[ویکی فقه] مناظره امام صادق (علیه السّلام) با دانشمند مادی که منکر ماوراء طبیعت بود مسائل مختلفی را از جمله: پرستش خدا با روئیت کردن، نبوت عامه، ازالیت ماده، یکتائی خدا، فلسفه معاد، فلسفه آفرینش و غیره را مناظره کردند.
دانشمندی مادی و منکر ماوراء طبیعت، نزد امام صادق (علیه السّلام) آمد و مسائل مختلفی را مطرح نمود که از جمله آن مسائل، این پرسش ها بود:مادی: چگونه این مردم خدا را می پرستند، با اینکه او را ندیده اند؟امام: دلها در پرتو روشنائی ایمان، او را می بینند، و عقل های بیدار همانند چشم، وجود او را اثبات می کنند، بلکه چشم ها هم با دیدن نظام دقیق و حساب شده جهان هستی او را مشاهده می نمایند. علاوه بر این، پیامبران، و نشانه هائی که به عنوان سند نبوت همراه آنها بود، و کتاب های آسمانی با محتوای عمیق خود، نیز وجود خدا را اثبات می کنند.دانشمندان به مشاهده آثار عظمت خداوند اکتفا، می کنند و نیازی به دیدن او در اثبات وجودش ندارند.مادی: آیا خداوند نمی تواند خود را به مردم نشان دهد، تا او را ببینند و بشناسند، و در نهایت او از روی یقین و اعتقاد کامل، مورد پرستش قرار گیرد؟امام این کار امکان پذیر نیست و محال پاسخی ندارد.(برای وجود پیدا کردن هر پدیده دو شرط باید محقق شود: یکی اینکه آن پدیده قابلیت شدن، و وجود پیدا کردن، داشته باشد. ودیگر اینکه قدرتی که بتواند آن را انجام دهد با آن قابلیت جمع شود، بنابراین، وجود قدرت، بدون قابلیت، تاًثیری در پیداش پدیده ندارد اموری که عقلاًً تحقق آن محال است، نقص در قابلیت آنها است، نه در قدرت خدا.)
نبوت عامه
مادی: از کجا ثابت می کنی که خداوند دارای انبیاء و فرستادگان است؟امام: با اثبات چند مقدمه:الف: ما دارای آفریدگاری هستیم برتر از ما و از تمام آفریده ها.ج: آفریدگار جهان حکیم است و کار بیهوده انجام نمی دهد.د: امکان ندارد که همه مردم با او تماس بگیرند و برنامه زندگی و تکامل خود را از او دریافت نمایند.با این مقدمات ثابت می شود که باید خداوند پیامبرانی داشته باشد که آنها، مردم را به راه تکامل خویش راهنمائی کنند، وگرنه هدف خداوند از آفرینش انسان که تکامل اوست از بین می رود، و آفرینش انسان بیهوده می گردد.» (برای توضیح بیشتر به کتاب «شناخت پیامبران» مراجعه شود.)
