[ویکی فقه] برخی از ویژگی های مناظرات حضرت ابراهیم (علیه السلام) عبارت اند از: پرسش های منطقی، بی زاری و برائت از کفر و شرک، بیان شجاعانه پیام الهی، دعوت به توحید، استقامت و بردباری.
حضرت ابراهیم (علیه السلام) دومین پیامبر اولوالعزم الهی است که دارای آیین و شریعت جهانی بوده و در آیات و سوره های مختلف قرآن نام ایشان ذکر شده است. این پیامبر عظیم الشان الهی داستان های پر فراز و نشیبی در زندگی خود دارد و به واسطه استواری در راه توحید و یگانه پرستی، مورد تمجید و ستایش قرآن قرار گرفته است. «و من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن و اتبع ملة ابراهیم حنیفا و اتخذ الله ابراهیم خلیلا؛ و دین و آئین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد و خدا ابراهیم را بدوستی خود انتخاب کرد». قرآن از ابراهیم (علیه السلام) به عنوان پیشوایی مطیع خدا و حق گرا نام می برد. «ان ابراهیم کان امة قانتا لله حنیفا و لم یک من المشرکین؛ ابراهیم (به تنهایی) یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود». و او را پیامبر بسیار راست گو می خواند. «و اذکر فی الکتاب ابراهیم انه کان صدیقا نبیا؛ در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راست گو و پیامبر خدا بود». آیات بسیاری (بیش از ۱۸۰ آیه) که در خصوص حضرت ابراهیم آمده، نشان دهنده این است که او شخصیتی والا و مورد توجه خداوند بوده است. از جمله مطالبی که در رابطه با حضرت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن ذکر شده، مناظرات و محاجه ایشان با گروه های مختلف است. او با شیوه ای مخصوص در فضای شرک و کفر آن زمان و با شجاعتی بی نظیر در برابر مشرکان می ایستد و با ارائه بیاناتی محکم و دلایلی صریح و آشکار، توام با ادب و به دور از جنجال سازی های کاذب، افکار و عقاید آنها را باطل می سازد و مردم را به یگانگی خداوند فرا می خواند.شیوه ی کلی و بیان آن معارف توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) ، ویژگی های خاصی دارند. پیش از بیان آنها، بررسی دو مفهوم محاجه و مناظره ضروری به نظر می رسد.
تعریف محاجه
در قرآن کریم واژه «محاجه» مکرر به کار رفته است. محاجه از «حجت» گرفته شده و حجت نیز به معنای دلیل و برهان است. محاجة این است که در خصومت میان دو نفر یا چند نفر هر کس بخواهد حجت و راه روشن دیگری را رد کند. البته سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل می شود، حجت نامیده می شود. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن می گوید جایز است سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل می شود حجت نامیده شود: «و الذین یحاجون فی الله من بعد ما استجیب له حجتهم داحضة عند ربهم و علیهم غضب و لهم عذاب شدید»؛ آنها که در باره خدا بعد از پذیرفتن دعوت او، محاجه می کنند دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بی اساس است و غضب بر آنها است و عذاب شدید از آن آنها. در این آیه شریفه استدلال بدون منطق را هم محاجه خوانده است و چنین کسانی را که در برابر براهین قاطع و راه روشن محاجه می کنند، مستوجب غضب و عذاب شدید دانسته است. همچنین در آیه ۶۶ سوره آل عمران می فرماید: «فلم تحاجون فیما لیس لکم به علم»؛ چرا در باره آنچه آگاه نیستید، گفت وگو می کنید.در این آیه نیز گفت وگو و جدل را حتی بدون علم با واژه محاجه ذکر کرده است. اما حسب فرمایش قرآن کریم، تنها دلیل قاطع و رسا از آن خداوند است: «قل فلله الحجة البالغة»؛ بگو برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است.در تفسیر المیزان نیز درباره محاجه آمده است: کلمه «محاجه» که مصدر فعل ماضی «حاج» است، به معنای ارائه حجت و دلیل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه «حجت» در اصل به معنای قصد بوده و بعدا در اثر کثرت و غلبه استعمال، در به کرسی نشاندن مقصد و مدعا، به کار رفته است.
تعریف مناظره
واژه «مناظره» نیز عربی است که در معنای لغوی به معنای دیدن با چشم است، اما معنای آن توسعه یافته و به معنای فکر و تدبیر، بحث و گفت وگو کردن درباره ماهیت چیزی است.مناظرة گفت وگوی رو در روی و نبرد نظری با سخن و خطابه است و نیز بیان آنچه را که به بصیرت درک می شود. به عقاید و باورها نیز نظر گفته می شود. بر این اساس در مناظره بین دو نفر، هر یک از مناظره کنندگان در تلاش اند که درستی عقاید خود را به طرف مقابل اثبات نمایند.هرگاه سخن از مناظره به میان می آید بدین معنا است که دو نفر یا دو گروه می کوشند تا تصویر روشنی از عقاید و باورهای خود را به طرف مقابل ارائه نمایند و بدین وسیله او را نسبت به عقاید خویش قانع کنند. بنابر این، مناظره گفت وگویی دو طرفه است که توام با استدلال و ارائه ی براهین بوده تا فرد مخالف خود را مجاب و مغلوب نماید.همان گونه که ملاحظه گردید، در ظاهر تفاوتی بین مناظره و محاجه نیست و همین مسئله نیز باعث شده است که برخی در تعریف این دو واژه هر دو را معادل یک دیگر تلقی می کنند. مانند علامه طباطبائی که این دو مفهوم را با هم به کار می برد، اما آنها را بر دو قسم تقسیم می کند: «آنها (یهودیان) دو گونه محاجه و مناظره داشته اند؛ الف. استدلال عالمانه و منطقی که قرآن کریم چنین محاجه و استدلالی را درست می داند. ب. احتجاج جاهلانه و استدلال غیر منطقی». با توجه به آنچه بیان شد می توان گفت؛ از طرفی محاجه متکی بر برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفته هایشان تردید به خود راه نمی دهند. هر چند استدلال آنان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته می شود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است. اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز در بر می گیرد و به لحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیف تر است.
طرف مناظرات حضرت ابراهیم
...
حضرت ابراهیم (علیه السلام) دومین پیامبر اولوالعزم الهی است که دارای آیین و شریعت جهانی بوده و در آیات و سوره های مختلف قرآن نام ایشان ذکر شده است. این پیامبر عظیم الشان الهی داستان های پر فراز و نشیبی در زندگی خود دارد و به واسطه استواری در راه توحید و یگانه پرستی، مورد تمجید و ستایش قرآن قرار گرفته است. «و من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن و اتبع ملة ابراهیم حنیفا و اتخذ الله ابراهیم خلیلا؛ و دین و آئین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد و خدا ابراهیم را بدوستی خود انتخاب کرد». قرآن از ابراهیم (علیه السلام) به عنوان پیشوایی مطیع خدا و حق گرا نام می برد. «ان ابراهیم کان امة قانتا لله حنیفا و لم یک من المشرکین؛ ابراهیم (به تنهایی) یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود». و او را پیامبر بسیار راست گو می خواند. «و اذکر فی الکتاب ابراهیم انه کان صدیقا نبیا؛ در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راست گو و پیامبر خدا بود». آیات بسیاری (بیش از ۱۸۰ آیه) که در خصوص حضرت ابراهیم آمده، نشان دهنده این است که او شخصیتی والا و مورد توجه خداوند بوده است. از جمله مطالبی که در رابطه با حضرت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن ذکر شده، مناظرات و محاجه ایشان با گروه های مختلف است. او با شیوه ای مخصوص در فضای شرک و کفر آن زمان و با شجاعتی بی نظیر در برابر مشرکان می ایستد و با ارائه بیاناتی محکم و دلایلی صریح و آشکار، توام با ادب و به دور از جنجال سازی های کاذب، افکار و عقاید آنها را باطل می سازد و مردم را به یگانگی خداوند فرا می خواند.شیوه ی کلی و بیان آن معارف توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) ، ویژگی های خاصی دارند. پیش از بیان آنها، بررسی دو مفهوم محاجه و مناظره ضروری به نظر می رسد.
