نخبت

دانشنامه عمومی

نخبت ( به انگلیسی: Nekhebet ) در اسطوره های مصر باستان، ایزدبانوی مصر باستان ( مصر علیا ) ، ایزدی است که یونانیان او را با ایلیسیا، بانوی نگهبان زایش، یکی می پنداشتند و از روزگاران نخستین، ایزدبانوی نگهبان مصر علیا به شمار می رفت. مرکز پرستش او در الکاب کنونی ( نخب باستانی ) بود که یونانیان ان را ایلیسیاپولیس می نامیدند. این شهر پایتخت کهن ترین پادشاهی جنوب مصر بود. او اغلب در جنگ و مراسم نیایش ظاهر می شود و به شکل کرکسی بر سر فرعون بال می زند و مگس پران و مهر در چنگال اوست. [ ۱]
او را گاهی ایزدی با سر کرکس نمایانده اند یا زنی که تاج سپید مصر علیا را بر سر نهاده یا دستاری به شکل کرکس بر سر دارد. نخبت به عنوان ایزدبانوی مادر، شهزادگان را شیر می داد و اغلب در نگاره ها می بینیم که فرعون را نیز شیر می دهد.
عکس نخبتعکس نخبت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

نخبت ؛ نخبه ، نغبت ، دارای نبوغ ، نابغه
نخبه ؛ نغبه ، دارای نبوغ ، نابغه
حرف خ در این کلیدواژه به دلیل نزدیکی محل صدور آوا در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به حرف غ می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

تلفظ آوایی حرف غ مابین آوای دو حرف ق و خ می باشد.
یعنی تلفظ آوای حرف غ مثل حرف ق به صورت تک ضربی نمی باشد بلکه دارای یک آوای ممتد و مستمر می باشد که عینیت و انطباق این حرف با آوای آن برای حالت هایی در کلمات استفاده می شود که یک شرایط مستمر در عالم واقع وجود داشته باشد.
نابغه ؛ دارای تفکر ناب و نافع و نوا دهنده
تعریف منتخب برای کلمه ی نخبه یک تعریف صحیحی نیست زیرا که ریشه ی کلمه ی انتخاب از خوبی می باشد و ریشه کلمه ی نخبه با ریخت نغبه که منشعب از کلمه ی نبوغ و نابغه می باشد از ریشه ی نب و ناب و نفع و نوا می باشد.
نخبه ؛ همچنین از یک جهت دیگر فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات در متن زیر از زوایای مختلف تحلیل و تبیین شده است ؛
نَقم نقب ؛ مفهوم این کلیدواژه را از طریق دو قانون از قانون و قواعد ایجاد کلمات می توانیم از صندوقچه ی این کلمه به راحتی بیرون بکشیم.
یک ؛ قانون لاتین و تلاطم حروف در پاتیل کلمات

دو ؛ قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به کاربری و بار مخالف کلمه.
در شروع تحلیل و تفسیر این کلمه یک جمله با این مضمون اگر بخواهیم بنویسیم می تواند ما را به درک بهتر مفهوم این کلمه کمک کند ؛
( مُقَنّی نقمی زد و دست به قنوت شد
قنات غنی شد و چشمه ی هور درختشید. )
در صندوقچه ی کلمه ی نقم، حقایق و مفاهیمی از قبیل ؛
( شیرینی امتداد تونل حفره دالان سوراخ چشمه اغنا شدن غنی شدن جاری شدن قانون قناعت داشتن قانع شدن رضایت خوشنودی مکان نابغه نخبه و. . . ) منطبق بر عالم واقع قابل مشاهده است.
در کلمه ی نقم حرف م در قانون قلب ها به دلیل نقطه ی مشترک در محل صدور آوا جهت منقلب شدن مفهوم کلمه ی نقم به سمت یک کلمه ی دیگر در موقعیت کاربردی متفاوت قابل تبدیل به حرف ب می باشد.
فلذا کلمه ی نقم قابل منقلب شدن و خیز برداشتن به سمت کلمه ی نقب نغبه نخبه و نابغه می شود.
اصطلاح نقم زدن در شغل مقنی گری و ایجاد قنات برای حالتی می باشد که مقنی بخواهد میل چاه هایی که برای دسترسی به یک سفره ی آب در زیر زمین حفر نموده بخواهد این میل چاه ها را به همدیگر راه بدهد و نغ و نغب و نخ و نخبی از جریان آب ایجاد کند و این سفره را به سطح زمین جاری کند.
بر همین مبنا و بر اساس مفهوم کلمه ی نخب و نغب، منشعب از بن واژه ی کلمه ی مقنی و نقم، مفهوم کلمه ی نخبه و نابغه در حالتی ایجاد می شود و به شخصی اطلاق می شود که با تقنین قانون در حالت ها و موقعیت های کاربردی مختلف منطبق بر عالم واقع با نقم زدن بخواهد یک جریانی از نور و یک جریانی از سفره و خان کرم الهی به سمت بندگان خدا جاری کند و نعمات خداوند متعال را به دست بندگانش برساند.