همچو خنثی مباش نرماده
یا همه سوز باش یا همه ساز.
سنائی.
لاف مردی زنی و زن باشی همچو خنثی مباش نرماده.
سعدی.
|| ( اصطلاح گیاه شناسی ) گیاهی که هر گل آن شامل جهاز نر و جهاز ماده باشد چون اطلسی و امرود. || ذوجنبتین . ( لغات فرهنگستان ). || ( اِ مرکب ) چفت رزه. قلابه. پیچ. لولب. ( ناظم الاطباء ).- نرماده در ؛ چفت رزه در. ( ناظم الاطباء ).
|| زن و مرد. مذکر و مؤنث :
کفی خاکم و قطره ای آب سست
ز نرماده ای آفریده نخست.
نظامی.
مرقعبرکش نرماده ای چندشفاعت خواه کارافتاده ای چند.
نظامی.