تعریف محاجه
در قرآن کریم واژه «محاجه» مکرر به کار رفته است. محاجه از «حجت» گرفته شده و حجت نیز به معنای دلیل و برهان است. محاجة این است که در خصومت میان دو نفر یا چند نفر هر کس بخواهد حجت و راه روشن دیگری را رد کند. البته سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل می شود، حجت نامیده می شود. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن می گوید جایز است سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل می شود حجت نامیده شود: «و الذین یحاجون فی الله من بعد ما استجیب له حجتهم داحضة عند ربهم و علیهم غضب و لهم عذاب شدید»؛ آنها که در باره خدا بعد از پذیرفتن دعوت او، محاجه می کنند دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بی اساس است و غضب بر آنها است و عذاب شدید از آن آنها. در این آیه شریفه استدلال بدون منطق را هم محاجه خوانده است و چنین کسانی را که در برابر براهین قاطع و راه روشن محاجه می کنند، مستوجب غضب و عذاب شدید دانسته است. همچنین در آیه ۶۶ سوره آل عمران می فرماید: «فلم تحاجون فیما لیس لکم به علم»؛ چرا در باره آنچه آگاه نیستید، گفت وگو می کنید.در این آیه نیز گفت وگو و جدل را حتی بدون علم با واژه محاجه ذکر کرده است. اما حسب فرمایش قرآن کریم، تنها دلیل قاطع و رسا از آن خداوند است: «قل فلله الحجة البالغة»؛ بگو برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است.در تفسیر المیزان نیز درباره محاجه آمده است: کلمه «محاجه» که مصدر فعل ماضی «حاج» است، به معنای ارائه حجت و دلیل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه «حجت» در اصل به معنای قصد بوده و بعدا در اثر کثرت و غلبه استعمال، در به کرسی نشاندن مقصد و مدعا، به کار رفته است.
تعریف مناظره
واژه «مناظره» نیز عربی است که در معنای لغوی به معنای دیدن با چشم است، اما معنای آن توسعه یافته و به معنای فکر و تدبیر، بحث و گفت وگو کردن درباره ماهیت چیزی است.مناظرة گفت وگوی رو در روی و نبرد نظری با سخن و خطابه است و نیز بیان آنچه را که به بصیرت درک می شود. به عقاید و باورها نیز نظر گفته می شود. بر این اساس در مناظره بین دو نفر، هر یک از مناظره کنندگان در تلاش اند که درستی عقاید خود را به طرف مقابل اثبات نمایند.هرگاه سخن از مناظره به میان می آید بدین معنا است که دو نفر یا دو گروه می کوشند تا تصویر روشنی از عقاید و باورهای خود را به طرف مقابل ارائه نمایند و بدین وسیله او را نسبت به عقاید خویش قانع کنند. بنابر این، مناظره گفت وگویی دو طرفه است که توام با استدلال و ارائه ی براهین بوده تا فرد مخالف خود را مجاب و مغلوب نماید.همان گونه که ملاحظه گردید، در ظاهر تفاوتی بین مناظره و محاجه نیست و همین مسئله نیز باعث شده است که برخی در تعریف این دو واژه هر دو را معادل یک دیگر تلقی می کنند. مانند علامه طباطبائی که این دو مفهوم را با هم به کار می برد، اما آنها را بر دو قسم تقسیم می کند: «آنها (یهودیان) دو گونه محاجه و مناظره داشته اند؛ الف. استدلال عالمانه و منطقی که قرآن کریم چنین محاجه و استدلالی را درست می داند. ب. احتجاج جاهلانه و استدلال غیر منطقی». با توجه به آنچه بیان شد می توان گفت؛ از طرفی محاجه متکی بر برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفته هایشان تردید به خود راه نمی دهند. هر چند استدلال آنان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته می شود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است. اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز در بر می گیرد و به لحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیف تر است.
طرف مناظرات حضرت ابراهیم
...
wikifeqh: مناظرات_حضرت_ابراهیم