مناظره پیرمرد شیعه با معاویه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مناظره پیرمرد شیعه با معاویه، مناظره ای در مورد حقانیت و فضایل امام علی (علیه السّلام) و تمرد عایشه از فرمان خدا رخ داده که با شکست معاویه پایان یافته است.
جابر بن عبدالله انصاری گوید: روزی به شام، سفر کرده بودم و در آنجا معاویه و دو پسرش خالد و یزید و نیز با عمرو بن عاص ملاقات کردم. ناگاه مردی سالخورده که از طرف عراق می آمد نمودار شد. او پیری فرتوت بود که کمربندی از لیف خرما بر میان بسته و نعلی از لیف خرما در پای داشت و لباسی بسیار مندرس بر تن داشت و دیدگانش فرو رفته بود.
سوال و جواب معاویه و پیرمرد
معاویه گفت: خوب است که این پیرمرد را به حرف بگیریم و اندکی تفریح کنیم. معاویه: ای شیخ! از کجا می آیی و به کجا می روی؟ پیرمرد: پاسخی نداد. عمرو بن العاص: ای پیرمرد! چرا به سؤال امیرالمؤمنین پاسخ نگفتی؟ پیرمرد: خداوند ما را پس از بیرون آمدن از جاهلیت، تحیت و درودی غیر از آنچه معاویه گفت قرار داده است. معاویه: ای شیخ! راست گفتی و من خطا کردم. السلام علیک یا شیخ! شیخ: علیکم السلام. معاویه: از کجا می آیی و به کجا می روی؟ شیخ: از عراق می آیم و به بیت المقدس می روم. معاویه: چه خبر از عراق؟ شیخ: به خیر و برکت. معاویه: گفتی که از کوفه و از ارض غری می آیی؟ شیخ: «غری» کدام است؟! معاویه: جایگاه ابوتراب. شیخ: ابوتراب کیست؟! معاویه: علی بن ابیطالب است.
امام علی امام عادل
شیخ: ای معاویه! خداوند دماغ تو را به خاک بمالد و دهانت را بشکند و پدر و مادرت را لعنت کند چرا نمی گویی: امام عادل و پناه مردم و سلطان دین و کشنده مشرکین و شمشیرِ کشیده خدا و پسر عمّ رسول الله (صلّی الله علیه وآله) و شوهر بتول و تاج فقهاء و کنز فقراء و پنجمین از اصحاب کساء و شیر غالب و پدر حسن (علیه السّلام) و حسین (علیه السّلام) امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام)؟ «قال له الشیخ: اَرغَمُ اللهُ اَنفَکُ وُ فَض الله فاکُ وُ لعن اللهُ امکُ و اَباکُ لِمُ لا تَقول الامامْ العادِلِ وُ الغیث الهاطل، یعسوبْ الدین و قاتِلُ المشرکینُ وُ القاسطینُ و المارِقینُ، سُیفْ اللهِ المُسلولِ، ابنُ عم الرسولِ و زوجُ البتولِ. تاجْ الفقهاء و کَنزُ الفقراء و خامِسْ اهل الغباءِ و اللیثُ الغالِبِ، ابو الحسنینِ علی بنِ ابیطالب (علیه السلام)».
صراط مستقیم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس