[ویکی فقه] معیشت قرآنی. مال و آنچه جدای از حقیقت روح آدمی است، کمال انسان محسوب نمی شود بلکه وسیله ی رفع نیازهای طبیعی می باشد و چون تهیّه ی وسائل آن بدون رنج نیست مقدار معقولی از کشش درون و لذّت مالک شدن در نهان طبیعی انسان نه فطری وی ذخیره شده است تا به بها و بهانه ی آن، رنج تحصیل مال تحمّل شود؛بنابراین گر چه اقتصاد در فرهنگ قرآن روبناست نه زیر بنا، لیکن اسلام هرگز نسبت به سائر مسائل روبنائی و فرعی بی اهمیت نبوده و نیست.
قرآن کریم روح را از عالم غیب می داند و بدن را در قلمرو شهادت، و اصالت از آن غیب است که واسطه ی فیض خدای سبحان بوده و مستفیض های نشأه شهادت را برخوردار می نماید، بنابراین اوصاف روح که مهم ترین آنها اعتقاد است اصل بوده، و تأمین نیازهای بدن که در گرو مسائل مالی و مادی است یعنی اقتصاد فرع می باشد، گر چه تفکر اقتصادی و طرح و برنامه ریزی دقیق مسائل پیچیده ی آن جزء برجسته ترین علوم به شمار می آید، لیکن هر علمی از آن جهت حاکی معلوم است که ارزش خود را از معلوم دریافت می کند، لذا علم خداشناسی و پیامبرشناسی و امام شناسی و معادشناسی و مانند آن از اصول کلی اسلام چون حاکی از عالم غیب و قلمرو روح است، ارزش والای خود را از آن معلومهای ارزشمند کسب می نمایند.منظور از این ارزش همانا قوّت درجه ی وجودی است که از امور حقیقی به شمار می آید، نه ارزش اعتباری، تا از محدوده ی حقیقت فرود آمده باشد و داخل در عناوین اعتباری گشته و با اعتبار گوناگون معتبران دگرگون شود، گر چه اقتصاد در فرهنگ قرآن روبناست نه زیر بنا، لیکن اسلام هرگز نسبت به سائر مسائل روبنائی و فرعی بی اهمیت نبوده و نیست.
کمال حقیقی انسان
مال و آنچه جدای از حقیقت روح آدمی است، کمال انسان محسوب نمی شود بلکه وسیله ی رفع نیازهای طبیعی می باشد و چون تهیّه ی وسائل آن بدون رنج نیست مقدار معقولی از کشش درون و لذّت مالک شدن در نهان طبیعی انسان نه فطری وی ذخیره شده است تا به بها و بهانه ی آن، رنج تحصیل مال تحمّل شود.قرآن کریم همانطوری که اختران سپهری را زیور گنبد مینا می داند نه زینت انسان:«اِنّا زیَّنَا السّماءَ الدُّنیا بِزینهٍ الْکَواکِب» باغ و مرغزار زمینی را زینت زمین می شمارد، نه زیور بشر:«اِنّا جَعَلْنا ماعَلَی الْاَرضِ زینَهً لَها لَنبْلُوَهُمْ اَیًُّهُم احسَنُ عَمَلاً و انّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیها صَعیداً جُرُزاً» ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کند.» لیکن ایمان که از سنخ روح است آن را زیور جان آدمی می داند:«حبَّبَ اِلیکُمَ الاِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلوبِکُمْ وَ کرَّهَ الیکُمُ الْکُفر و الفُسوق و العِصْیانَ» خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهای شما زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده.»
حب مال
دوستی مال بیش از جنبه ی آلی بودن و جمع آن زائد بر رفع نیاز، مذموم است، گر چه تولید آن جهت تهیه ی وسائل رفاه دیگران، و تخفیف بار توانفرسای تورّم و تنگدستی جامعه هر چه بیشتر بهتر خواهد بود، قرآن کریم دوست داشتن زیاد مال را اندوه روح دانسته و آنرا نکوهش می کند:« وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا » مال و ثروت را بسیار دوست دارید.» و اگر از آن به خیر یاد کرده است مانند:«اِنَّهُ لِحُبِّ الْخیرِ لشَدید» و او علاقه ی شدید به مال دارد.» گذشته از آنکه اوّلاً عنوان خیر وصف مال است نه صفت دوست داشتن و ثانیاً از آیه مدح مال دوستی استفاده می شود آنرا به گمان کسی که مال را دوست دارد، خیر نامید و گرنه روش آیه در نکوهش انسانی است که نسبت به خدای سبحان کفور است:«اِنَّ الاِنسانَ لرَبِّهِ لَکَنُودَ وَ اِنَّهُ علی ذلک لَشَهیدٌ وَ انَّهُ لِحبِّ الْخیرِ لَشَدیدٌ » انسان در برابر نعمت های پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است و او خود بر این معنی گواه است و او علاقه ی شدید به مال دارد.» و همچنین آیه ی وصیت که از مال به خیر یاد کرده است به لحاظ ضرورت وجود آن در زندگانی دنیائی می باشد که در اینحال خیر است و به کسی هم وابسته نیست.
