ملی گرایی انگلیسی یا ناسیونالیسم انگلیسی ( به انگلیسی: English nationalism ) نوعی از ناسیونالیسم است که ادعا می کند که انگلیسی همه مردم انگستان انگلیسی هستند و قصد ترویج فرهنگ و زبان انگلیسی دارد. به معنای کلی، جنبش ها و احساسات سیاسی و اجتماعی الهام گرفته از عشق به فرهنگ، زبان و تاریخ انگلیسی و احساس غرور در انگلیس و مردم انگلیس است. ملی گرایان انگلیسی اغلب خود را بیشتر انگلیسی می دانند تا بریتانیایی باشند.
در سطح سیاسی، برخی از ملی گرایان انگلیسی طرفدار خودگردانی برای انگلیس مانند دموکرات های انگلیسی هستند. این می تواند به شکل پارلمان متحول انگلیس در داخل پادشاهی انگلستان یا تأسیس مجدد یک کشور مستقل انگلیس در خارج از انگلستان باشد.
تاریخ ملی گرایی انگلیسی یک منطقه بورسیه مورد بحث است. آدریان هاستینگز، مورخ نوشته است:[ ۱]
پاتریک وورمالد ادعا کرده است که انگلیس یک ملت در زمان سنت بد بود، که در حدود سال ۷۳۰ تاریخچه کلیسای Historia ecclesiastica gentis Anglorum ( تاریخ کلیسایی مردم انگلیس ) را نوشت. [ ۲] ورمالد «نقش تعیین کننده در تعیین هویت ملی انگلیس و سرنوشت ملی انگلیس» را به بده نسبت می دهد. [ ۳] بده از برچسب «انگلیسی» برای توصیف مردمان ژرمنی ساکن انگلیس استفاده می کند: آنگل ها، ساکسون ها و جوت ها، و به استثنای انگلیسی ها، اسکاتلندی ها و Picts. [ ۴] در پاراگراف آخر، به پیشگفتار تاریخ کلیسایی مردم انگلیس ، بیده از واژه معمول " gens " جدا می شود و در عوض از کلمه " ملت " برای توصیف " historia nostrae nationis " استفاده می کند: تاریخ ملت خود ما. این اولین حضور کلامی ملت انگلستان است. [ ۵]
شعر آنگلوساکسون نبرد مالدون نبرد مذکور را بین نیروهای آنگلوساکسون اتلرد ناآگاه در برابر حمله وایکینگ ها در ۹۹۱ توصیف کرد. این شعر دفاع از آنگلوساکسون ها را در مورد "سرزمین خود، سرزمین اترلد پادشاه، مکان و مردم" ستود و Byrhtnoth، ارل اسکس را چنین نسبت داده اند که می گوید: "آیا مردم ما، ملت ما تحمل شما را برای رفتن از این رو با طلای ما؟ "[ ۶]
هاستینگز و جیمز کمبل معتقدند که انگلیس در اواخر دوران آنگلوساکسون یک کشور ملی بود. کمپبل می نویسد که با پیروزی نورمن در سال ۱۰۶۶، «انگلیس در آن زمان یک دولت ملی بود». [ ۷]
با فتح نورمن، طبقه ای حاکم بر انگلیس معرفی شد که صاحبان زمین و روحانیون انگلیسی را آواره کرد و فقط انگلیسی - نورمانی صحبت می کرد، اگرچه به احتمال زیاد بسیاری از آنها از نسل دوم به بعد انگلیسی بلد بودند. ویلیام از مالمسبوری، شرح نویسی از نژاد مختلط انگلیس و نورمن در قرن دوازدهم، نبرد هاستینگز را چنین توصیف کرد: "آن روز مرگبار برای انگلیس، ویرانی غم انگیز کشور عزیزمان ". [ ۸] وی همچنین ابراز تاسف کرد: "انگلیس به محل سکونت افراد خارجی و سلطه بیگانگان تبدیل شده است. امروزه، هیچ انگلیسی ارل، اسقف یا ابن نیست، و تازه واردان ثروت و بسیار داخلی انگلیس را می خزند. و هیچ امیدی به پایان این مصیبت نیست ". [ ۹] روایتگر دیگری به نام رابرت گلوستر، که در بخشی از قرن های گذشته، در اواسط تا اواخر قرن سیزدهم صحبت می کرد:





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر سطح سیاسی، برخی از ملی گرایان انگلیسی طرفدار خودگردانی برای انگلیس مانند دموکرات های انگلیسی هستند. این می تواند به شکل پارلمان متحول انگلیس در داخل پادشاهی انگلستان یا تأسیس مجدد یک کشور مستقل انگلیس در خارج از انگلستان باشد.
تاریخ ملی گرایی انگلیسی یک منطقه بورسیه مورد بحث است. آدریان هاستینگز، مورخ نوشته است:[ ۱]
پاتریک وورمالد ادعا کرده است که انگلیس یک ملت در زمان سنت بد بود، که در حدود سال ۷۳۰ تاریخچه کلیسای Historia ecclesiastica gentis Anglorum ( تاریخ کلیسایی مردم انگلیس ) را نوشت. [ ۲] ورمالد «نقش تعیین کننده در تعیین هویت ملی انگلیس و سرنوشت ملی انگلیس» را به بده نسبت می دهد. [ ۳] بده از برچسب «انگلیسی» برای توصیف مردمان ژرمنی ساکن انگلیس استفاده می کند: آنگل ها، ساکسون ها و جوت ها، و به استثنای انگلیسی ها، اسکاتلندی ها و Picts. [ ۴] در پاراگراف آخر، به پیشگفتار تاریخ کلیسایی مردم انگلیس ، بیده از واژه معمول " gens " جدا می شود و در عوض از کلمه " ملت " برای توصیف " historia nostrae nationis " استفاده می کند: تاریخ ملت خود ما. این اولین حضور کلامی ملت انگلستان است. [ ۵]
شعر آنگلوساکسون نبرد مالدون نبرد مذکور را بین نیروهای آنگلوساکسون اتلرد ناآگاه در برابر حمله وایکینگ ها در ۹۹۱ توصیف کرد. این شعر دفاع از آنگلوساکسون ها را در مورد "سرزمین خود، سرزمین اترلد پادشاه، مکان و مردم" ستود و Byrhtnoth، ارل اسکس را چنین نسبت داده اند که می گوید: "آیا مردم ما، ملت ما تحمل شما را برای رفتن از این رو با طلای ما؟ "[ ۶]
هاستینگز و جیمز کمبل معتقدند که انگلیس در اواخر دوران آنگلوساکسون یک کشور ملی بود. کمپبل می نویسد که با پیروزی نورمن در سال ۱۰۶۶، «انگلیس در آن زمان یک دولت ملی بود». [ ۷]
با فتح نورمن، طبقه ای حاکم بر انگلیس معرفی شد که صاحبان زمین و روحانیون انگلیسی را آواره کرد و فقط انگلیسی - نورمانی صحبت می کرد، اگرچه به احتمال زیاد بسیاری از آنها از نسل دوم به بعد انگلیسی بلد بودند. ویلیام از مالمسبوری، شرح نویسی از نژاد مختلط انگلیس و نورمن در قرن دوازدهم، نبرد هاستینگز را چنین توصیف کرد: "آن روز مرگبار برای انگلیس، ویرانی غم انگیز کشور عزیزمان ". [ ۸] وی همچنین ابراز تاسف کرد: "انگلیس به محل سکونت افراد خارجی و سلطه بیگانگان تبدیل شده است. امروزه، هیچ انگلیسی ارل، اسقف یا ابن نیست، و تازه واردان ثروت و بسیار داخلی انگلیس را می خزند. و هیچ امیدی به پایان این مصیبت نیست ". [ ۹] روایتگر دیگری به نام رابرت گلوستر، که در بخشی از قرن های گذشته، در اواسط تا اواخر قرن سیزدهم صحبت می کرد:






wiki: ملی گرایی انگلیسی