مونادولوژی

دانشنامه آزاد فارسی

مونادولوژی (La Monadologie)
کتابی فلسفی از گوتفرید ویلهلم لایب نیتس فیلسوف آلمانی، نوشته شده به فرانسوی در ۱۷۱۴. عنوانِ این اثر نامی است که اِردمان به دست نویسِ بی عنوان لایب نیتس داده و آن را نخستین بار پس از درگذشت مؤلف چاپ کرده است. مونادولوژی گزیدۀ نظامِ فلسفی لایب نیتس است و بحث اصلی در آن دربارۀ مفهوم موناد یا جوهر فرد است. موناد جوهری بسیط یا به عبارتی تقسیم ناپذیر، و کانون انرژی ای برخوردار از قابلیت های ادراک و اشتیاق است. چنین جوهری نه زاده می شود و نه می میرد، و چون حاصلِ ترکیبی هم نیست، بنابراین انحلال ناپذیر و تجزیه نشدنی است؛ عناصر فیزیکی و روانی بسیطی است که جهان و هستی از آن ها ترکیب می شود. لایب نیتس این اصطلاح را، که در عهد باستان فیثاغورث و نیز افلاطون به کار برده اند، به صورت مونادولوژی باب کرد و آن را در معنای شناخت عناصر جهان، هستی شناسی، ادراک پنهان و آشکار، و شعور به کار گرفت. لایب نیتس موناد را آینۀ زندۀ عالم می نامد و تأکید می کند که هر لحظه ای از تکاملِ آن دربردارندۀ همۀ گذشتۀ آن و آبستن تمام آیندۀ آن است؛ به گونه ای که می توانیم نتیجه بگیریم که هر لحظه در زندگی موناد بالقوه نمایش دهندۀ کل گذشته، حال و آینده است. اگرچه بسیاری از مفسران فلسفۀ او، این امر را رؤیایی بلندپروازانه و ادعایی برای کسب شهرت دانسته اند، تا متافیزیک منتظم فیلسوفی چون لایب نیتس. مونادولوژی به تنهایی بیانگر کل نظام مونادولوژیکی لایب نیتس نیست، بلکه باید بسیاری از نوشته های دورۀ پختگی او نیز در این موضوع تفسیر شوند. این اثر را با همین عنوان یحیی مهدوی به فارسی ترجمه کرده است.