ثروت در اقتصاد اسلامی
...
قرآن کریم روح را از عالم غیب می داند و بدن را در قلمرو شهادت، و اصالت از آن غیب است که واسطه ی فیض خدای سبحان بوده و مستفیض های نشأه شهادت را برخوردار می نماید، بنابراین اوصاف روح که مهم ترین آنها اعتقاد است اصل بوده، و تأمین نیازهای بدن که در گرو مسائل مالی و مادی است یعنی اقتصاد فرع می باشد، گر چه تفکر اقتصادی و طرح و برنامه ریزی دقیق مسائل پیچیده ی آن جزء برجسته ترین علوم به شمار می آید، لیکن هر علمی از آن جهت حاکی معلوم است که ارزش خود را از معلوم دریافت می کند، لذا علم خداشناسی و پیامبرشناسی و امام شناسی و معادشناسی و مانند آن از اصول کلی اسلام چون حاکی از عالم غیب و قلمرو روح است، ارزش والای خود را از آن معلومهای ارزشمند کسب می نمایند.منظور از این ارزش همانا قوّت درجه ی وجودی است که از امور حقیقی به شمار می آید، نه ارزش اعتباری، تا از محدوده ی حقیقت فرود آمده باشد و داخل در عناوین اعتباری گشته و با اعتبار گوناگون معتبران دگرگون شود، گر چه اقتصاد در فرهنگ قرآن روبناست نه زیر بنا، لیکن اسلام هرگز نسبت به سائر مسائل روبنائی و فرعی بی اهمیت نبوده و نیست.
کمال حقیقی انسان
مال و آنچه جدای از حقیقت روح آدمی است، کمال انسان محسوب نمی شود بلکه وسیله ی رفع نیازهای طبیعی می باشد و چون تهیّه ی وسائل آن بدون رنج نیست مقدار معقولی از کشش درون و لذّت مالک شدن در نهان طبیعی انسان نه فطری وی ذخیره شده است تا به بها و بهانه ی آن، رنج تحصیل مال تحمّل شود.قرآن کریم همانطوری که اختران سپهری را زیور گنبد مینا می داند نه زینت انسان:«اِنّا زیَّنَا السّماءَ الدُّنیا بِزینهٍ الْکَواکِب» باغ و مرغزار زمینی را زینت زمین می شمارد، نه زیور بشر:«اِنّا جَعَلْنا ماعَلَی الْاَرضِ زینَهً لَها لَنبْلُوَهُمْ اَیًُّهُم احسَنُ عَمَلاً و انّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیها صَعیداً جُرُزاً» ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کند.» لیکن ایمان که از سنخ روح است آن را زیور جان آدمی می داند:«حبَّبَ اِلیکُمَ الاِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلوبِکُمْ وَ کرَّهَ الیکُمُ الْکُفر و الفُسوق و العِصْیانَ» خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهای شما زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده.»
حب مال
دوستی مال بیش از جنبه ی آلی بودن و جمع آن زائد بر رفع نیاز، مذموم است، گر چه تولید آن جهت تهیه ی وسائل رفاه دیگران، و تخفیف بار توانفرسای تورّم و تنگدستی جامعه هر چه بیشتر بهتر خواهد بود، قرآن کریم دوست داشتن زیاد مال را اندوه روح دانسته و آنرا نکوهش می کند:« وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا » مال و ثروت را بسیار دوست دارید.» و اگر از آن به خیر یاد کرده است مانند:«اِنَّهُ لِحُبِّ الْخیرِ لشَدید» و او علاقه ی شدید به مال دارد.» گذشته از آنکه اوّلاً عنوان خیر وصف مال است نه صفت دوست داشتن و ثانیاً از آیه مدح مال دوستی استفاده می شود آنرا به گمان کسی که مال را دوست دارد، خیر نامید و گرنه روش آیه در نکوهش انسانی است که نسبت به خدای سبحان کفور است:«اِنَّ الاِنسانَ لرَبِّهِ لَکَنُودَ وَ اِنَّهُ علی ذلک لَشَهیدٌ وَ انَّهُ لِحبِّ الْخیرِ لَشَدیدٌ » انسان در برابر نعمت های پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است و او خود بر این معنی گواه است و او علاقه ی شدید به مال دارد.» و همچنین آیه ی وصیت که از مال به خیر یاد کرده است به لحاظ ضرورت وجود آن در زندگانی دنیائی می باشد که در اینحال خیر است و به کسی هم وابسته نیست.
ثروت در اقتصاد اسلامی
...
wikifeqh: معیشت_قرآنی