مژگان

/moZgAn/

مترادف مژگان: ردیف مژه ها، موهای پلک

معنی انگلیسی:
eyelashes

فرهنگ اسم ها

اسم: مژگان (دختر) (فارسی) (تلفظ: mož (e) gān) (فارسی: مژگان) (انگلیسی: mozhgan)
معنی: مژه، ( در اصطلاح عشاق ) اشاره به نیزه و تیر که از کرشمه و غمزه های معشوق به هدف سینه ی عاشق می رسد، دارد، مژه ها، موی پلک چشم، ( در اصطلاح عشاق ) اشاره به سنان و نیزه و پیکان و تیر که از کرشمه و غمزه های معشوق به هدف سینه ی عاشق می رسد
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

مژگان. [ م ُ / م ِ ژَ / ژِ / ژْ ] ( اِ ) جمع مژه است که موی پلک چشم باشد یعنی مژه ها. ( برهان ) ( آنندراج ). مویهای پلک چشم. ( ناظم الاطباء ). جمع مژه. ( غیاث ). همه مژه ها که موهای پلک چشم باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). موهای ریزی که لبه قدامی کنار آزاد پلکهای فوقانی و تحتانی را در انسان و غالب پستانداران پوشانده است و عمل آنها علاوه بر زیبائی و زینت دادن چشم ، حفاظت چشم است. ( از دایرةالمعارف کیه وکتاب ششم کالبدشناسی توصیفی تألیف استادان کالبدشناسی ). در روی لبه قدامی کنار آزاد پلکهای فوقانی و تحتانی فقط مژگان دیده میشود که تعداد آنها در انسان صد تا صد و پنجاه در پلک فوقانی است و هفتاد تا هفتاد و پنج در پلک تحتانی. ( از کتاب ششم کالبدشناسی توصیفی ). صاحب آنندراج آرد: اعراب نقاب ، الماس ، بازانگشت ، ناخن ، بال سمندر، پریزاد، پنجه ، پنجه شیر، تار، ترکش ، تیر کج پیکان ، تیر ناوک ، تیغ، تیغ زهرآلود، تیغکج ، تیغ لنگردار، جاروب جوی ، چنگل شهباز، چوب ، حکاک ، خار، خاکروب ، خامه ، خدنگ ، خنجر، خوابیده دست ، دشنه ٔخونریز، دشنه سیه تاب ، رشته گوهر، رگ خواب ، زبان مار، زنبور، سبزه ، سطر، سنان ، سوزن ، شاخ ، شکر، طفل ، عصای دست ، عنکبوت ، عنکبوتی ، فواره ، قفل کف ، کلک ، کلید، گلستان ، گلشن ، مصرعه ، موج ،مور،نشتر، نیستان ، از تشبیهات اوست. و آتش بار، آتش دست ، اشک آلود، اشک پاش ، اشک افشان ، اشک بار، برگردیده ، ارغوانی ، برگشته ، بلند، بیتاب ، پرنم ، تیزتیر، تیزدست ، جگرگستر، جگربالا، جنگجوی ، خواب آلوده ، خوابیده ، خوش تقریر، خوش رقم ، خوش نگاه ، خون آلود، خونخوار، خونریز، خونفشان ، خونین ، خیال باز، دراز، دلجوی ، دلدوز، رسا، زبان دراز، زهرآلود، سبکبال ، سبکدست ، سخن پرداز، سخنگوی ، سرمه سا، سمن افشان ، سیاه ، سیل بار، شکارانداز، طوفان طراز، عشوه باز، عیار، غم آلوده ، فتنه باز، کافرکیش ، کج ، کج بالین ، کج نهاد، کینه خواه ، گرانخواب ، گردآلود، گره گشا، گریه ناک ، گیرا، نظاره پیوند، نمناک ، نیم باز، از صفات اوست :
چو کاوس کی روی خسرو بدید
سرشکش ز مژگان به رخ برچکید.
فردوسی.
ببارید پیران ز مژگان سرشک
تن پیلسم درگذشت از پزشک.
فردوسی.
گرفتند مر یکدگر را کنار
پر از درد و مژگان چو ابر بهار.
فردوسی.
چو دیلمان زره پوش شاه مژگانش بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جمع مژه، موهای پلک چشم
(اسم ) جمع مژه موهای ریزی که در کنار آزاد پلکهای فوقانی وتحتانی چشم میرویند ? مژه ها : تا ندیدم تیر مژگانش ندانستم که هست تیغ عشق و تیر هجرش دردل و جان کارگر . ( معزی )

فرهنگ معین

(مُ ) (اِ. ) جِ مژه ، موهای پلک چشم .

فرهنگ عمید

مو های پلک چشم، مژه ها.

مترادف ها

eyelashes (اسم)
مژگان

lashes (اسم)
مژگان

فارسی به عربی

رمش , سوط

پیشنهاد کاربران

به مژه دل ز من بدزدیدی
ای به لب قاضی و به مژگان دزد
مزد خواهی که دل ز من ببری
این شگفتی که دید دزد بمزد؟
( ابوسلیک گرگانی )
سلام مژگان یکی مو های روی پلک ( اسم دخترخاله مادر منم مژگان هستش اینقدر خوشگله. . . )
مژگان : مژه ها .
مژان: نرگس نیمه شکفته ، مژه، مژگان
مِرژین : مژه
مِرژینا : مژه ها، مژگان
مِرژین ، مِرژینا دو اسم بسیار زیبای دخترانه لری است.
گان در یگانه یه چم یکواحد می باشد پس گان یعنی بخش یا واحد و در مژگان = واحد مژه یا دسته هایی از مژه می باشد همچنین خان دگر یافته گان و کان است
مانند هفت خان = هفت مرحله یا واحد
خانه = کانه = سفت شده و استقرار یافته
همان مژه های چشم، وبی دلیل نبوده که مادرم تنهایی اسممو گذاشته مژگان وبی سواد هم هست، واقعا چشمانم بینهایت زیبا وگیرا بامژه های بلند، وهمه اعتراف میکنن، چشمانی آهویی، وافتخار میکنم که اسمم مژگان چون بایدمیبوداین اسم روی من شایستگی این اسم زیبارو دارم
اسم فارسی و ایرانی اصل ن عرب مژگان یکی از بهترین اسم هایی ایرانی
مژگان= صفت کسی است که دارای مژه های بلند و زیبا باشد
جمح مژه محافظ چشم و قسمی خودم فکر میکنم کوشش میکنم از فامیلم محافظت کنم راست امروز داکتر رفته بودم معنی اسمم را پرسید گفتم مژه گفت ینعی مژده ای هر کس استی گفتم نه محافظ برایم خندید گفت اسمی جالبی است من هم اسم را دوست نداشتم مادرم در مکتب مسعوده اسم مرا گذاشت این اسمم را هم دوست دارم
مژگان یعنی زیبا، دختری چشم آهویی با مژه های بلند
اصن فقط کسایی که اسمشون مژگان هس میفهمن که چقدر اسمشون خاصِ://
یعنی چشمان زیبا که همه عاشق ودلباخته او هستن محافظ چشم های زیبا اسم اصیل ایرانی من عاشق اسم خودم هستم
مژگان یعنی کسی که چند سال منتظرش هستم
مژگان جمع مژه
باشیم اوسته یرین وار . یا تپه م اوسته یرین وار. . . . تپه نام دیگر باش ( سر ) است. . . تپه لی باغ نام محله ایی در تبریز ( باغی که تپه ( زایده ایی مثل سر، که گرد است. دارد ) تپه یک کلمه ی تورکی است. چون
...
[مشاهده متن کامل]
حروف گچپژ در عربی و لهجه هایش نیست. و حروف گچپژ مخصوص زبان تورکی است. کلاه زنان را نیز گفته اند و آن چیزی باشد محرابی که زنان از گلابتون و مروارید دوزند و از طلا و جواهر نیز سازند و بر پیشانی نصب کنند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) . و کله و کلاه را که از ماهوت یا شال پشمینه باشد نیز تپه ٔ کلاه گویند بجهت برآمدگی . ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . || جای مدور که از خاک کودو نرم کنند برای کاشتن گلها. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . || مجازاً چیزی برآمده را گویند چون : یک تپه ریش داشتن ، تپه تپه پلیدی . پلیدی بسیار کودشده . گردشده و فراهم شده . || مزید مؤخر امکنه : آل تپه ، الباس تپه ، امام تقی تپه ، ایلغارتپه ، باج تپه ، بنفشه تپه ، ترنگ تپه ، تقرتپه ، تیکان تپه ، دوشان تپه ، دیم تپه ، سالیان تپه ، سنگ تپه ، شالی تپه ، شغال تپه ، شهرستان تپه ، قراتپه ، قراوای تپه ، قلی تپه ، گل تپه ، گمش تپه ، گندل تپه ، مرادتپه ، یارم تپه . || مزید مقدم امکنه . رجوع به تپه . . . شود.

