[ویکی فقه] در معنای رمزی معبد، مثال معبد کیهانی، مثال معبد عالم است که در عرفان کیهانی دورانِ باستانی پیش از مسیحیت معروف بوده است. مثال معبد در مواجهه با معیار های ناسوتی» بر آن است که برای معبدهای راستین در عالم ما، یک مثال آسمانی یا عین ثابت وجود دارد و در حقیقت سمت و سوی معنوی انسان را همین مثال معبد تعیین می کند.
هانری کربن در جستار «مثال معبد در مواجهه با معیار های ناسوتی» بر آن است که برای معبدهای راستین در عالم ما، یک مثال آسمانی یا عین ثابت وجود دارد و در حقیقت سمت و سوی معنوی انسان را همین مثال معبد تعیین می کند. در ادامه وضعیت بهنجار انسان هبوط یافته را تبعید از معبد و مقیم شدن در دخمه یا سرداب معبد تصویر می کند که البته در این شرایط آدمی می کوشد تا از دخمه بیرون رود و دوباره به معبد راه یابد؛ ولی آنچه برای انسان مدرن روی داده، این است که حتی از دخمه معبد نیز بیرون شده است و بنابراین معبد و تلاش برای راهیابی دوباره به معبد برایش معنا ندارد! به عبارت دیگر گویی به کلی از یاد برده است که اصل او از کجاست و در عالمی زندگی می کند که هیچ سمت و سوی معنوی برایش پدیدار نیست. این نوشتار پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
عالم به منزله معبد
در تمثیل های عرفانی ابن سینا و سهروردی، فرشته ای که عارف در «مجمع البحرین» با او روبرو می شود، در پاسخ به پرسش عارف که: «از کجا می آیی؟» می گوید: «از بیت المقدس می آیم»، یعنی از اورشلیم آسمانی. این پاسخ آهنگ کل تصنیفِ عرفانی را ساز می کند و بر این مبنا می توان تفاوتش را نسبت به یک مثال معبد که مثال معبد کیهانی است، تشخیص داد.
← تمثیل های عرفانی معبد
و اما نفوس ما؛ این نفوس از فرشته نوع بشر که طلسم آنند، صادر می شوند، کما اینکه هر فلک طلسمِ عقلی است که از آن صادر می شود. آنها «هیاکل» اند، سهروردی آنها را «هیاکل النور» نامیده است. فرشته ای که هم روح القدس است و هم فرشته انسانیت، رابطه اش با این «هیاکل النور یا هیکل های نورانی» عینِ رابطه هر کروبی با نفس خویش و فلک خویش است. واژه هیکل اغلب در مورد مسکن ظاهری، پیکره مادی بنا که نور را در بر می گیرد و با ویران کردنش نور آزاد می شود، به کار رفته است. درحقیقت این واژه، حاکی از خود عالم صغیر بشری به منزله یک تفرّد روحانی است، کما اینکه دوازده پیشوا را «هیاکلِ توحید» نامیده اند. و به اعتقاد اصحاب طریقتِ باطن این بدین معناست که آنها «هیکل های یکتاپرستی اند.» در قلبِ هر هیکل نوری به معنایی که گذشت، دیری وجود دارد که سهروردی آن را خانقاه می نامد و این نیز اصطلاحی است که از تصوف وام شده است.
← تمثیل های عرفانی سهروردی
...
هانری کربن در جستار «مثال معبد در مواجهه با معیار های ناسوتی» بر آن است که برای معبدهای راستین در عالم ما، یک مثال آسمانی یا عین ثابت وجود دارد و در حقیقت سمت و سوی معنوی انسان را همین مثال معبد تعیین می کند. در ادامه وضعیت بهنجار انسان هبوط یافته را تبعید از معبد و مقیم شدن در دخمه یا سرداب معبد تصویر می کند که البته در این شرایط آدمی می کوشد تا از دخمه بیرون رود و دوباره به معبد راه یابد؛ ولی آنچه برای انسان مدرن روی داده، این است که حتی از دخمه معبد نیز بیرون شده است و بنابراین معبد و تلاش برای راهیابی دوباره به معبد برایش معنا ندارد! به عبارت دیگر گویی به کلی از یاد برده است که اصل او از کجاست و در عالمی زندگی می کند که هیچ سمت و سوی معنوی برایش پدیدار نیست. این نوشتار پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
عالم به منزله معبد
در تمثیل های عرفانی ابن سینا و سهروردی، فرشته ای که عارف در «مجمع البحرین» با او روبرو می شود، در پاسخ به پرسش عارف که: «از کجا می آیی؟» می گوید: «از بیت المقدس می آیم»، یعنی از اورشلیم آسمانی. این پاسخ آهنگ کل تصنیفِ عرفانی را ساز می کند و بر این مبنا می توان تفاوتش را نسبت به یک مثال معبد که مثال معبد کیهانی است، تشخیص داد.
← تمثیل های عرفانی معبد
و اما نفوس ما؛ این نفوس از فرشته نوع بشر که طلسم آنند، صادر می شوند، کما اینکه هر فلک طلسمِ عقلی است که از آن صادر می شود. آنها «هیاکل» اند، سهروردی آنها را «هیاکل النور» نامیده است. فرشته ای که هم روح القدس است و هم فرشته انسانیت، رابطه اش با این «هیاکل النور یا هیکل های نورانی» عینِ رابطه هر کروبی با نفس خویش و فلک خویش است. واژه هیکل اغلب در مورد مسکن ظاهری، پیکره مادی بنا که نور را در بر می گیرد و با ویران کردنش نور آزاد می شود، به کار رفته است. درحقیقت این واژه، حاکی از خود عالم صغیر بشری به منزله یک تفرّد روحانی است، کما اینکه دوازده پیشوا را «هیاکلِ توحید» نامیده اند. و به اعتقاد اصحاب طریقتِ باطن این بدین معناست که آنها «هیکل های یکتاپرستی اند.» در قلبِ هر هیکل نوری به معنایی که گذشت، دیری وجود دارد که سهروردی آن را خانقاه می نامد و این نیز اصطلاحی است که از تصوف وام شده است.
← تمثیل های عرفانی سهروردی
...
wikifeqh: معنای_رمزی_معبد