پیشنهاد کاربران

مناد های بی در و پنجره :
یک جمله از لایب نیتس ( لایب نیز ) : هرکسی که بتواند بینهایت را تحلیل نماید، میتواند به حقیقت دست یابد.
خود لایب نیتس می توانست به سهولت بینهایت را تحلیل نماید یعنی هستی یا وجود و مکان بیکران و بی نهایت را به هستی ها و مکان های محدود و متناهی و بیشمار تقسیم نماید و این تقسیم را به علت ساده بیکرانی ، پایان ناپذیر اعلام کند و عبارت زیر را برای آیندگان دوستدار حقیقت به یادگاری بگذارد : 《کثرت پایان ناپذیر ماورایی 》. و آنگاه بجای اینکه به این نتیجه برسد که منادها در و پنجره ندارد، میتوانست به سهولت به این حقیقت دست یابد که محیط هندسی جهان ها بطور مطلق مسدود و نفوذ ناپذیر اند و خداوند روی آنها در و پنجره یا باجه و دریچه و روزنه تعبیه ننموده است و لذا ورود و خروج از آنها برای موجوداتی از قبیل اجنه ؛ ملائکه و یا فرشتگان ؛ ارواح ؛ روان ها ؛ جان ها ؛ نفوس ؛ انوار و عقول مجرده حکیمان و عارفان دینی نه تنها مطلقا ممنوع بلکه مطلقا محال و غیر ممکن است. همچنین از طریق تجزیه و تحلیل یا دیفرانسیل و یا تفریق و تقسیم بیکرانی یا بینهایت می توانست به این حقیقت دست یابد که مکان و زمان مطلق نیوتن حداقل ممکن است که حقیقت داشته باشد و آنرا نادیده نگیرد و به سهولت از آن عبور نکند. مکان های مجرد و مطلق نقش ظرف و یا نگه دارنده و میدان و صحنه عمل و حرکت و نوسانات انقباض و انبساط محتوای جهان ها را به عهده دارند و زمان مطلق یعنی لحظه حال با طول زمان پلانک برابر با 10 بتوان منهای 43 ثانیه وظیفه رقم زدن عمر موجودات و محتوای کیهان یا جهان و حرکت لحظه به لحظه آنها بسوی آینده را عهده دار است. طوریکه مطلع هستیم، انشتین هم بعد ها با تبعیت از زمان و مکان نسبی لایب نیتس در علم فیزیک مرتکب خطا گردید و زمان و مکان مطلق را از صحنه و میدان خارج کرد. راه صحیح و حقیقی این است که هم زمان و مکان مطلق و هم زمان و مکان نسبی موجود اند و هست اند و حقیقت دارند. اما این دو جنبه از زمان و مکان یعنی مطلق و نسبی بودن آنها، هردو روی همدیگر کل حقیقت را بیان نمی دارند بلکه نیمی از حقیقت و واقعیت عینی را. نیمه دیگر واقعیت عینی عبارت است از همزاد های طبیعی و یا خدا دادی مکان و زمان نسبی یعنی بیزمانی و بیمکانی که از دوران باستان تاکنون بین اندیشمندان و متفکرین، مترادف و معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان پنداشته شده اند. در صورتیکه ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی با ابعاد پلانک هرکدام دارای کمیتی مساوی با ذرات چهار بعدی مکان و زمان پلانک می باشند با ماهیتی معکوس و برابر و بهمراه همدیگر نوسانگر های بنیادی هشت بُعدی یا هشت قطبی را تشکیل داده اند و هرکدام نیمی از واقعیت عینی را ایجاد نموده اند. حدود پنج در صد از آنها به شکل یا صورت ماده و انرژی معمولی و حدود نود و پنج در صد از آنها به شکل و یا صورت ماده و انرژی تاریک می باشند. همچنین لایب نیتس بجای اینکه بگوید که این جهان بهترین همه جهان های ممکن است ، با تحلیل صحیح و حقیقی بینهایت می توانست به این نتیجه منطقی و معقول دست یابد که خداوند متعال با دارا بودن دانش و قدرت مطلق و بی حد و حصر برای تعیین فرم یا شکل و محتوای جهان های موازی و بیشمار در پهنه بیکرانی و بینهایت و قبل از آفرینش آنها، بینهایت امکانات مختلف را در اختیار داشته است و طبق باور من ( لایب نیتس ) بین آن همه امکانات گوناگون ، ساده ترین آنها را انتخاب نموده است و آن اینکه کلیه جهان جائیکه تاکنون آفریده شده اند و کلیه جهان جائیکه در بینهایت دور دست ها و در آینده های دور دست آفریده خواهند شد، همگی بدون استثناء از لحاظ فرم یا شکل و محتوا بطور مطلق یکسان و برابر می باشند و خواهند بود. در همین رابطه لایب نیتس که لقب جنی جهانی یا عام ( universal Genie با تلفظ آلمانی : یونی وِر سال جنی ) به خود گرفته است , بجای اینکه این جهان را بهترین جهان های ممکن معرفی نماید، می توانست بگوید که محتوای این جهان دارای امکانات و حالات و نظم و سامان های کلی و بیشماری در بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال می باشد و همه این حالات و امکانات و نظم ها را در بطن و پیکره خمیر مایه ساختاری خویش در همین حالت و امکان و نظم فعلی به صورت امکانات بالقوه و استعداد ها ؛ ثوابت و قوای محض بهمراه دارد و همه آنها را با خود بسوی آینده حمل می نماید و هرکدام از آنها به ترتیب و نوبت و زمان و مکان خاص و ویژه خویش به ظهور می رسند و پدیدار می گردند و به فعلیت در می آیند و تجربه می شوند. البته در این زمینه یعنی تعیین چگونگی و طریق و روش ظهور و پدید آمدن حالت های کلی محتوای جهان، هیچگونه انتقادی بر لایب نیتس و متفکرین و اندیشمندان قبل از وی جایز و روا نیست از اینکه از نوسانات انقباض و انبساط یا بسته و باز شدن محتوای این جهان و جهان های بیشمار بی خبر و بی اطلاع بوده اند. همچنین بر آنان انتقاد جایز نیست که سرنوشت های جنسی پنج گانه و من ها یا خود ها و یا نفوس دهگانه افراد انسانی و متعاقب آن سلسله حیات های دنیوی را نتوانسته اند کشف نمایند که بتوانند به کمک این کشف خطیر حکمت الاهی و هدف وی از آفرینش جهان های بیشمار و معنا و مفهوم حیات و یا زندگی انسانی را به روشنی و بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی ببیند و به تصور بکشند و بیان دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

مناد های 10 سر و 20 دست و پای موجودی پدیدار شده و به قول لایب نیتس، خوش بنیادی مثل انسان : طوریکه شاید مطلع باشید، خداوند متعال در برترین حالت هستی و وجود خویش کلیه افراد انسانی را بطور همزمان و بدون تولید مثل از طریق آمیزش جنسی و همگی را هم سن و سال در یک سن معتدل ( به احتمال قوی در سن چهل سالگی ملکوتی ) و هرکدام را در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و دانایی و توانایی به سان خویش و هرکدام را از هستی و وجود بیکران خویش و نه از عدم و نیستی آفریده و به تک تک آنها حیات جاودانه بهشتی اهداء نموده است. از همه مهمتر اینکه خداوند متعال هر فرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن ( به زبان دینی : پنج آدم و پنج حوای خودی ) با ده نفس و ده کالبد جداگانه آفریده است که با همدیگر 5 زوج بنیادی و بهشتی را تشکیل داده اند. افزایش جمعیت از طریق آمیزش جنسی والدین و تسلسل نسل ها فقط به طول سفر و سلسله حیات های دنیوی تعلق دارند و محدود و محصور اند بین مبداء و معاد. اگر به زبان روزمره و عامیانه ادعا نمائیم که انسان موجودی است 10 سر و 10 دل و 20 دست و پا، آنگاه مطمئنن از میدان حقیقت و واقعیت پا فراتر ننهاده ایم و دچار خیالات و اوهامات نشده ایم. شاید هندوان باستان در ضمیر ناخودآگاه بطور مه یا غبار آلود و غیر روشن به این حقیقت دست یافته بوده اند و در ضمیر آگاه به ساخت مجسمه های چند سر و چند دست و چند پای خدایان سه گانه مبادرت ورزیده اند که تصاویر یا امکانات بالقوه باطنی انسان را به نمایش بگذارند. بهر حال در این جهان و در این عالم تنها یکی از سر ها و یکی از دل های دهگانه و دو تا از پا ها و دوتا از دست های بیست گانه به ظهور رسیده و پدیدار گشته اند و بقیه بصورت ثوابت تغییر ناپذیر و قوای محض و یا به قول کانت امکانات استعلایی در وجود تک تک افراد انسانی موجود اند و در انتظار به ظهور رسیدن و پدیدار گشتن و به فعلیت در آمدن و تجربه گشتن نشسته یا خوابیده اند و بطور همزمان و موازی در عالم غیب بهمراه کالبد و نفوس مربوطه خویش از حیات های روئیایی در سطح کمال ایده آل بهشتی برخوردارند و هیچ کدام از آنها تا پایان این عالم به ظهور نمی رسند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبت خاص و ویژه خویش از طریق وقوع سلسله قیامت ها و یا مه بانگ های متوالی بر اثر نوسانات متواتر یا پی در پی انقباض و انبساط محتوای این جهان و همه جهان ها بطور همزمان و همسان و در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد ثابت و تغییر ناپذیر آن ، پشت سر هم پدیدار می شوند و یا به ظهور میرسند و به فعلیت در می آیند و هر بار در سطحی برتر و حالت و کیفیتی مرغوب و عالی تر از حالت و کیفیت قبلی و الا آخر تا رسیدن به حالت معاد و آنهم نه معاد دینی بلکه معاد علمی یعنی همان حالت کمال ایده آل بهشتی هستی اولیه ( یا به زبان لایب نیتس : هارمونی یا هماهنگی و نظم مستحکم و از پیش تعیین شده و یا بنا نهاده شده ) که قبل نزول هستی و آغاز جاری شدن سلسله حیات دنیوی در مبداء موجود بوده است. امید اینکه من ها یا خود ها و یا نفوس دهگانه افراد انسانی در بین فارسی زبانان جای منادهای بی در و پنجره لایب نیز را بتواند بگیرند و یا حداقل با آنها به رقابتی سالم مشغول شوند.

بپرس