مِنومینی (Menominee)
(در زبان آلگونکوئین به معنی «گردآورندگان برنج وحشی») قومی از سرخ پوستان امریکا، با جمعیتی نزدیک به ۳,۵۰۰ نفر (۱۹۹۰) در حفاظت گاهی به مساحت ۲۷۵هزار ایکر (تقریباً معادل ۱۱۱هزار هکتار) در ویسکانسین زندگی می کنند. منومینی ها از معدود قبایل سرخ پوست امریکایی هستند که امروز هنوز در قسمتی از زمین های نیاکان خود به سر می برند. زبان آن ها، که تقریباً خاموش شده است، به خانوادۀ زبانی آلگونکوئین تعلق دارد. منومینی ها ابتدا در روستاهایی با خانه های گنبدی شکل بر حاشیۀ رودخانۀ منومینی در فاصلۀ ویسکانسین و میشیگان زندگی می کردند. هرچند به کشت ذرت، کدو، لوبیا، و تنباکو اشتغال داشتند و به شکار و صید ماهی نیز می پرداختند، اما بخش عمدۀ معیشت شان از طریق گردآوری برنج وحشی با استفاده از بَلَم هایی تأمین می شد که از پوست درخت غان ساخته شده بود. آن ها در طایفه های متعددی به سر می بردند که در دو گروه بزرگ قبیله ای یا نیمگانی دسته بندی می شدند. بخش عمدۀ فرهنگ سنتی آن ها از میان رفته است، اگرچه هنوز تعداد زیادی از آن ها به زبان منومینی سخن می گویند. اکثریت منومینی ها از مسیحیت کلیسای کاتولیک تبعیت می کنند اما تعداد زیادی از آن ها از پیروان «مذهب رقص طبل» یا «کلیسای بومی امریکا» هستند که در مناسک خود از پیوتهای مخدر استفاده می کنند. نخستین تماس منومینی ها با اروپاییان در ۱۶۳۴ از طریق مبلغ فرانسوی ژان نیکوله صورت پذیرفت. پس از این تماس، آن ها به سرعت وارد تجارت خز شدند و در ۱۷۰۰ این تجارت چنان در اقتصادشان غالب شد که شیوۀ زندگی شان را به کلی دگرگون کرد. بدین ترتیب، سرزمین آنان گسترش یافت و نظام روستایی و طایفه ای شان، بر اثر تقسیم قبایل به دسته های سیار برای شکار و به دست آوردن خز، فروپاشید.
(در زبان آلگونکوئین به معنی «گردآورندگان برنج وحشی») قومی از سرخ پوستان امریکا، با جمعیتی نزدیک به ۳,۵۰۰ نفر (۱۹۹۰) در حفاظت گاهی به مساحت ۲۷۵هزار ایکر (تقریباً معادل ۱۱۱هزار هکتار) در ویسکانسین زندگی می کنند. منومینی ها از معدود قبایل سرخ پوست امریکایی هستند که امروز هنوز در قسمتی از زمین های نیاکان خود به سر می برند. زبان آن ها، که تقریباً خاموش شده است، به خانوادۀ زبانی آلگونکوئین تعلق دارد. منومینی ها ابتدا در روستاهایی با خانه های گنبدی شکل بر حاشیۀ رودخانۀ منومینی در فاصلۀ ویسکانسین و میشیگان زندگی می کردند. هرچند به کشت ذرت، کدو، لوبیا، و تنباکو اشتغال داشتند و به شکار و صید ماهی نیز می پرداختند، اما بخش عمدۀ معیشت شان از طریق گردآوری برنج وحشی با استفاده از بَلَم هایی تأمین می شد که از پوست درخت غان ساخته شده بود. آن ها در طایفه های متعددی به سر می بردند که در دو گروه بزرگ قبیله ای یا نیمگانی دسته بندی می شدند. بخش عمدۀ فرهنگ سنتی آن ها از میان رفته است، اگرچه هنوز تعداد زیادی از آن ها به زبان منومینی سخن می گویند. اکثریت منومینی ها از مسیحیت کلیسای کاتولیک تبعیت می کنند اما تعداد زیادی از آن ها از پیروان «مذهب رقص طبل» یا «کلیسای بومی امریکا» هستند که در مناسک خود از پیوتهای مخدر استفاده می کنند. نخستین تماس منومینی ها با اروپاییان در ۱۶۳۴ از طریق مبلغ فرانسوی ژان نیکوله صورت پذیرفت. پس از این تماس، آن ها به سرعت وارد تجارت خز شدند و در ۱۷۰۰ این تجارت چنان در اقتصادشان غالب شد که شیوۀ زندگی شان را به کلی دگرگون کرد. بدین ترتیب، سرزمین آنان گسترش یافت و نظام روستایی و طایفه ای شان، بر اثر تقسیم قبایل به دسته های سیار برای شکار و به دست آوردن خز، فروپاشید.
wikijoo: منومینی