مولتان. ( اِخ ) شهری است میان قندهار و لاهور و آن را مُلتان نیز گویند و از ولایات سند است و آن ولایت از اقلیم سوم است و در این سنوات بیست هزار باب خانه و عمارت در آن آباد است. در یک فرسنگی آن شهر، رودی عظیم جاری است و اصل این مول تهان بوده و مول به هندی اصل باشد و تهان مکان است. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). شهری است از شهرهای هند در سمت غزنه و فرج بیت الذهبش نامند. بتی دارد که مورد احترام هند است به نام مولتان.( از معجم البلدان ). شهری مذهبی به هند با بتخانه و بتی بزرگ و معروف و لقب آن دارالامان است. ( از یادداشت مؤلف ) : بتکده ای بدانجا هست و گویند این بتکده یکی از بیوت سبعه است ، در آن بتی از آهن به بلندی هفت ذراع در وسط قبه در میان هوا ایستانده و ایستادن آن در هوا اثر سنگ مغناطیس است که در جهات ششگانه این خانه به کار برده اند. این بتخانه را در بن کوهی کرده اند و مردم هند از اقاصی بلاد از خشکی و دریا به زیارت آن شوند و از بلخ بدانجا راهی مستقیم است ، چه سواد مولتان و سواد بلخ به یکدیگر نزدیک است. ( از الفهرست ابن الندیم ). مولتان یا ملتان شهری بزرگ است از هند و اندر او یک بت است سخت بزرگ و از همه هندوستان به حج آیند به زیارت آن بت. و نام آن بت مولتان است. و جایی استوار است با قندز و سلطان وی قرشی است از فرزندان سام است و به لشکرگاهی نشیند بر نیم فرسنگی و خطبه بر مغربی کند. ( از حدود العالم ص 68 ).
به مولتان شد و در ره هزار قلعه گرفت
که هریکی را صد باره بود چون خیبر.
فرخی.
مارا از مولتان بازخواند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 82 ). پسر علی را و سرهنگ محسن را به مولتان فرستادند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 88 ). بدان روزگار که به مولتان می رفت که پدرش از وی بیازرده بود... ( تاریخ بیهقی ).فتح تو به سومنات یابم
غزو تو به مولتان ببینم.
خاقانی.
قلعه بیه را که از حصنهای محکم بود مستخلص گردانید و کشش بسیار کرد و متوجه مولتان شد. ( تاریخ جهانگشای جوینی ).- مولتان شاه ؛ پادشاه و فرمانروای سرزمین مولتان :
دگر شاه کشمیر با دستگاه
بیشتر بخوانید ...