نادره
/nAdere/
مترادف نادره: اعجوبه، بدیع، بی مانند، شاذ، شگفت، طرفه، کمیاب، لطیفه
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: بی مانند، کمیاب، بی نظیر، شخص هوشمند و دارای نبوغ که نظیر او کمتر ظهور می کند، ( به مجاز ) ( در قدیم ) سخن یا حکایت با معنی و دل نشین، ( اَعلام ) نادره بانو نقاش ایرانی سده ی یازدهم که در هنر نقاشی در آن دوران سرآمد بود، نادر، و، + نادر، مؤنث نادر، آنچه به ندرت یافت شود، بی همتا
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
نادره. [ دِ رَ / رِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) بی مانند. ( فرهنگ نظام ). مرد بی نظیر و بی مانند. ( ناظم الاطباء ) : این سلطان ماامروز نادره روزگار است. ( تاریخ بیهقی ص 397 ). || طرفه. طریفه. جالب : این خاتون را عادت بود که سلطان محمود را غلامی نادر و کنیزکی دوشیزه نادره هر سالی فرستادی. ( تاریخ بیهقی ص 253 ).
بس نادره نگاری و بس بوالعجب بتی
ما را بگو که لعبت خندان کیستی.
خاقانی.
آخر ای نادره دور زمان از سر لطف بر ما آی زمانی که زمان میگذرد.
سعدی.
گر توان بود که دور فلک از سرگیرندتو دگر نادره دور زمانش باشی.
سعدی.
اگر چه نادره یاری و خوب دلبندی ولیک دعوی یاری تو کرا یار است.
؟ ( از صحاح الفرس ).
نادره کبکی بجمال تمام شاهد آن روضه فیروزفام.
جامی.
|| هر چیز کمیاب. هر چیز تازه و تحفه.( ناظم الاطباء ). طرفه. نفیس. دیریاب. تنگیاب. قیمتی : آنچه از آن بکار آمده تر و نادره تر بود. ( تاریخ بیهقی ص 114 ).میجویم داد، نیست ممکن
کاین نادره در جهان ببینم.
خاقانی.
|| هر چیز عجیب و شگفت. ( ناظم الاطباء ) : دوستی او ز سپاه وز حشم نادره است
از رعیت که همی مال دهد نادره تر.
فرخی.
اندر این ایام از نادره ها نادره است پسری با پدر خویش موافق به سیر.
فرخی.
نادره باشد گلو بریدن اطفال نادره تر آنکه طفلکان نخروشند.
منوچهری.
راست گوئید که این قصه و این نادره چیست اینکه آبستنتان کرده بگوئید که کیست.
منوچهری.
یک قطره آب نادره باشد ز چشم کور.ناصرخسرو.
جان میدهم بجای زر این نادره که تواز زر حدیث میکنی از جان نمی کنی.
خاقانی.
|| اتفاق عجیب. حال عجیب. واقعه عجیب : مقعد چندین هزار ساله عجوزی
بکر کجا ماند این چه نادره حال است.
خاقانی.
مردمان حکایت گوسفند و زن و آتش و پیلان بگفتند و آن نادره شرح دادند. ( سندبادنامه ص 83 ). || اتفاق وحادثه ناگهانی. ( ناظم الاطباء ) : بوبکر حصیری را در این روزها نادره ای افتاد و خطا بر دست وی رفت در مستی. ( تاریخ بیهقی ص 156 ). || هر چیز که سبب آشفتگی گردد و حیرت آورد. ( ناظم الاطباء ). || بذله. لطیفه. ( ناظم الاطباء ) : خداوند یوم حُمّی... به نادره هاء خنده ناک و بازیهاءعجب و الحان خوش و مانند آن مشغول باید بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || نکته. لطیفه : سخن اگرچه دراز شود از نکته و نادره ای خالی نباشد. ( تاریخ بیهقی ص 238 ). حکایتی دیگر یاد آمد اگر چه نه حکایت کتاب است اما گفته اند النادرة لا ترد. ( قابوسنامه ).بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - مونث نادر. ۲ - واحد نادر . ۳- مبالغه درمعنی نادر(مذکرا ) .الف - چیز کمیاب : میجویم داد نیست ممکن کاین نادره در جهان ببینم . ( خاقانی ) ب - بی مثل بی مانند : [ این سلطان ما امروز نادره روزگاراست . ] ج - عجیب شگفت : نادره تر این که طفلکان نخروشند خون زگلو برنیاورند و بخوشند. ( منوچهری ) د - ( اسم بجای ترکیب وصفی ) واقعه عجیب حادثه شگفتی آور:[مردمان حکایت گوسفند وزن و آتش وپیلان بگفتند و آن نادره شرح دادند.] ه- ( اسم ) بذله لطیفه :[ یوم حمی را... به نادره هائ خنده ناک و بازیهائ عجب والحان خوش و مانند آن مشغول باید بود. ] و - لطیفه نکته :[ سخن اگرچه دراز شود از نکته و نادره ای خالی نباشد.] ز- دلنشین وطرفه : بی شکی ازبهشت همی آید این دلپذیر و نادره معنیها. ( ناصرخسرو ) جمع : نادرات نوادر. یا نادره دوران .یگانه روزگار . یا نادره زمانه . یگانه روزگار. جوهریی و لعل کان جای مکان و لامکان نادره زمانه ای خلق کجا و تو کجا ? ( دیوان کبیر )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) [قدیمی، مجاز] اتفاق عجیب.
