[ویکی فقه] از دیرباز در میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی این بحث وجود داشته است که "معلولی که به علت خود نیازمند است، نیازمندی و وابستگی اش به علت، در اثر کدام یک از ویژگی های آن است؟" به عبارت دیگر، چه جهت و حیثیتی از وجود معلول، باعث می شود که وابسته به علت و به آن محتاج باشد؟ به چنین ویژگی و حیثیتی که موجبِ نیازمندیِ معلول به علت می شود، "ملاکِ احتیاج به علت" می گویند.
← دیدگاه فلاسفه اسلامی و متکلمان
"امکان"، به معنی آن است که چیزی نه وجود برایش ضروری باشد و نه عدم؛ لذا امکان یعنی "سلبِ ضرورتِ وجود و عدم" و روشن است که هر چیزی که ممکن است برای آنکه موجود شود نیازمندِ علتی است که وجود را برای آن، ضروری کند و گرنه، ممکن که به خودیِ خودْ دارای ضرورت وجود نیست، چگونه بدون تأثیر علت می تواند موجود شود؟!
معنی حدوث
حدوث به معنیِ آن است که چیزی قبل از آنکه به وجود بیاید، معدوم بوده باشد؛ پس حدوث یعنی "وجودِ پس از عدم" و حادث، موجودی است که قبل از وجودش سابقه عدم دارد و به بیان دیگر، چیزی که نبوده و بعداً وجود یافته، حادث نامیده می شود. روشن است که هر آنچه که حادث است، ممکن است؛ زیرا حادث، در زمانی نبوده است و این نشان می دهد که ذاتاً وجودش ضروری نیست ولذا واجب بالذات نیست؛ همچنین حادث، ممتنع بالذات نیست؛ زیرا ممتنع بالذات، ذاتش ضرورتِ عدم دارد و هیچ گاه موجود نمی شود؛ در حالی که فرض بر این است که حادث در زمانی موجود شده است. با نفیِ وجوب بالذات و امتناع بالذات از حادث، تنها فرض این است که حادث، ممکن بالذات باشد. گفته شد که هر ممکنی، نیازمند علت است و لذا هر حادثی نیز محتاج علت خواهد بود.
بیان یک نکته
...
← دیدگاه فلاسفه اسلامی و متکلمان
"امکان"، به معنی آن است که چیزی نه وجود برایش ضروری باشد و نه عدم؛ لذا امکان یعنی "سلبِ ضرورتِ وجود و عدم" و روشن است که هر چیزی که ممکن است برای آنکه موجود شود نیازمندِ علتی است که وجود را برای آن، ضروری کند و گرنه، ممکن که به خودیِ خودْ دارای ضرورت وجود نیست، چگونه بدون تأثیر علت می تواند موجود شود؟!
معنی حدوث
حدوث به معنیِ آن است که چیزی قبل از آنکه به وجود بیاید، معدوم بوده باشد؛ پس حدوث یعنی "وجودِ پس از عدم" و حادث، موجودی است که قبل از وجودش سابقه عدم دارد و به بیان دیگر، چیزی که نبوده و بعداً وجود یافته، حادث نامیده می شود. روشن است که هر آنچه که حادث است، ممکن است؛ زیرا حادث، در زمانی نبوده است و این نشان می دهد که ذاتاً وجودش ضروری نیست ولذا واجب بالذات نیست؛ همچنین حادث، ممتنع بالذات نیست؛ زیرا ممتنع بالذات، ذاتش ضرورتِ عدم دارد و هیچ گاه موجود نمی شود؛ در حالی که فرض بر این است که حادث در زمانی موجود شده است. با نفیِ وجوب بالذات و امتناع بالذات از حادث، تنها فرض این است که حادث، ممکن بالذات باشد. گفته شد که هر ممکنی، نیازمند علت است و لذا هر حادثی نیز محتاج علت خواهد بود.
بیان یک نکته
...
wikifeqh: ملاک_احتیاج_به_علت