ناپرهیزگاری

لغت نامه دهخدا

ناپرهیزگاری. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) عدم پارسائی. ( ناظم الاطباء ). فسق. فجور. ناپارسائی. بی عفتی. آلوده دامنی. || بی احتیاطی. عدم ملاحظه در حفظ تندرستی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ناپرهیزی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس