ناشره
لغت نامه دهخدا
ناشرة. [ ش ِ رَ ] ( ع اِ ) پی درون و بیرون رش دست و بازو. و یا رگ بازو، و پی درون ذراع یا بیرون آن. ج ، نواشر .( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . رگ اندرون ساق دست. ( مهذب الاسماء ).
ناشرة. [ ش ِ رَ ] ( اِخ ) قریه ای است در ناحیه بجانه از بلاد اندلس. رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 180 شود.
ناشرة. [ ش ِ رَ ] ( اِخ ) ابن سمی الیزنی المصری. زمان پیغمبر اسلام رادرک کرد. وی از عمر و ابوعبید و جز آن دو روایت کند. ( از حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ص 107 ).
فرهنگ فارسی
ابن سمی الیزنی المصری زمان پیغمبر اسلام را درک کرد .
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید