهوم و نه از نظر مصداق ، با هم اتحاد ندارند.
چند دیدگاه درباره طلب و اراده
مرحوم آخوند خراسانی می گوید:علمای امامیه به استثنای برخی و معتزله معتقدند طلب و اراده، برای یک معنا وضع شده است، اما اشاعره و برخی از امامیه گمان کرده اند لفظ «طلب» برای یک معنا و کلمه «اراده» برای معنای دیگری وضع شده است. وی منشأ این اختلاف را، اختلاف میان اشاعره و معتزله در پذیرش «کلام نفسی» می داند؛ به این بیان که:درباره اطلاق صفت متکلم بر خداوند متعال تقریباً اختلافی وجود ندارد، اما در چگونگی آن اختلاف است؛ اشاعره معتقدند صفت تکلم از صفات ذات و قدیم است، و نیز بر این باورند که صفتی غیر از «اراده»، «علم» و سایر صفات، به نام «کلام نفسی» در خداوند وجود دارد که از نوع کلام لفظی نیست. آن ها سپس دایره کلام نفسی را به کلام انسان نیز سرایت داده اند.اما معتزله معتقدند تکلم از صفات ذات نیست، بلکه از صفات فعل خداوند به شمار می آید و معنای متکلم بودن خداوند این است که در یک موجود، صدا بیافریند.
رابطه بین مسئله کلام نفسی و طلب و اراده
مرحوم «آخوند» بین مسئله کلام نفسی و طلب و اراده رابطه برقرار کرده است؛ به این بیان که، هر کس به کلام نفسی معتقد است باید طلب و اراده را مغایر هم دیگر بداند، و هر کس به اتحاد طلب و اراده اعتقاد داشته باشد باید کلام نفسی را نفی کند.وی سپس می گوید:حق این است که «طلب» و «اراده» دو لفظ می باشد که موضوع له آن ها یکی است. این وحدت در همه مراحل و مراتب وجود دارد؛ یعنی آن دو هم در عالم مفهوم معنای واحدی دارند و هم در وجود خارجی و حقیقی و هم در وجود انشایی، و اختلاف اشاعره و معتزله ، اختلاف لفظی است نه حقیقی، زیرا اختلاف طلب و اراده فقط در مقام انصراف است؛ یعنی وقتی کلمه «اراده» اطلاق می شود، ذهن به وجود حقیقی آن، که صفتی نفسانی است، انصراف پیدا می کند، اما وقتی کلمه «طلب» اطلاق می شود، به طلب انشایی انصراف پیدا می کند و اختلاف در مقام انصراف، مانع از اتحاد معنای آن دو نیست.برخی از اصولیون متأخر معتقدند هیچ ارتباطی بین بحث کلام نفسی و اتحاد طلب و اراده وجود ندارد و دو بحث مستقل و جدای از هم می باشد؛ از این رو برخی هم چون مرحوم آیت الله بروجردی با این که کلام نفسی را نمی پذیرند، طلب و اراده را مغایر با هم می دانند.
نظریه تغایر طلب و اراده، به این معنا است که «طلب» و «اراده» نه از نظر مفهوم و نه از نظر مصداق ، با هم اتحاد ندارند.
چند دیدگاه درباره طلب و اراده
مرحوم آخوند خراسانی می گوید:علمای امامیه به استثنای برخی و معتزله معتقدند طلب و اراده، برای یک معنا وضع شده است، اما اشاعره و برخی از امامیه گمان کرده اند لفظ «طلب» برای یک معنا و کلمه «اراده» برای معنای دیگری وضع شده است. وی منشأ این اختلاف را، اختلاف میان اشاعره و معتزله در پذیرش «کلام نفسی» می داند؛ به این بیان که:درباره اطلاق صفت متکلم بر خداوند متعال تقریباً اختلافی وجود ندارد، اما در چگونگی آن اختلاف است؛ اشاعره معتقدند صفت تکلم از صفات ذات و قدیم است، و نیز بر این باورند که صفتی غیر از «اراده»، «علم» و سایر صفات، به نام «کلام نفسی» در خداوند وجود دارد که از نوع کلام لفظی نیست. آن ها سپس دایره کلام نفسی را به کلام انسان نیز سرایت داده اند.اما معتزله معتقدند تکلم از صفات ذات نیست، بلکه از صفات فعل خداوند به شمار می آید و معنای متکلم بودن خداوند این است که در یک موجود، صدا بیافریند.
رابطه بین مسئله کلام نفسی و طلب و اراده
مرحوم «آخوند» بین مسئله کلام نفسی و طلب و اراده رابطه برقرار کرده است؛ به این بیان که، هر کس به کلام نفسی معتقد است باید طلب و اراده را مغایر هم دیگر بداند، و هر کس به اتحاد طلب و اراده اعتقاد داشته باشد باید کلام نفسی را نفی کند.وی سپس می گوید:حق این است که «طلب» و «اراده» دو لفظ می باشد که موضوع له آن ها یکی است. این وحدت در همه مراحل و مراتب وجود دارد؛ یعنی آن دو هم در عالم مفهوم معنای واحدی دارند و هم در وجود خارجی و حقیقی و هم در وجود انشایی، و اختلاف اشاعره و معتزله ، اختلاف لفظی است نه حقیقی، زیرا اختلاف طلب و اراده فقط در مقام انصراف است؛ یعنی وقتی کلمه «اراده» اطلاق می شود، ذهن به وجود حقیقی آن، که صفتی نفسانی است، انصراف پیدا می کند، اما وقتی کلمه «طلب» اطلاق می شود، به طلب انشایی انصراف پیدا می کند و اختلاف در مقام انصراف، مانع از اتحاد معنای آن دو نیست.برخی از اصولیون متأخر معتقدند هیچ ارتباطی بین بحث کلام نفسی و اتحاد طلب و اراده وجود ندارد و دو بحث مستقل و جدای از هم می باشد؛ از این رو برخی هم چون مرحوم آیت الله بروجردی با این که کلام نفسی را نمی پذیرند، طلب و اراده را مغایر با هم می دانند.
wikifeqh: نظریه_تغایر_طلب_و_اراده