نابستگی

لغت نامه دهخدا

نابستگی. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) بسته نبودن. || عدم رفاده جراحت که هنوز به روی آن مرهم نگذاشته و آن را نبسته باشند. ( ناظم الاطباء ) :
بر او گشت گریان و رخ را بخست
بدرید پیراهن او را ببست
بدو گفت مندیش کاین خستگی است
تبه بودن این ز نابستگی است.
فردوسی.
تنش را نگه کرد و آن خستگی
تبه دید خسته ز نابستگی.
فردوسی.

پیشنهاد کاربران

بپرس