میزر

/meyzer/

لغت نامه دهخدا

میزر. [ م َ زَ ] ( از ع ، اِ ) مئزر. عمامه و دستار و مندیل که بر سر بندند. ( ناظم الاطباء ). دستار. ( از شعوری ج 2 ورق 349 ). دستار و مندیلی که بر سر بندند. ( آنندراج ) ( از برهان ) ( از غیاث ). عمامه. سربند. شالی که بر سر بندند. ( از یادداشت مؤلف ) :
کزین کم زنی بود ناپاک رو
کلاهش به بازار و میزر گرو.
سعدی ( بوستان ).
جمجمی مردانه در پای لطیف
بر سرش خربندگانه میزری.
سعدی.
ز پیشک کله جبه ، او یکی ناچخ
بزد بر او که به خاکش فکند چون میزر.
نظام قاری ( دیوان ص 18 ).
|| ازار. ج ، میازر. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). شلوار. زیرجامه. ( یادداشت مؤلف ). به معنی زیرجامه و شلوار ظاهراً عربی است. ( از آنندراج ) ( از غیاث ) :
دو روز و دو شب از آنجا همی سپاه گذشت
که برنیامد ونگذشت آبش ازمیزر.
فرخی.
همه ساخته میزر از پرنیان
ز دیبا یکی کرته ای تامیان.
اسدی ( گرشاسب نامه ص 190 ).
من همچنان با میزری به میان با شیخ برفتم.( اسرارالتوحید ص 140 ).
چنگ است عریان وش سرش سدره بریشم در برش
بسته پلاسین میزرش زانوش پنهان بین در او.
خاقانی.
مستوفیان مخفی و ابیاری و بمی
وجه برات فوطه به میزر نوشته اند.
نظام قاری ( دیوان ص 24 ).
|| مندیل. دستمال :
میزری چه بود اگر او گویدم
در رو اندر عین آتش بی ندم.
مولوی.
|| ته بند و چادر. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

دستار، عمامه، شال بادستاری که برسرمی بندند، درعربی مئزر به معنی ازار وپارچهای است که به کمرببندند
( اسم ) ۱ - پارچه ساتربدن پارچه ای که بکمر بندند ازار . ۲ - شالی که بر سر بندند دستار عمامه .

فرهنگ معین

(مِ زَ ) (اِ. ) عمامه ، دستار.

فرهنگ عمید

۱. شال دستاری که بر سر می بندند، دستار، عمامه: که فردا شود بر کهن میزران / به دستار پنجه گزم سرگران (سعدی۱: ۱۱۹ ).
۲. ازار و پارچه ای که به کمر می بستند، لنگ.

واژه نامه بختیاریکا

( میزر * ) سربند؛ دستار؛ دست مال
( مِیزر ) از نام ها ی زنانه

دانشنامه عمومی

میزر (اخترفیزیک). میزر در اخترفیزیک یا میزر کیهانی ( انگلیسی: Astrophysical maser ) یک منبع طبیعی تحریک شده در خط طیفی انتشار است که معمولاً در محدودهٔ ریزموج ( مایکروویو ) طیف الکترومغناطیسی وجود دارد. تابش های تحریک شده دارای پهنای باند باریک تری نسبت به تابش های حرارتی هستند و در طول موج های خاصی انرژی بیشتری را متمرکز می کنند. این انتشار ممکن است در ابرهای مولکولی، دنباله دارها، اتمسفرهای سیاره ای و ستاره ای، یا در شرایط گوناگون دیگر در فضای بین ستارگان ایجاد شود.
مانند لیزر، انتشار یک میزر تحریک شده ( یا بذرپاشی شده ) تک رنگ ( سفید و سیاه ) ، با همان فرکانس مربوط به اختلاف انرژی بین دو سطح انرژی مکانیک کوانتومی از گونه ها در محیط افزایش که به یک جمعیت غیر گرمایی پمپ شده است با این حال، میزرهایی که به طور طبیعی وجود دارند فاقد حفره تشدید مهندسی شده برای میزرهای آزمایشگاهی زمینی هستند.
به دلیل اختلاف بین مشاهده های طبیعی که منشأ خود به خودی دارند و آزمایشگاهیِ مهندسی شده، [ ۱] غالباً گفته می شود که میزرهای اخترفیزیکی، میزرهای «واقعی» نیستند زیرا فاقد حفره های نوسانی هستند. با این حال، تمایز بین لیزرهای مبتنی بر اسیلاتور و لیزرهای تک پاس عمداً توسط جامعه لیزر در سال های اولیه این فناوری مورد بی توجهی قرار گرفت. [ ۲]
عکس میزر (اخترفیزیک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مِئْزَر
(یا: مِئْزَرَه؛ یا: مِئْزار) به چندین نوع جامه اطلاق شده است. در تاریخ مصر ابن ایاس و سفرنامۀ ابن بطوطه و نیز در مصر، به معنای زیرشلوار یا شلوار یا شلوار زنانه یا پارچه ای برای پوشاندن عورت است. نزد قبطیان ردایی بزرگ، بی یقه، سیاه رنگ با آستری سفید و شبیه ردای پدران یسوعی است که جز در هنگام سفر، به ندرت، آن را می پوشند، و امروزه در مصر در این معنا به کار می رود. در هزار و یک شب هم درمعنای روپوش و ردا به کار رفته و نیز معرف نوعی سرپوش است. مئزر در زبان اسپانیایی معرف نوعی کلاه پارچه ای یا نوعی پرده شبیه به چارقد، از ابریشم لطیف با حواشی رنگارنگ و کناره های ریشه دار، است و مورها آن را طوری به سر می پیچیدند که نوک ریشه ها روی شانه ها می ریخت و زنان نیز آن را به سر می گذاشتند.

پیشنهاد کاربران

دستار
ستارخوان
پارچه
میزری چه بود اگر او گویدم
در رو اندر عین آتش بی ندم
✏ �مولانا�

بپرس