مهست


معنی انگلیسی:
excellent, exceptional, great, important, pompous, supreme, utmost

فرهنگ اسم ها

اسم: مهست (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ma(e)ha(e)st) (فارسی: مهست) (انگلیسی: mahast)
معنی: بزرگترین و مهمترین، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( در قدیم ) بزرگترین، مهمترین، اعلی حضرت ( صفت یا عنوانی برای شاه )
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

مهست. [ م َ هََ / م َ هَِ ] ( ص ) سنگین و گران. ( برهان ) ( آنندراج ). || ( ص عالی ) مهترین. بزرگترین :
ز شاه سرافراز و خورشید چهر
مهست و به کامش گرایان سپهر.
فردوسی.
نخستین سرنامه گفت از مهست
شهنشاه کسرای یزدان پرست.
فردوسی.
به عنوانش بنوشت شاه مهست
جهاندار بهرام یزدان پرست.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

مهترین، بزرگترین
۱ - مهترین بزرگترین . ۲ - ( در مورد شاه ) اعلی حضرت : نخستین سر نامه گفت از مهست شهنشاه کسرای یزدان پرست . ( شا. بخ )

فرهنگ معین

(مِ هَ ) [ په . ] (ص . ) مهمترین و بزرگترین .

فرهنگ عمید

مِهترین، بزرگ ترین.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مهستمهستمهستمهست
مهست/مهشت با مجستی/مجسطی یونانی و مستر/مستری انگلیسی همریشه است
در پارسی ریشه ان مه/مس است
مهست نام پسر است و مهستی نام دختر
مهست یعنی نخستین
اسم یکی از پسر های آتوسا ( دختر کورش ) هم هست. . . ( خشایارشا ، هخامنش و مهست ) البته به نوشته خانم هلن افشار ( کتاب آتوسا دختر کورش بزرگ )
من توی یه کتاب خیلی قدیمی نام مهست را به نام دختر رییس آتشکده یزد دیدم البته دورانش رو یادم نیست که به معنی نور خورشیدبود
مهست اسم دخترانست و اینجا اشتباه نوشتید پسرانه