به معنای خیلی عزیز هم میتواند باشد . من از اسمم راضی هستم . یک اسم اصیل ایرونی
مژه همان تیر چشمی است که ازچشم معشوق برقلب عاشق اثابت میشه. که این معنی کلی برای همه گان هم خواهد داشت مثل اسم نازنین که در برگیرنده تمام انسانها نازنین قلب میشود هر اسمی یک معنی اصلی ویک معنی ایهامی دارد . درکل اسم مژگان قشنگه ولی دوست داشتم اسمم سپیده بود
معنای ظاهریش مژه های چشم است. . . . ولی در کنایه به معنای دختری با مژگان های بلند و برگشته زیباست. . و چشمانی زیبا دارد. . . . گرچه من هیچ وقت از اسمم راضی نبودم! با اینکه تعریف نباشه چشمان سبز به قول
...
[مشاهده متن کامل]
همه زیبایی دارم! ولی مژه هایم معمولی هست. . بگذریم. . این همه اسم زیبا و پرمعنا بود که میشد روی آدم گذاشت. . . ولی میگن اسمی که رو بچه گذاشته میشه حتما رو حکمتی هست. . . و منم خیلی به این قضیه اعتقاد دارم. . دوست داشتم اسمم مفهوم عمیق تر و دست کم جذاب تری داشتhttps://beelody. com/vip - dl/?filename=dl/2018/9/This Is Sandra ( 2018 ) MELOVAZ. COM. zip

بهترین و زیباترین اسم در کل جهان
موژگان
در کوردی معنای مژه ها را دارد
برژانگ:مژه ها
چشمان زیبا و دلربا با مژه های روییده
مژه ها
با شهامت، چشمانی زیبا، عیب پوش،

مژگان یعنی به پاکی چشم که هیچ چیز کثیفی درونش نیس همیشه پاک و نجیب هس
مژگان
معنی مژگان: جمع مژه است که موی پلک چشم باشد یعنی مژه ها.
مژگان : /mož ( e ) gān/ مژگان 1 - مژه ها، موی پلک چشم؛ 2 - ( در اصطلاح عشاق ) اشاره به سنان و نیزه و پیکان و تیر که از کرشمه و غمزه های معشوق به هدف سینه ی عاشق می رسد، دارد.
مژگانی یعنی دختری با چشمان زیبا وجادویی
دختری به زیبای چشم و مژه
ینی همه زیبایی ها
مژگان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " مژگان" می نویسد : ( ( مژگان ریختی است پساوندی از مژه، مژه در پهلوی مژگ mijag بوده است . ) )
( ( بد آن برترین نام یزدانش را
بخواند و بپالود مژگانش را ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 246. )

مژه چشم زیبا
مژگان یعنی مژه ها و موی پلک چشم
مژه های چشم
چشم پوش، کسی که بدیها رو نادیده میگیره
کسی که رفت. . . با چشمان زیبا و مژه گان بلند و گونه هایی بسرخی و طراوت سیب سرخ
چشمانی که بایک نگاه دراقیانوس عشق آن راطوفانی می کند
جمع مژه های چشم استعاره از دختری با مژه های بلند و زیبا
کلا اسم خاصی هست طوری که همیشه به اسمت تا وجودت بیشتر توجه میشه!کسایی که اسمشان مژگان هست میفهمن منظورمو☺️
جمع مژه. مژه های زیبا و بلند
مژگان یعنی جارو ی چشم
مژگان فرشته ی روی زمین است که خدا بال هایش را گرفته است وبجاش دست های زیبا
داد است ای مادرمن ای فرشته

پیشنهاد مژگان به معنای چشم زیبا
دختری زیبا بامژه های بلد ودلربا
دختر زیبا چشم دلربا
مژگان یعنی مژه های زیبا و درشت یعنی دخت زیبایی که چشمان زیبایی دارد .
یعنی مژه های برجسته
نگهبان چشم، پاسدار، مژه هایی که به صف در حفاظت از چشم ایستاده اند
ملکه عنصاصر - مژه های چشم
دختری ک مژه های زیبا و پلک های بلندی دارد.
کسی که چشمانی زیبا دارد
ملکه زیبایی ها
کسی که مژه های زیبایی دارد
ملکه ی عنصر ها
مژگان یعنی مژه های چشم
همین که اسم پارسی و ایرونی است خودش لایک ویژه داره
مژه چشم. غمزه و عشوه
طبیعت. ملکه چهار عنصر اصلی زندگی ( آب. باد. خاک. آتش ) . قدرت وشهامت زن
چشمان زیبا
تیری در دل معشوق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٦)

بپرس