ناو کلاس دویچلنت ( به آلمانی: Deutschland - Klasse ) یک کلاس از سه ناو نیروی دریایی آلمان بود. این کلاس در قالب محدودیت های اعمال شده بر آلمان بر اساس پیمان ورسای طراحی شد و کشتی های آن با عنوان محاوره ای «نبردناو جیبی»، ویژگی هایی بین ناوها و نبردناوها داشتند. این «کشتی های زره پوش» از چندین ویژگی نوآورانه منحصربه فرد برخوردار بودند که شامل ساختاری با جوشکاری گسترده و پیش ران تمام دیزل می شد.
بر خلاف ناوهای جنگ جهانی اول که از زغال سنگ به عنوان سوخت استفاده می کردند، ناوهای جدیدتر در دوره میان دوجنگ برد بیشتری داشتند و دیگر به شبکه ای از بنادر دوست خارجی برای سوخت گیری وابسته نبودند. در میان فرماندهی عالی آلمان چنین تصور می شد که اگر از ناوهای آلمانی با تانکرها و کشتی های تدارکاتی پشتیبانی شود و سوخت گیری در دریا صورت گیرد، امکان پیمایش مسافت گسترده ای توسط آن ها و حمله به کاروان های تجاری حیاتی بریتانیا، رقیب اصلی دریایی، فراهم می آید. این مسئله منوط به دستیابی به کشتی های مناسب بدین منظور بود. از این رو، رایشس مارینه، نیروی دریایی جمهوری وایمار، حاکمیت آلمان پس از جنگ جهانی اول، به رهبری دریابد اریش ردر، شروع به پیگیری طرح هایی جهت ساخت کشتی هایی مخصوص حمله به کاروان های تجاری کرد. در این زمان میل سیاسی چندانی برای بازسازی نیروی دریایی وجود نداشت اما این نیرو اجازه یافته بود کشتی های جنگی قدیمی خود را نوسازی نماید. کشتی جدید رسماً جایگزینی نبردناو پرویسن که به عنوان شناور دفاع ساحلی خدمت می کرد، می شد. [ ۱] ناوهای سبک و قایق های اژدرافکن به عنوان موثرترین شیوه استفاده از منابع و نفرات در دسترس، در اولویت رایشس مارینه پس از جنگِ آلمان قرار گرفت. این کشتی ها ارزان تر بودند و با سرعت بیشتری وارد خدمت می شدند. [ ۲]
پس از جنگ جهانی اول بر اساس محدودیت های پیمان ورسای، نیروی دریایی آلمان از داشتن کشتی های جنگی با وزن معمول بیش از ۱۰٬۰۰۰ تن منع شده بود. این درحالی بود که بر مبنای پیمان های دریایی، قدرت های غربی می توانستند نبردناوهایی با سه برابر این میزان وزن داشته باشند. [ ۳] درحالیکه پیمان دریایی واشینگتن در سال ۱۹۲۲ حداکثر کالیبر ۸ اینچ ( ۲۰۳ میلی متر ) را بر توپ ناوهای قدرت های دریایی مشخص کرده بود[ ۲] ، در پیمان ورسای هیچ محدودیتی در کالیبر توپ های بزرگ برای آلمان اعمال نگشته بود. [ ۴] رایشس مارینه در دهه ۱۹۲۰ تلاش کرد با ترکیب تسلیحات، زره، طول و عرض های مختلف، یک کشتی بزرگ مؤثر در قالب محدودیت ها طراحی نماید. امکان ساخت یک مانیتور سنگین یا یک ناو سنگین بررسی و رد شد. در نهایت طراحی یک «کشتی زره پوش»[ یادداشت ۱] مطرح گردید. [ ۵] به تصمیم دریابد هانس سنکر، رئیس فرماندهی نیروی دریایی، با فدا کردن نسبی تسلیحات و زره، تأکید بر سرعت کشتی نهاده شد. [ ۶] بدین ترتیب طراحان آلمانی تصمیم به ساخت یک کشتی با تسلیحات قدرتمندتری از هر ناو دیگر و پر سرعت تر از هر نبردناو دیگر گرفتند. [ ۴] چنین طرحی حاصل از مسامحه سیاسی و فنی بود. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر خلاف ناوهای جنگ جهانی اول که از زغال سنگ به عنوان سوخت استفاده می کردند، ناوهای جدیدتر در دوره میان دوجنگ برد بیشتری داشتند و دیگر به شبکه ای از بنادر دوست خارجی برای سوخت گیری وابسته نبودند. در میان فرماندهی عالی آلمان چنین تصور می شد که اگر از ناوهای آلمانی با تانکرها و کشتی های تدارکاتی پشتیبانی شود و سوخت گیری در دریا صورت گیرد، امکان پیمایش مسافت گسترده ای توسط آن ها و حمله به کاروان های تجاری حیاتی بریتانیا، رقیب اصلی دریایی، فراهم می آید. این مسئله منوط به دستیابی به کشتی های مناسب بدین منظور بود. از این رو، رایشس مارینه، نیروی دریایی جمهوری وایمار، حاکمیت آلمان پس از جنگ جهانی اول، به رهبری دریابد اریش ردر، شروع به پیگیری طرح هایی جهت ساخت کشتی هایی مخصوص حمله به کاروان های تجاری کرد. در این زمان میل سیاسی چندانی برای بازسازی نیروی دریایی وجود نداشت اما این نیرو اجازه یافته بود کشتی های جنگی قدیمی خود را نوسازی نماید. کشتی جدید رسماً جایگزینی نبردناو پرویسن که به عنوان شناور دفاع ساحلی خدمت می کرد، می شد. [ ۱] ناوهای سبک و قایق های اژدرافکن به عنوان موثرترین شیوه استفاده از منابع و نفرات در دسترس، در اولویت رایشس مارینه پس از جنگِ آلمان قرار گرفت. این کشتی ها ارزان تر بودند و با سرعت بیشتری وارد خدمت می شدند. [ ۲]
پس از جنگ جهانی اول بر اساس محدودیت های پیمان ورسای، نیروی دریایی آلمان از داشتن کشتی های جنگی با وزن معمول بیش از ۱۰٬۰۰۰ تن منع شده بود. این درحالی بود که بر مبنای پیمان های دریایی، قدرت های غربی می توانستند نبردناوهایی با سه برابر این میزان وزن داشته باشند. [ ۳] درحالیکه پیمان دریایی واشینگتن در سال ۱۹۲۲ حداکثر کالیبر ۸ اینچ ( ۲۰۳ میلی متر ) را بر توپ ناوهای قدرت های دریایی مشخص کرده بود[ ۲] ، در پیمان ورسای هیچ محدودیتی در کالیبر توپ های بزرگ برای آلمان اعمال نگشته بود. [ ۴] رایشس مارینه در دهه ۱۹۲۰ تلاش کرد با ترکیب تسلیحات، زره، طول و عرض های مختلف، یک کشتی بزرگ مؤثر در قالب محدودیت ها طراحی نماید. امکان ساخت یک مانیتور سنگین یا یک ناو سنگین بررسی و رد شد. در نهایت طراحی یک «کشتی زره پوش»[ یادداشت ۱] مطرح گردید. [ ۵] به تصمیم دریابد هانس سنکر، رئیس فرماندهی نیروی دریایی، با فدا کردن نسبی تسلیحات و زره، تأکید بر سرعت کشتی نهاده شد. [ ۶] بدین ترتیب طراحان آلمانی تصمیم به ساخت یک کشتی با تسلیحات قدرتمندتری از هر ناو دیگر و پر سرعت تر از هر نبردناو دیگر گرفتند. [ ۴] چنین طرحی حاصل از مسامحه سیاسی و فنی بود. [ ۵]
wiki: ناو کلاس دویچلنت