[ویکی فقه] احتیاجات فردی و اجتماعی بشر بر دو قسم است، بعضی ثابت و بعضی متغیر است.
ما در این زمینه باید در دو جبهه بجنگیم و با دو دسته طرف هستیم. یک دسته کسانی هستند که به احتیاجات متغیر اعتقاد ندارند و همه احتیاجات بشر را در تمام زمان ها ثابت فرض می کنند که ما نام آنان را جامدها می گذاریم. دسته دیگر افرادی هستند که ما آنان را جاهل می گوئیم. اینها همه چیز را تغییر پذیر می دانند. بنا به فرض جامدها، در مقتضیات زمان، چیزی که باید وضع خودش را به تبع زمان تغییر بدهد وجود ندارد. و طبق نظر جاهل ها هیچ چیزی در عالم وجود ندارد که در همه زمان ها یکنواخت و ثابت باشد.
نظریه جاهل ها درباره احتیاجات بشر
طبقه جاهل ها دو فرضیه نیمه فلسفی دارند. (چون در میان دانشمندان این حرف ها وجود دارد ما پیشاپیش آن ها را عنوان می کنیم تا مسلمانان متوجه باشند و قبل از آن که افراد جاهل آن ها را عنوان بکنند جواب آماده داشته باشند.) دو فرضیه است که اگر کسی آن ها را بپذیرد، باید حرف جاهل ها را بپذیرد که هیچ اصل ثابتی وجود ندارد. این دو فرضیه یکی " نسبیت اخلاق " است و دیگری " نسبیت عدالت ". اخلاق مربوط به حالت شخص و نظام دادن به غرائز شخصی است. عدالت مربوط به نظام اجتماعی است. فرضیه نسبیت اخلاق می گوید هیچ اخلاق ثابتی نمی تواند وجود داشته باشد، پس هیچ مکتب اخلاقی نمی تواند همیشه برای بشر برقرار باشد. فرضیه نسبیت عدالت می گوید عدالت یک امر نسبی است، بنابراین عدالت هیچ مکتبی نمی تواند برای همیشه برقرار باشد.
معنی نسبیت
بعضی از امور را نسبی می گویند و آن، اموری است، صفتی یا حالتی است که آن را با مقایسه با یک شی ء معین می شود به چیزی نسبت داد. مثلا بزرگی و کوچکی از امور نسبی است. اگر از شما بپرسند بزرگی چقدر است و کوچکی چقدر، آیا می توانید حدی برای آن معین بکنید؟ یک وقت شما می گوئید من امروز یک گوسفند بزرگی دیدم، خیلی هم مبالغه می کنید، می گوئید به اندازه یک گوساله بود. گوسفند که یک حد متوسطی دارد اگر به اندازه یک گوساله یکساله باشد خیلی بزرگ جلوه می کند. اما شما اگر شتری را ببینید به اندازه یک گاو، می گوئید چه شتر کوچکی است! گوسفند در حد گوساله اگر باشد می گوئید بزرگ است ولی شتر اگر در حد گاو باشد می گوئید کوچک است. چطور است که یک شی ء در حد گوساله بزرگ است و شی ء دیگر در حد گاو، کوچک با آن که گاو از گوساله بزرگتر است؟
دوری و نزدیکی یکی از موارد امور نسبی
...
ما در این زمینه باید در دو جبهه بجنگیم و با دو دسته طرف هستیم. یک دسته کسانی هستند که به احتیاجات متغیر اعتقاد ندارند و همه احتیاجات بشر را در تمام زمان ها ثابت فرض می کنند که ما نام آنان را جامدها می گذاریم. دسته دیگر افرادی هستند که ما آنان را جاهل می گوئیم. اینها همه چیز را تغییر پذیر می دانند. بنا به فرض جامدها، در مقتضیات زمان، چیزی که باید وضع خودش را به تبع زمان تغییر بدهد وجود ندارد. و طبق نظر جاهل ها هیچ چیزی در عالم وجود ندارد که در همه زمان ها یکنواخت و ثابت باشد.
نظریه جاهل ها درباره احتیاجات بشر
طبقه جاهل ها دو فرضیه نیمه فلسفی دارند. (چون در میان دانشمندان این حرف ها وجود دارد ما پیشاپیش آن ها را عنوان می کنیم تا مسلمانان متوجه باشند و قبل از آن که افراد جاهل آن ها را عنوان بکنند جواب آماده داشته باشند.) دو فرضیه است که اگر کسی آن ها را بپذیرد، باید حرف جاهل ها را بپذیرد که هیچ اصل ثابتی وجود ندارد. این دو فرضیه یکی " نسبیت اخلاق " است و دیگری " نسبیت عدالت ". اخلاق مربوط به حالت شخص و نظام دادن به غرائز شخصی است. عدالت مربوط به نظام اجتماعی است. فرضیه نسبیت اخلاق می گوید هیچ اخلاق ثابتی نمی تواند وجود داشته باشد، پس هیچ مکتب اخلاقی نمی تواند همیشه برای بشر برقرار باشد. فرضیه نسبیت عدالت می گوید عدالت یک امر نسبی است، بنابراین عدالت هیچ مکتبی نمی تواند برای همیشه برقرار باشد.
معنی نسبیت
بعضی از امور را نسبی می گویند و آن، اموری است، صفتی یا حالتی است که آن را با مقایسه با یک شی ء معین می شود به چیزی نسبت داد. مثلا بزرگی و کوچکی از امور نسبی است. اگر از شما بپرسند بزرگی چقدر است و کوچکی چقدر، آیا می توانید حدی برای آن معین بکنید؟ یک وقت شما می گوئید من امروز یک گوسفند بزرگی دیدم، خیلی هم مبالغه می کنید، می گوئید به اندازه یک گوساله بود. گوسفند که یک حد متوسطی دارد اگر به اندازه یک گوساله یکساله باشد خیلی بزرگ جلوه می کند. اما شما اگر شتری را ببینید به اندازه یک گاو، می گوئید چه شتر کوچکی است! گوسفند در حد گوساله اگر باشد می گوئید بزرگ است ولی شتر اگر در حد گاو باشد می گوئید کوچک است. چطور است که یک شی ء در حد گوساله بزرگ است و شی ء دیگر در حد گاو، کوچک با آن که گاو از گوساله بزرگتر است؟
دوری و نزدیکی یکی از موارد امور نسبی
...
wikifeqh: نسبیت_عدالت