[ویکی فقه] چون شهرت کم نظیر حافظ و سروده های او از روزگار خود او آغاز شد، پیشینه انتقاد و مخالفت با وی نیز به روزگار او می رسد.
پیشینه انتقاد و مخالفت در پاره ای از سروده های او نیز منعکس است.او در اشعارش از برخی منتقدان با حرمت یاد می کند، مانند این بیت: «یادباد آن که به اصلاح شما می شد راست/ نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود» و گاه نیز برخی را نکوهش می نماید: «کسی گیرد خطا بر نظم حافظ/ که هیچش لطف در گوهر نباشد». در زمان حیاتش نیز وقتی از او خواستند اشعارش را در دیوانی فراهم آورد ــبه تعبیر جامع دیوان حافظ، احتمالا محمد گلندام ــ وی به علت ناراستی روزگار و غدر اهل عصر، از این کار سرباز زد. ظاهراً مقصود از این غدر و ناراستی، مخالفت هایی بوده که با وی می شده است.
منتقدان عصر حیات
درباره اعتراض ها و مخالفت هایی که با حافظ در زمان حیاتش می شده، روایات متعددی به جا مانده، از جمله آن ها اعتراض شاه شجاع به حافظ است مبنی بر این که غزلیات او از مطلع تا مقطع از نظر موضوعی بر یک منوال نیست و نیز گزارش مجعولی مبنی بر ارتباط حافظ با مفتی زاده شیراز و برملا شدن باده نوشی آن ها یا صدور حکم کفر او به اتهام انکار معاد با استناد به این بیت: «گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/ آه اگر از پس امروز بود فردایی»، و راهی که شیخ زین الدین تایبادی برای نجات از این مهلکه در پیش پای حافظ نهاد که ظاهرآ افسانه ای بیش نیست.هم چنین است اعتراض تیمور به حافظ به سبب یکی از غزلیاتش که در آن سمرقند و بخارا را به خال هندوی ترک شیرازی می بخشد. نیز گفته شده است پس از درگذشت حافظ، برخی او را ملحد خواندند و از نماز گزاردن بر جنازه او خودداری کردند. از این قبیل روایات و گزارش ها، که گاه چندان موثق نیستند، بسیار نقل شده است.
منتقدان عصر حاضر
انتقاد از حافظ و مخالفت با او تا عصر حاضر نیز ادامه یافته است.منتقدان و مخالفان او عمدتآ سه گروه اند:الف) برخی از اهل دیانت که مضامین اشعار وی را بر خلاف اعتقادات اسلامی دانسته و خود او را نیز فردی ناصالح شمرده اند.ب) برخی متجددان و نواندیشان که رواج سروده های حافظ را موجب اشاعه باورها و رفتارهای زیان بار و مغایر با مصالح ملی تلقی کرده اند.ج) برخی اهل ادب که از پاره ای اشعار حافظ از لحاظ ادبی انتقاد کرده اند.
انتقاد اهل دیانت
...
پیشینه انتقاد و مخالفت در پاره ای از سروده های او نیز منعکس است.او در اشعارش از برخی منتقدان با حرمت یاد می کند، مانند این بیت: «یادباد آن که به اصلاح شما می شد راست/ نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود» و گاه نیز برخی را نکوهش می نماید: «کسی گیرد خطا بر نظم حافظ/ که هیچش لطف در گوهر نباشد». در زمان حیاتش نیز وقتی از او خواستند اشعارش را در دیوانی فراهم آورد ــبه تعبیر جامع دیوان حافظ، احتمالا محمد گلندام ــ وی به علت ناراستی روزگار و غدر اهل عصر، از این کار سرباز زد. ظاهراً مقصود از این غدر و ناراستی، مخالفت هایی بوده که با وی می شده است.
منتقدان عصر حیات
درباره اعتراض ها و مخالفت هایی که با حافظ در زمان حیاتش می شده، روایات متعددی به جا مانده، از جمله آن ها اعتراض شاه شجاع به حافظ است مبنی بر این که غزلیات او از مطلع تا مقطع از نظر موضوعی بر یک منوال نیست و نیز گزارش مجعولی مبنی بر ارتباط حافظ با مفتی زاده شیراز و برملا شدن باده نوشی آن ها یا صدور حکم کفر او به اتهام انکار معاد با استناد به این بیت: «گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/ آه اگر از پس امروز بود فردایی»، و راهی که شیخ زین الدین تایبادی برای نجات از این مهلکه در پیش پای حافظ نهاد که ظاهرآ افسانه ای بیش نیست.هم چنین است اعتراض تیمور به حافظ به سبب یکی از غزلیاتش که در آن سمرقند و بخارا را به خال هندوی ترک شیرازی می بخشد. نیز گفته شده است پس از درگذشت حافظ، برخی او را ملحد خواندند و از نماز گزاردن بر جنازه او خودداری کردند. از این قبیل روایات و گزارش ها، که گاه چندان موثق نیستند، بسیار نقل شده است.
منتقدان عصر حاضر
انتقاد از حافظ و مخالفت با او تا عصر حاضر نیز ادامه یافته است.منتقدان و مخالفان او عمدتآ سه گروه اند:الف) برخی از اهل دیانت که مضامین اشعار وی را بر خلاف اعتقادات اسلامی دانسته و خود او را نیز فردی ناصالح شمرده اند.ب) برخی متجددان و نواندیشان که رواج سروده های حافظ را موجب اشاعه باورها و رفتارهای زیان بار و مغایر با مصالح ملی تلقی کرده اند.ج) برخی اهل ادب که از پاره ای اشعار حافظ از لحاظ ادبی انتقاد کرده اند.
انتقاد اهل دیانت
...
wikifeqh: منتقدان_حافظ_شیرازی