ازلیت ماده
مادی: موجودات از چه چیز آفریده شده اند؟امام: از چیزی آفریده نشده اند، سابقه نیستی دارند.مادی: چگونه می شود که از نیستی، هستی بوجود آید؟امام: موجودات از دو حال خارج نیستند:الف: اینکه این موجودات از موادی ساخته شده اند که آن مواد همیشه وجود داشته است.ب: اینکه موجودات جهان سابقه نیستی داشته، و جهان پدیده است. با سه دلیل ثابت می کنیم که فرض اول درست نیست:۱. بر اساس فرض اول، مواد جهان همیشه بوده، و چیزی که همیشه بوده و وجودش ازلی است امکان ندارد پدیده باشد و علت بخواهد بنابراین، این باید واجب الوجود باشد و هستیش از ذات خود بجوشد، و در نتیجه، دگرگونی و فنا در آن راه نیابد.۲. آن ماده قدیم، یک جوهر بیش نیست، و یک رنگ بیشتر ندارد، پس این رنگ های مختلف، و حقائق گوناگون و فراوان که در این جهان موجود است از کجا آمده؟ ۳. اگر مواد قدیم جهان ذاتاً زنده بوده اند، چگونه مرگ بر آنها عارض شد، و اگر ذاتاً فاقد حیات بوده اند، پیدایش حیات در آنها چگونه امکان دارد؟۴. و اگر موجودات زنده از عناصر زنده، و موجودات فاقد حیات از عناصر فاقد حیات بوجود آمده اند، این هم درست نیست، زیرا ذاتی که فاقد حیات است، نمی تواند قدیم باشد، چون موجود فاقد حیات توانائی و بقاء ندارد و این معنی با قدیم بودن، یعنی در هستی، نیاز به علت نداشتن منافات دارد، دقت فرمائید.مادی: اگر سخن شما صحیح است، چگونه گفته اند که موجودات ازلی هستند؟امام: این عقیده کسانی است که مدبر جهان را انکار کرده و فرستادگان خدا را تکذیب نموده و کتابهای آنان را افسانه های پیشینیان خوانده و آئینی به دلخواه خود بوجود آورده اند.موجودات جهان، خود دلالت بر پدیده بودن خویش می نمایند.حرکت زمین با آنچه بر آن است، دگرگونی زمان ها، تفاوت پیدا کردن وقتها و پدیده ها ئی که در جهان می آیند: زیاد شدن، کم شدن، مرگ، فرسودگی، و همچنین اینکه انسان وجداناً خود را ناچار می بیند که به سازنده و مدبر خویش اعتراف کند. «تمام این امور نحوه حدوث جهان، و وجود خدا است.»مادی: آیا سازنده جهان پیش از آفرینش موجودات، علم به آنها داشته؟امام: آری خداوند از ازل دانا بوده، و آنچه را می دانسته، آفریده است.آیا اجزاء خداوند با یکدیگر اختلاف دارد یا مانند هم است؟امام: این سؤال غلط است، زیرا اساساً اختلاف و عدم اختلاف در خداوند معنی ندارد، چون اختلاف و عدم اختلاف اجزاء، در موجودی است که دارای جزء باشد، که آن وقت این سؤال پیش می آید: آیا آن اجزاء همانند یکدیگرند یا همانند یکدیگر نیستند.
یکتائی خدا
...
دانشمندی مادی و منکر ماوراء طبیعت، نزد امام صادق (علیه السّلام) آمد و مسائل مختلفی را مطرح نمود که از جمله آن مسائل، این پرسش ها بود:مادی: چگونه این مردم خدا را می پرستند، با اینکه او را ندیده اند؟امام: دلها در پرتو روشنائی ایمان، او را می بینند، و عقل های بیدار همانند چشم، وجود او را اثبات می کنند، بلکه چشم ها هم با دیدن نظام دقیق و حساب شده جهان هستی او را مشاهده می نمایند. علاوه بر این، پیامبران، و نشانه هائی که به عنوان سند نبوت همراه آنها بود، و کتاب های آسمانی با محتوای عمیق خود، نیز وجود خدا را اثبات می کنند.دانشمندان به مشاهده آثار عظمت خداوند اکتفا، می کنند و نیازی به دیدن او در اثبات وجودش ندارند.مادی: آیا خداوند نمی تواند خود را به مردم نشان دهد، تا او را ببینند و بشناسند، و در نهایت او از روی یقین و اعتقاد کامل، مورد پرستش قرار گیرد؟امام این کار امکان پذیر نیست و محال پاسخی ندارد.(برای وجود پیدا کردن هر پدیده دو شرط باید محقق شود: یکی اینکه آن پدیده قابلیت شدن، و وجود پیدا کردن، داشته باشد. ودیگر اینکه قدرتی که بتواند آن را انجام دهد با آن قابلیت جمع شود، بنابراین، وجود قدرت، بدون قابلیت، تاًثیری در پیداش پدیده ندارد اموری که عقلاًً تحقق آن محال است، نقص در قابلیت آنها است، نه در قدرت خدا.)