۳. (اسم ) [قدیمی، مجاز] سخن دلنشین.
۴. (صفت ) [قدیمی] = نادر
دانشنامه عمومی
نادره (شاعر). نادره ( به ازبکی: Nodira ) ( ۱۷۹۲—۱۸۴۲ ) با نام اصلی ماهلَر - آئیم از شاعران پارسی گوی و ترکی گوی آسیای میانه بود. وی در سروده های فارسی خود بیشتر مکنونه و در سروده های ترکی جغتایی معمولاً نادره و کامله تخلص می کرد.
وی در خانواده رحمان قلبی، حاکم اَندیجان به دنیا آمد و بعدها همسر عمرخان امیری، شاعر و حاکم خوقَند شد. [ ۱] نادره از زمان کودکی با آثار سرایندگان دیرین پارسی و ترکی از جمله حافظ، فضولی، نوایی و بیدل آشنا شد و به آموختن آن ها پرداخت.
پس از درگذشت همسرش، پسر چهارده ساله او، محمد علی خان، امیر خوقند شد ولی سررشته کارها در دست نادره بود. چندی بعد نصرالله امیر بخارا ( ۱۸۶۰–۱۸۲۶ م ) از امرای ستمگر بخارا و معروف به «قصاب» درصدد تصرف خوقند برآمد. نادره که از نیت نصراللَّه باخبر شد پنهانی مردم فَرغانه را علیه او برانگیخت. نصراللَّه به دخالت نادره پی برد، از اینرو به خوقند حمله کرد و نادره و امیر محمدعلی خان و درباریانش را به قتل رساند. نادره در مدت سی سال حکمرانی، بسیاری از شاعران، دانشمندان، هنرمندان و صنعتگران را به دربار خود گرد آورد و بازارها، مدارس، مساجد و کاروانسراهای متعددی ساخت.
برای یادبود نادره آرامگاهی به نام آرامگاه مادر خان در خوقند برپا شد. [ ۲] نادره صاحب «دیوان» فارسی و جغتایی است. دیوان او فراگیر بیش از ۱۰ هزار بیت است که بیشترین آن را غزل تشکیل می دهد. دیوان کامل او در سال ۱۹۶۳ در تاشکند منتشر شده است.
نادره پس از درگذشت شوهرش، امیر عمرخان، والی خوقند دستور تهیه دیوانش را داد، که این دیوان با خط نستعلیق جعلی در کاغذ خوقندی و در ۱۳۲ صفحه است، که در مقدّمه آن شاعر دلیل تهیه و تدوین و انتخاب «مکنونه» را به عنوان تخلّص خود این گونه می آورد: «در این مثبت منکوهه مستوره مرغوبه او و عفیفه دلپذیر محبوبه پرده عفّت و سلطنت پناهی، سایه پرورد خیمه حشمت و پادشاهی، گوهر محیط نسب و کمال، دُرّ نایاب صدف عزّت و اقبال، در شیوه فقراپروری مسلّمه خاص و عام، در ادراک و مشق اشعار دلپذیر ضعیفه ای ( بود ) بهتر از هزار مرد خردمند، اوصاف حمیده و خصلت های نکوی او از حد افزون و از شمار بیرون بود. لیکن این غلام نمک خوار را از آن مستوره حرم عفّت از این بسیار سخن گفتن از ادب دور بود، مختصر نمودیم. خلاصه الکلام، آن تاج النسا مخدَّره پرده عزّت و الا، گاهی به حسب خوشی اوقات از غزل های بسیار جمع گردیده، به فرمان عالی و آن اشعار در این مجموعه جمع نموده شد… به صواب دید غلامان معنی پسند و خادمان فطرت بلند تخلّص آن گوهر مستورة صدف عفّت و جهان پناهی مکنونه مقرّر و معیّن گردید.
