[ویکی فقه] در قلمرو اقتصاد، فرق هر نظام فکری و مکتبی، الهی و غیر الهی، بیش تر، به جدایی و ناسانی در نظام اقتصادی بر می گردد. روشِ استنباط و دستیابی به نظام اقتصادی هر نظام فکری و مکتبی، امری مهم برشمرده می شود. ناهم سانی های روش استنباط، فرق های فراوانی را در نظام اقتصادی استنباط شده در پی خواهد داشت. شریعت مقدس اسلامی از این امر جدا نیست. ناهم سانی در روش دستیابی اقتصاد اسلامی، یا نظام اقتصادی اسلام، فرق های فراوانی را در دستاورد، یعنی اقتصاد اسلامی، یا نظام اقتصادی اسلام، در پی خواهد داشت. در این نوشتار، ضمن پرداختن به پاره ای از روش های مهم دستیابی به اقتصاد اسلامی، روش استنباط نظام اقتصادی اسلام، که همسو با مبانی معرفت شناسی فقهی اسلام باشد، ارائه می شود. اما ابتدا لازم است، پاره ای مفاهیم و واژه ها شرح داده شود، تا مراد نویسنده از به کارگیری این واژه ها روشن گردد و زمینه درک مراد نویسنده برای خواننده فراهم آید.
← تعریف نظام اقتصادی
با شرح هایی که یادآور شدیم، به نظر می رسد نظام اقتصادی اسلام را به دو گونه می توان شناساند:الف. مجموعه عنصرهای هماهنگ و دارای ارتباط و پیوند منطقی که دربردارنده: مبانی فلسفی، مکتبی، اهداف، مفاهیم اخلاقی و ارزشی و الگوهای رفتاری است. ب. مجموعه ای از الگوهای رفتاری و پیوندها در سه حوزه: تولید، توزیع و مصرف که پیوند منطقی با مبانی و مفاهیم اسلام داشته و شرکت کنندگان در عرصه اقتصادی را به یکدیگر و به منابع، در جهت رسیدن به هدف های نظام اقتصادی پیوند می زند.
← دو دلیل برای انتخاب تعریف دوم
جهان بینی حاکم بر نظام اقتصادی را مبانی فلسفی آن نظام می نامیم. جهان بینی ، دربرگیرنده گزاره هایی است که با کلمه (هست) یا (نیست) بیان می شود. به دیگر سخن، گونه تفسیر و برداشتی که بشر ، یا دین از مقوله های اساسی هستی: خدا ، انسان ، جامعه، دنیای مادی، جهان آخرت و عالم غیب دارد، جهان بینی نامیده می شود. جهان بینی ممکن است بشری یا دینی باشد. در مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام، آن دسته از مسائل جهان بینی که در نظام اقتصادی اثرگذار و نقش آفرینند، بررسی می شوند؛ مانند مدبّّریّت و رزّاقیت خداوند متعال. امّا از صفات ذات خدای متعال، که به طور مستقیم اثری و نقشی در شکل گیری نظام اقتصادی ندارند، بحث نمی شود.
هدف های نظام اقتصادی
...
← تعریف نظام اقتصادی
با شرح هایی که یادآور شدیم، به نظر می رسد نظام اقتصادی اسلام را به دو گونه می توان شناساند:الف. مجموعه عنصرهای هماهنگ و دارای ارتباط و پیوند منطقی که دربردارنده: مبانی فلسفی، مکتبی، اهداف، مفاهیم اخلاقی و ارزشی و الگوهای رفتاری است. ب. مجموعه ای از الگوهای رفتاری و پیوندها در سه حوزه: تولید، توزیع و مصرف که پیوند منطقی با مبانی و مفاهیم اسلام داشته و شرکت کنندگان در عرصه اقتصادی را به یکدیگر و به منابع، در جهت رسیدن به هدف های نظام اقتصادی پیوند می زند.
← دو دلیل برای انتخاب تعریف دوم
جهان بینی حاکم بر نظام اقتصادی را مبانی فلسفی آن نظام می نامیم. جهان بینی ، دربرگیرنده گزاره هایی است که با کلمه (هست) یا (نیست) بیان می شود. به دیگر سخن، گونه تفسیر و برداشتی که بشر ، یا دین از مقوله های اساسی هستی: خدا ، انسان ، جامعه، دنیای مادی، جهان آخرت و عالم غیب دارد، جهان بینی نامیده می شود. جهان بینی ممکن است بشری یا دینی باشد. در مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام، آن دسته از مسائل جهان بینی که در نظام اقتصادی اثرگذار و نقش آفرینند، بررسی می شوند؛ مانند مدبّّریّت و رزّاقیت خداوند متعال. امّا از صفات ذات خدای متعال، که به طور مستقیم اثری و نقشی در شکل گیری نظام اقتصادی ندارند، بحث نمی شود.
هدف های نظام اقتصادی
...
wikifeqh: نظام_اقتصادی_اسلامی