نبوت عامه
مادی: از کجا ثابت می کنی که خداوند دارای انبیاء و فرستادگان است؟امام: با اثبات چند مقدمه:الف: ما دارای آفریدگاری هستیم برتر از ما و از تمام آفریده ها.ج: آفریدگار جهان حکیم است و کار بیهوده انجام نمی دهد.د: امکان ندارد که همه مردم با او تماس بگیرند و برنامه زندگی و تکامل خود را از او دریافت نمایند.با این مقدمات ثابت می شود که باید خداوند پیامبرانی داشته باشد که آنها، مردم را به راه تکامل خویش راهنمائی کنند، وگرنه هدف خداوند از آفرینش انسان که تکامل اوست از بین می رود، و آفرینش انسان بیهوده می گردد.» (برای توضیح بیشتر به کتاب «شناخت پیامبران» مراجعه شود.)
ازلیت ماده
مادی: موجودات از چه چیز آفریده شده اند؟امام: از چیزی آفریده نشده اند، سابقه نیستی دارند.مادی: چگونه می شود که از نیستی، هستی بوجود آید؟امام: موجودات از دو حال خارج نیستند:الف: اینکه این موجودات از موادی ساخته شده اند که آن مواد همیشه وجود داشته است.ب: اینکه موجودات جهان سابقه نیستی داشته، و جهان پدیده است. با سه دلیل ثابت می کنیم که فرض اول درست نیست:۱. بر اساس فرض اول، مواد جهان همیشه بوده، و چیزی که همیشه بوده و وجودش ازلی است امکان ندارد پدیده باشد و علت بخواهد بنابراین، این باید واجب الوجود باشد و هستیش از ذات خود بجوشد، و در نتیجه، دگرگونی و فنا در آن راه نیابد.۲. آن ماده قدیم، یک جوهر بیش نیست، و یک رنگ بیشتر ندارد، پس این رنگ های مختلف، و حقائق گوناگون و فراوان که در این جهان موجود است از کجا آمده؟ ۳. اگر مواد قدیم جهان ذاتاً زنده بوده اند، چگونه مرگ بر آنها عارض شد، و اگر ذاتاً فاقد حیات بوده اند، پیدایش حیات در آنها چگونه امکان دارد؟۴. و اگر موجودات زنده از عناصر زنده، و موجودات فاقد حیات از عناصر فاقد حیات بوجود آمده اند، این هم درست نیست، زیرا ذاتی که فاقد حیات است، نمی تواند قدیم باشد، چون موجود فاقد حیات توانائی و بقاء ندارد و این معنی با قدیم بودن، یعنی در هستی، نیاز به علت نداشتن منافات دارد، دقت فرمائید.مادی: اگر سخن شما صحیح است، چگونه گفته اند که موجودات ازلی هستند؟امام: این عقیده کسانی است که مدبر جهان را انکار کرده و فرستادگان خدا را تکذیب نموده و کتابهای آنان را افسانه های پیشینیان خوانده و آئینی به دلخواه خود بوجود آورده اند.موجودات جهان، خود دلالت بر پدیده بودن خویش می نمایند.حرکت زمین با آنچه بر آن است، دگرگونی زمان ها، تفاوت پیدا کردن وقتها و پدیده ها ئی که در جهان می آیند: زیاد شدن، کم شدن، مرگ، فرسودگی، و همچنین اینکه انسان وجداناً خود را ناچار می بیند که به سازنده و مدبر خویش اعتراف کند. «تمام این امور نحوه حدوث جهان، و وجود خدا است.»مادی: آیا سازنده جهان پیش از آفرینش موجودات، علم به آنها داشته؟امام: آری خداوند از ازل دانا بوده، و آنچه را می دانسته، آفریده است.آیا اجزاء خداوند با یکدیگر اختلاف دارد یا مانند هم است؟امام: این سؤال غلط است، زیرا اساساً اختلاف و عدم اختلاف در خداوند معنی ندارد، چون اختلاف و عدم اختلاف اجزاء، در موجودی است که دارای جزء باشد، که آن وقت این سؤال پیش می آید: آیا آن اجزاء همانند یکدیگرند یا همانند یکدیگر نیستند.
یکتائی خدا
...
wikifeqh: مناظره_امام_صادق_با_دانشمند_مادی