نظام الدین شامی

لغت نامه دهخدا

نظام الدین شامی. [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] ( اِخ ) از شاعران و فضلای قرن هشتم و اوایل قرن نهم تبریز و قدیمی ترین مورخان عصر تیموری است. او را شنب غازانی نیز گویند . وی در بغداد می زیست و به سال 795 هَ. ق. چون امیرتیمور آن ولایت را تصرف کرد بخدمت او پیوست و به سال 804 به فرمان امیر تیمور به ضبط وقایعایام سلطنت او پرداخت و کتاب ظفرنامه را تصنیف کرد و چند سال بعد هنگامی که تیمور عزم سمرقند کرد، رخصت طلبید و به موطن خویش تبریز بازگشت و بقیت عمر را در آنجا بسر برد. بجز ظفرنامه مطابق تحقیق آقای حکمت نظام الدین دو کتاب دیگر هم تصنیف کرده است : نخستین ریاض الملوک فی ریاضات السلوک ، که بنام سلطان اویس مصدر است ، و انشائی پر تکلف و اغلاق دارد؛ دیگری تلخیصی است از کتاب بلوهر و بیوذاسف ، که به نام سلطان احمد بهادرخان موشح است. ( ازسعدی تا جامی ص 492 ) ( از رجال کتاب حبیب السیر ص 71 ) ( سبک شناسی ج 3 ص 171 و 194 ). و نیز رجوع به حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 90 و دانشمندان و سخنوران آذربایجان شود.

فرهنگ فارسی

از مورخان دوره تیموری است و در وقتی که امیر تیمور لشکر ببغداد کشید و سلطان احمد جلایر را منهزم گردانید اول کسی بود که بخدمت امیرتیمور پیوست و مورد توجه و التفات قرار گرفت و پس از آن ملازم دربار بوده و کتابی در باب وقایع زمان تیمور تالیف نموده است. وی در سال ۸٠۴ ه.ق . فرمان تالیف تاریخ خود را که به تاریخ [ ظفر نامه ] موسوم است از تیمور دریافت داشت . این کتاب نسبت بتاریخ و صاف ساده تر و خالی از زواید و عبارات متکلف است . از کتاب مولانا نظام الدین شامی بعدها شرف الدین علی یزدی در [ ظفرنامه ] استفاده کرد .
از شاعران و فضلای قرن هشتم و اوایل قرن نهم تبریز و قدیمی ترین مورخان عصر تیموری است . او را شنب غازانی نیز گویند . وی در بغداد می زیست و بسال ۷۹۵ هجری قمری چون امیر تیمور آن ولایت را تصرف کرد بخدمت او پیوست و بسال ۸٠۴ به فرمان امیر تیمور به ضبط و قایع ایام سلطنت او پرداخت و کتاب ظفر نامه را تصنیف کرد و چند سال بعد هنگامی که تیمور عزم سمرقند کرد رخصت طلبید و به موطن خویش تبریز باز گشت و بقیت عمر را در آنجا بسر برد . بجز ظفر نامه مطابق تحقیق آقای حکمت نظام الدین دو کتاب دیگر هم تصنیف کرده است : نخستین ریاض الملوک فی ریاضات السلوک که بنام سطلان اویس مصدر است وانشائی پر تکلف و اغلاق دارد دیگری تلخیصی است از کتاب بلوهر و بیوذاسف که بنام سلطان احمد بهادر خان موشح است .

پیشنهاد کاربران

بپرس