منزه
/monazzah/
مترادف منزه: پاک، پاکیزه، مقدس، مهذب، نظیف، بری، مبرا، پاکدامن، بی آلایش
متضاد منزه: ناپاک، نامنزه
برابر پارسی: پاک
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: پاک و پاکیزه، به دور از آلودگی، پاک، پاکیزه، مبرا، بری، بی عیب
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
ز جای واز جهت باشی منزه
ببین تا کیستی انصاف خود ده.
ناصرخسرو.
خرد حیران شده از کنه ذاتش منزه دان زاجرام و جهاتش.
ناصرخسرو.
حضرت الهیت از خشم و انتقام منزه است. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 748 ).اگر من منزه نبودم ز عیب
کس از عیب هرگز منزه نبود.
مسعودسعد.
هست مقدس عطای او ز توقف هست منزه سخای او ز تقاضا.
امیر معزی ( دیوان چ اقبال ص 41 ).
پاینده عالمی که منزه بود ز عیب ایزد نهاد شخص تو گویی چنان نهاد.
امیر معزی ( ایضاً ص 186 ).
سخن من... از ریبت منزه باشد. ( کلیله و دمنه ). ملک از وصمت غدر منزه باشد. ( کلیله و دمنه ).ای منزه ذات تو «اما یقول الظالمون »
گفت علمت جمله را «ما لم تکونوا تعلمون »
چون منزه باشد ازهر عیب ذات پاک تو
جای استغفارشان باشد «و هم یستغفرون ».
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 279 ).
جل ذکره منزه از چه و چون انبیا را شده جگرها خون.
سنائی ( حدیقه چ مدرس رضوی ص 71 ).
بهر او بود جست و جوی همه او منزه ز گفت و گوی همه.
سنائی.
حق تعالی... از احوال و صفات خلق منزه است. ( ترجمه رساله قشیریه چ فروزانفر ص 15 ).ز کین و کبر منزه چو انبیا ز ریا
ز بخل و حقد مبرا چنان ملک ز نفاق.
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 383 ).
عقل و جان بود از متانت و لطف
کز همه عیبها منزه بود.
جمال الدین عبدالرزاق ( ایضاً ص 400 ).
جبلت تو مزین به خصلت محمودطبیعت تو منزه ز سیرت مذموم.
جمال الدین عبدالرزاق ( ایضاً ص 254 ).
او روح مطلق است و مسلم از ابتلااو لطف ایزد است و منزه از امتحان.
جمال الدین عبدالرزاق ( ایضاً ص 304 ).
مهابط و مصاعد آن از خوف صیادان منزه. ( سندبادنامه ص 120 ). به شرف نفس... مستثنی بود... و از التفات به انواع معارف و ملاهی منزه و مبرا. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 274 ). هر دو منزه از لغو و تأثیم. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 448 ).بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - پاک کننده . ۲ - پاک داننده . ۳ - سالکی که ذات حق را بصفت تنزیه شناسد و از حیثیت ظهور در مناظر ندیده و ندانسته باشد .
فرهنگ معین
(مُ نَ زِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - پاک کننده . ۲ - پاک داننده . ۳ - در تصوف : سالکی که ذات حق را به صفت تنزیه شناسد و از حیثیت ظهور در مناظر ندیده و ندانسته باشد.
فرهنگ عمید
۲. پاک دامن.
۳. بی آلایش، دورازبدی و زشتی.
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
خالص، منزه، اصیل، عفیف، تمیز، پاک، محض، ناب، سره، بیغش، ژاو
بی عیب، منزه، بی گناه، منزه از گناه، بی تقصیر
منزه، بی گناه، بی تقصیر، مبرا، بی ضرر، مقدس، معصوم
منزه، بی گناه
پیشنهاد کاربران
سپنتا، مقدس ، دوراز هر ناپاکی
منزه : monazzah مُنزه ( عربی ) 1 - به دور از آلودگی، پاک، پاکیزه؛ 2 - مبرا، بری، بی عیب. 3 - پاکدامن 4 - مقدس، مهذب . 5 - پاکیزه خو
6 - طاهر، طیب 7 - بیگناه 8 - نیک کردار 9 - پاک سرشت
اسم منزه مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
6 - طاهر، طیب 7 - بیگناه 8 - نیک کردار 9 - پاک سرشت
اسم منزه مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
منزه اسم دختر هست همان معنی منیژه رو میده
به معنی پاک و مقدس، دور از بدی و زشتی
صفت خدای تبارک و تعالی پاک و منزه
یه اسم با معنی و فراوانی کم برای دخترای پاک سرزمینم. . .
به معنی پاک و مقدس، دور از بدی و زشتی
صفت خدای تبارک و تعالی پاک و منزه
یه اسم با معنی و فراوانی کم برای دخترای پاک سرزمینم. . .
پاک سرشت