مه جبین
/mahjabin/
مترادف مه جبین: پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین، مه رخسار، مه لقا، مهوش
متضاد مه جبین: بدمنظر
فرهنگ اسم ها
معنی: پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین، ( به مجاز ) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی، مه ( فارسی ) + جبین ( عربی ) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیبارو
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم فارسی، اسم عربی، اسم طبیعت، اسم کهکشانی
لغت نامه دهخدا
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای.
خاقانی.
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین خلاف مذهب آنان جمال اینان بین.
حافظ.
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] زیبارو.
پیشنهاد کاربران
مه جبین : کسی که پیشانیش مانند ماه درخشان باشد . . خوبرو - زیبا روی . بانوی زیبا و درخشان .
به معنی ماه پیشونی