وی در خانواده رحمان قلبی، حاکم اَندیجان به دنیا آمد و بعدها همسر عمرخان امیری، شاعر و حاکم خوقَند شد. [ ۱] نادره از زمان کودکی با آثار سرایندگان دیرین پارسی و ترکی از جمله حافظ، فضولی، نوایی و بیدل آشنا شد و به آموختن آن ها پرداخت.
پس از درگذشت همسرش، پسر چهارده ساله او، محمد علی خان، امیر خوقند شد ولی سررشته کارها در دست نادره بود. چندی بعد نصرالله امیر بخارا ( ۱۸۶۰–۱۸۲۶ م ) از امرای ستمگر بخارا و معروف به «قصاب» درصدد تصرف خوقند برآمد. نادره که از نیت نصراللَّه باخبر شد پنهانی مردم فَرغانه را علیه او برانگیخت. نصراللَّه به دخالت نادره پی برد، از اینرو به خوقند حمله کرد و نادره و امیر محمدعلی خان و درباریانش را به قتل رساند. نادره در مدت سی سال حکمرانی، بسیاری از شاعران، دانشمندان، هنرمندان و صنعتگران را به دربار خود گرد آورد و بازارها، مدارس، مساجد و کاروانسراهای متعددی ساخت.
برای یادبود نادره آرامگاهی به نام آرامگاه مادر خان در خوقند برپا شد. [ ۲] نادره صاحب «دیوان» فارسی و جغتایی است. دیوان او فراگیر بیش از ۱۰ هزار بیت است که بیشترین آن را غزل تشکیل می دهد. دیوان کامل او در سال ۱۹۶۳ در تاشکند منتشر شده است.
نادره پس از درگذشت شوهرش، امیر عمرخان، والی خوقند دستور تهیه دیوانش را داد، که این دیوان با خط نستعلیق جعلی در کاغذ خوقندی و در ۱۳۲ صفحه است، که در مقدّمه آن شاعر دلیل تهیه و تدوین و انتخاب «مکنونه» را به عنوان تخلّص خود این گونه می آورد: «در این مثبت منکوهه مستوره مرغوبه او و عفیفه دلپذیر محبوبه پرده عفّت و سلطنت پناهی، سایه پرورد خیمه حشمت و پادشاهی، گوهر محیط نسب و کمال، دُرّ نایاب صدف عزّت و اقبال، در شیوه فقراپروری مسلّمه خاص و عام، در ادراک و مشق اشعار دلپذیر ضعیفه ای ( بود ) بهتر از هزار مرد خردمند، اوصاف حمیده و خصلت های نکوی او از حد افزون و از شمار بیرون بود. لیکن این غلام نمک خوار را از آن مستوره حرم عفّت از این بسیار سخن گفتن از ادب دور بود، مختصر نمودیم. خلاصه الکلام، آن تاج النسا مخدَّره پرده عزّت و الا، گاهی به حسب خوشی اوقات از غزل های بسیار جمع گردیده، به فرمان عالی و آن اشعار در این مجموعه جمع نموده شد… به صواب دید غلامان معنی پسند و خادمان فطرت بلند تخلّص آن گوهر مستورة صدف عفّت و جهان پناهی مکنونه مقرّر و معیّن گردید.
wiki: نادره (شاعر)
نادره (هنرپیشه هندی). نادره ( انگلیسی: Nadira; ۵ دسامبر ۱۹۳۲ – ۹ فوریهٔ ۲۰۰۶ ) یک هنرپیشه عراقی الاصل اهل هند بود.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به آمر اکبر آنتونی، پاکیزه، جنون، آقای ۴۲۰، آرزو، غرور، صیاد، عشق زور ندارد، جولی، آنجا که عشق یافت می شود، به خاطر شما، من عاشق بهار هستم، بمبئی تاکی، آشانتی، قلب من و گورو اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به آمر اکبر آنتونی، پاکیزه، جنون، آقای ۴۲۰، آرزو، غرور، صیاد، عشق زور ندارد، جولی، آنجا که عشق یافت می شود، به خاطر شما، من عاشق بهار هستم، بمبئی تاکی، آشانتی، قلب من و گورو اشاره کرد.
wiki: نادره (هنرپیشه هندی)
مترادف ها
تحفه، کمی، کمیابی، ندرت، نایابی، چیز کمیاب، نادره
پیشنهاد کاربران
با ابن دراج طفیلی شرط کرده بودیم که سی نادره برای من املاء کند
نادره به معنی ارزشمند نیست به معنی چیزی است که برامون کمیاب باشه
بی همتا ، شگفت آور 🌔🌔
اصغر به معنای کوچک وکوچکتر از واژگانیست که با معنای کنایی به منظور کوچک بودن و جزء خاصی از یک مجموعه بودن در کتاب های مرجع فارسی کهن مترادف نادره یاد شده است.