منارات السائرین الی حضره الله و مقامات الطائرین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] منارات السائرین الی حضرة الله و مقامات الطائرین (کتاب). «منارات السائرین الی حضرة الله و مقامات الطائرین»، به زبان عربی، اثر شیخ نجم الدین رازی، در موضوع عرفان عملی است.
شیخ، آن را در نیمه دوم عمر خود، هنگام اقامت در بغداد تالیف کرده است. تاریخ کتابت آن، حدود سال های ۶۵۰ ق، تا ۶۵۲ ق، است. مؤلف، در ابتدای کتاب، یکی از انگیزه های خود را از تالیف این کتاب، بیان معانی استنباط شده از اشارات قرآنی و ناگفته های روایی و اسراری که بر زبان مشایخ بزرگوار رفته، می داند.

[ویکی فقه] منارات السائرین الی حضره الله و مقامات الطائرین (کتاب). «منارات السائرین الی حضرة الله و مقامات الطائرین»، به زبان عربی، اثر شیخ نجم الدین رازی، در موضوع عرفان عملی است.
شیخ، آن را در نیمه دوم عمر خود، هنگام اقامت در بغداد تالیف کرده است. تاریخ کتابت آن، حدود سال های ۶۵۰ ق، تا ۶۵۲ ق، است. مؤلف، در ابتدای کتاب، یکی از انگیزه های خود را از تالیف این کتاب، بیان معانی استنباط شده از اشارات قرآنی و ناگفته های روایی و اسراری که بر زبان مشایخ بزرگوار رفته، می داند.
ساختار
کتاب، در یک فاتحه، ده باب و یک خاتمه تدوین شده و هر یک از ابواب دارای چند فصل است. شیخ، هر جا به آیه ای برمی خورد، با صرف نظر از معانی ظاهری آیات، مستنبطات ذوقی خویش را عرضه می دارد و این نشان می دهد که ذهن نجم الدین در مواجهه با قرآن، ذهنی تاویل گر بوده و در تمامی ابواب کتاب این رویه را حفظ کرده است. کتاب، از نظر محتوا، بسیار به «مرصاد العباد» شبیه است و شاید بتوان گفت در بسیاری از موارد نسخه عربی همان کتاب است. از مقدمه کتاب نیز برمی آید که وی قصد داشته است همان مطالب «مرصاد العباد» را برای استفاده تازیان، جامه عربیت بپوشاند.
گزارش محتوا
مقامات کتاب، به ترتیب باب های ده گانه عبارتند از: مقام معرفت، مقام توحید، مقام نبوت، مقام ولایت، مقام انسان، مقام خلافت مختصه انسان، مقامات انسان هنگام رجوع به پروردگار، مقامات نفس و شناخت آنها، مقامات مربوط به قلب و شناخت آن، مقامات روح و شناخت و ماهیت آن. ۱. مقام معرفت: مقام معرفت، سه قسم است: معرفت عوام، معرفت خواص و معرفت اخص الخواص. در معرفت عوام، صرفا استدلال عقلی بر وجود صانع و وحدانیت اوست. معرفت خواص، مخصوص اهل بصیرت و رؤیت از ارباب قلوب سلیمه و زکیه می باشد و سومین معرفت که همان مقام معرفت شهودی است، مختص به اصحاب مشاهدات جمال و ارباب مکاشفات جلال است و کسی می تواند به این مقام راه یابد که از مقامات نفس، قلب، سر، روح و خفی بگذرد و مؤید به تاییدات الهی باشد. ۲. مقام توحید: توحید دارای سه مقام است: توحید عوام، توحید خواص و توحید اخص الخواص. توحید عوام، همان توحید مبتدی است که در آن، به اثبات صفات کمالیه و سلب صفات نقصان می پردازد. توحید خواص، مبتنی بر تجرید از تعلقات کونیه است و توحید اخص الخواص که بر تفرید، بعد از آداب حق تجرید، مبتنی است، اختصاص به امت محمدی صلی الله علیه و آله وسلّم دارد. ۳. مقام نبوت: مؤلف، در این باب، در باره کیفیت ارتقای حس به مرحله دریافت وحی، کیفیت وحی، اصناف وحی، مطاع و فرمان بردار بودن عقل، منام صادق، دلایل نبوت و فرق بین رسول و نبی، اثبات نبوت مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم و فضیلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم بر سایر انبیا صحبت می کند. ۴. مقام ولایت: مراتب مقامات اولیا بر سه قسم است: بدایت، وسط و نهایت. اهل بدایت، همان مؤمنان صالح هستند که با ادای فرایض، به حق تعالی تقرب حاصل می کنند. متوسطین اهل ولایت، کسانی هستند که با انجام فرایض به مقام محبت رسیده، ولی از مقام ولایت خود غافلند، اما اهل نهایت از اولیا، افرادی هستند که خداوند سبحان آنها را از ظلمات حدوث خلقت، با افنای از وجودشان، به نور تجلی صفات قدم خارج می کند و این بزرگ ترین کرامتی است که نصیب اولیای کمل الهی می گردد. ۵. مقام احسان: یکی از مباحث مهم این باب، کیفیت تعلق روح به قالب است. به نظر مؤلف، روح که یکی از مراتب وجود انسان است، قبل از خلقت بدن، موجودی در ملکوت اعلی بوده و در آنجا حیاتی منطبق بر سرشت ملکوتی خویش داشته است. تعلق روح به بدن، در حقیقت، پدید آمدن نفس ناطقه در قالب بدن است که با جلوه ای از روح به نفس حیوانی، به وجود می آید و نفس ناطقه ، بعد از تولد از روح ، محور وجود انسان قرار می گیرد و روح، در سیر صعودی انسان به یاری دهنده نفس تبدیل می شود. ۶. مقام خلافتی است که اختصاص به انسان دارد: به نظر مؤلف، حقیقت خلافت مبنی بر سه اصل است: فناء، بقاء و ثبات بر قدم تسلیم و رضا. وی، بعد از بیان ماهیت خلافت و اختصاص داشتن انسان به آن و تفاوت و درجه آن، تصریح می کند که سر خلافت آن است که انسان، مظهر اتم اسماء و صفات الهی است. ۷. مقامات انسان به هنگام رجوع به حضرت حق: روح انسانی، از آنجا که در احسن تقویم خلق شده، لذا استعداد قبول فیض الهی را بدون واسطه داراست، پس همین روح زمانی که به اصل فطرت خود نظر کند، نزدیک ترین موجود به حضرت حق به شمار می رود و زمانی که به اسفل السافلین تنزل کند و متوجه آنجا شود، دورترین موجود از پروردگار متعال خواهد شد. انسان، در مقام رجوع به اصل خویش، باید از مقامات خواص جواهر عبور کرده و با خرق حجاب های ظلمانی و نورانی به حضرت حق رجوع نماید. ۸. مقامات نفس و معرفت آن: معرفت نفس، سر همه سعادت هاست و تا انسان نفس خود را نشناسد، نمی تواند به تربیت آن اقدام نماید. مؤلف، بعد از تبیین معرفت نفس، به صفات مختلفی از قبیل کبر ، حرص ، حسد ، شهوت ، غضب، بخل، و حقد اشاره کرده و علاج آنها را توضیح می دهد و در پایان به مراتب توبه بر حسب مقامات نفس اشاره می کند. به نظر وی، توبه، دارای چهار مرتبه است: مرتبه اول، در مقام نفس اماره ؛ مرتبه دوم، در مقام نفس لوامه ؛ مرتبه سوم، در مقام نفس ملهمه و مرتبه چهارم، در مقام نفس مطمئنه است که مخصوص اولیاء و انبیاست؛ بنابراین، توبه، دائر مدار منازل و مراحل سیر و سلوک انسانی است. ۹. معرفت قلب و مقامات آن: نجم الدین، پس از معرفی قلب و ویژگی های آن به کمک آیات و روایات ، در باره مقامات قلب سخن گفته و یکایک آنها را از قبیل زهد، ورع، توکل ، رضا، یقین ، صدق، خوف، رجاء ، اخلاص ، مراقبه ، محاسبه، خلق، ذکر و خلوت، شرح داده است. ۱۰. معرفت روح و مقامات آن: روح انسانی، از عالم امر است و آن چنان قربی به حضرت حق دارد که هیچ موجودی چنین تقربی ندارد و عالم امر، عبارت است از عالمی که مقدار و کمیت و کیفیت ندارد. مقامات روح، عبارت است از: اراده، استقامت، حیاء ، حریت، محبت، مراقبه ، فقر، تصوف، ادب، صحبت و سماع.
وضعیت کتاب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس