میلاو

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

میلاو. ( اِ ) شاگرد. ( لغت فرس اسدی ) ( فرهنگ اوبهی ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( یادداشت مؤلف ). به معنی شاگرداست که در مقابل اوستاد باشد. ( برهان ) :
میلاو منی ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه میلاو.
رودکی.
اوستاد زمانْش میلاو است
شیر گردون ز هیبتش گاو است.
ابوسعید ابوالخیر.
|| خدمتکار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) شاگرد استاد ( اوستاد ) : اوستای زمانه میلاو است شیر گردون زهیبتش گاو است . ( ابوالخیررشیدی )

فرهنگ معین

(اِ. ) شاگرد، خدمتگار.

فرهنگ عمید

۱. شاگرد: میلاو منی ای فغ و استاد توام من / پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان (رودکی: ۵۲۶ ).
۲. شاگرد دکان.

پیشنهاد کاربران

در توضیح دهخدا اشتباهِ نگارش رخ داده است: گویا درستش چنین است:
میلاو منی، ای فغ واستاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان
( فغ به معنی : بت و صنم و زیبا و دلبر و یار. . . )

بپرس