[ویکی فقه] اجماع به معنای اتّفاق خاص بر امور دینی میباشد.
اجماع از مادّه (ج م ع) در لغت به معنای محکم کردن عزم و نیّت، و در اصطلاح عبارت از اتّفاق خاص بر امر دینی است. در تبیین این اتفاق، میان دانشمندان، آرایی مطرح است:۱. اتفاق تمام امّت بر امر دینی؛ ۲. اتفاق مکلّفان در یک زمان بر حکم واقعه؛ ۳. اتفاق اهل حل و عقد؛ ۴. اتفاق مجتهدان پس از رحلت پیامبر یا به تعبیر شیخ انصاری ، اتفاق مجتهدان در یک زمان. زیدیّه افزوده اند که اتفاق کنندگان باید از عترت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) باشند، یعنی از طرف پدر، به امام حسن یا امام حسین (علیهماالسلام) برسند.
حجیت اجماع
با توجّه به این که هیچ ملازمه ای بین اجماع صِرف و بین حکم خداوند وجود ندارد، این پرسش مطرح می شود که اصولیان چگونه خصوص اجماع مسلمانان را حجّت دانسته اند؟ برای پاسخ این پرسش باید نخستین اجماعی را که در تاریخ مسلمانان دلیل دانسته شد، بررسی کنیم و آن اجماعی است که به ادّعای اهل سنت در باره بیعت با ابوبکر خلیفه اوّل مسلمانان حاصل شد. از آن جا که خلافت وی، هیچ دلیلی از قرآن و سنّت نبوی نداشت، ناچار برای مشروعیت بخشیدن به آن به اجماع متمسّک و به سه مطلب قایل شدند:۱. مسلمانان مدینه یا اهل حلّ و عقد از آنان بر بیعت با ابوبکر اجماع کردند؛ ۲. امامت از فروع دین است، نه اصول دین؛ ۳. اجماع، دلیلی مستقل در مقابل کتاب و سنت است. پس از آن، اجماع را توسعه داده، آن را در تمام مسایل فرعی دین معتبر دانستند و برای اثبات حجیّت آن به سه طریق: قرآن ، سنّت و عقل تمسّک جستند. امامیه که براساس آیات و روایات فراوان، معتقد به امامت امامان اثناعشر (علیهم السلام) بوده، به مقتضای ادلّه عقلی و نقلی نظیر آیه تطهیر ، ایشان را از هرگونه اشتباه معصوم می دانند، اجماع را از آن جهت که کاشف از رأی معصوم (علیه السلام) است، حجّت می شمرند و معیار در کشف رأی معصوم را قاعده لطف یا ملازمه عادی دانسته اند که براساس حساب احتمالات، اجماع علما، بیانگر وجود یک دلیل شرعی (سیره و ارتکاز متشرعه) است که کاشف از رأی معصوم (علیه السلام) می باشد.در قرآن، واژه اجماع به معنای اصطلاحی نیامده است؛ امّا برخی از اهل سنّت از مفاهیمی مثل « اولی الامر »، «سبیل المؤمنین» و «خیر أُمّة» در مسأله اجماع بهره جسته اند.
اجماع از مادّه (ج م ع) در لغت به معنای محکم کردن عزم و نیّت، و در اصطلاح عبارت از اتّفاق خاص بر امر دینی است. در تبیین این اتفاق، میان دانشمندان، آرایی مطرح است:۱. اتفاق تمام امّت بر امر دینی؛ ۲. اتفاق مکلّفان در یک زمان بر حکم واقعه؛ ۳. اتفاق اهل حل و عقد؛ ۴. اتفاق مجتهدان پس از رحلت پیامبر یا به تعبیر شیخ انصاری ، اتفاق مجتهدان در یک زمان. زیدیّه افزوده اند که اتفاق کنندگان باید از عترت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) باشند، یعنی از طرف پدر، به امام حسن یا امام حسین (علیهماالسلام) برسند.
حجیت اجماع
با توجّه به این که هیچ ملازمه ای بین اجماع صِرف و بین حکم خداوند وجود ندارد، این پرسش مطرح می شود که اصولیان چگونه خصوص اجماع مسلمانان را حجّت دانسته اند؟ برای پاسخ این پرسش باید نخستین اجماعی را که در تاریخ مسلمانان دلیل دانسته شد، بررسی کنیم و آن اجماعی است که به ادّعای اهل سنت در باره بیعت با ابوبکر خلیفه اوّل مسلمانان حاصل شد. از آن جا که خلافت وی، هیچ دلیلی از قرآن و سنّت نبوی نداشت، ناچار برای مشروعیت بخشیدن به آن به اجماع متمسّک و به سه مطلب قایل شدند:۱. مسلمانان مدینه یا اهل حلّ و عقد از آنان بر بیعت با ابوبکر اجماع کردند؛ ۲. امامت از فروع دین است، نه اصول دین؛ ۳. اجماع، دلیلی مستقل در مقابل کتاب و سنت است. پس از آن، اجماع را توسعه داده، آن را در تمام مسایل فرعی دین معتبر دانستند و برای اثبات حجیّت آن به سه طریق: قرآن ، سنّت و عقل تمسّک جستند. امامیه که براساس آیات و روایات فراوان، معتقد به امامت امامان اثناعشر (علیهم السلام) بوده، به مقتضای ادلّه عقلی و نقلی نظیر آیه تطهیر ، ایشان را از هرگونه اشتباه معصوم می دانند، اجماع را از آن جهت که کاشف از رأی معصوم (علیه السلام) است، حجّت می شمرند و معیار در کشف رأی معصوم را قاعده لطف یا ملازمه عادی دانسته اند که براساس حساب احتمالات، اجماع علما، بیانگر وجود یک دلیل شرعی (سیره و ارتکاز متشرعه) است که کاشف از رأی معصوم (علیه السلام) می باشد.در قرآن، واژه اجماع به معنای اصطلاحی نیامده است؛ امّا برخی از اهل سنّت از مفاهیمی مثل « اولی الامر »، «سبیل المؤمنین» و «خیر أُمّة» در مسأله اجماع بهره جسته اند.
wikifeqh: مفهوم_اجماع