ناهشیاری


معنی انگلیسی:
oblivion

لغت نامه دهخدا

ناهشیاری. [ هَُ ش ْ ] ( حامص مرکب ) ناهوشیاری. رجوع به ناهوشیاری شود. || غفلت. بی خبری. || بی خویشتنی. بی خودی.

دانشنامه عمومی

ناهشیاری یا عدم هوشیاری حالتی است که فرد توانایی نگه داشتن آگاهی نسبت به خود و محیط اطراف خود را از دست می دهد. این حالت ممکن است کامل بوده یا به صورت نسبی اتفاق بیافتاد یعنی بیمار نسبت به مردم و محرکهای محیطی پاسخ نداشته باشد. [ ۱]
عدم هوشیاری نباید با مفهوم ضمیرناخودآگاه یا فرایند شناخت که آگاهی خود را از محیط بیرون دریافت می کند و تغییرات هوشیاری مانند روان آشفتگی ( یعنی زمانی که فرد گیج شده و فقط به بخشی از محرکهای محیطی پاسخ می دهد ) ، خواب، هیپنوتیزم و سایر شرایطی که فرد به محرکها پاسخ می دهد اشتباه گرفته شود. این اتفاق ممکن است در پی ضربه مغزی، هیپوکسی مغزی ( که ممکن است در پی انفارکتوس یا ایست قلبی اتفاق بیافتاد ) ، مسمومیت شدید با داروهای کاهنده فعالیت دستگاه عصبی مرکزی ( مانند الکل یا سایر داروهای آرام بخش ) ، خستگی شدید، بیهوشی با دارو یا علل دیگر بیافتد. [ ۲] نظریه ای وجود دارد که عدم هوشیاری زمانی اتفاق می افتد که ارتباط نواحی مختلف مغز با یکدیگر قطع می شود. [ ۳]
عکس ناهشیاری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس