[ویکی فقه] اگر حرکت حرف آخر کلماتی در نقش های متفاوتی که می پذیرند، تغییر کند، به آن ها «معرب» و اگر تغییر نکند، به آن ها «مبنی» می گویند.
انسان برای رساندن مقصود خود، الفاظی را کنار هم قرار داده و تشکیل کلام می دهد که نقش هر کلمه در کلام می تواند متفاوت باشد و این تفاوت های موجود در جایگاه کلمه، گاه با تغییر حرکات و حروف مشخص می شود که علم نحو متکفل بیان آن است.
تقسیم کلمات باعتبار قابلیت تغییر
با این وجود، در برخی از اقسام کلمه «اعم از اسم، فعل، حرف.» قابلیت چنین تغییری وجود نداشته و در نقش های مختلف، حرکات و حروفشان ثابت است. از این رو؛ کلمات به اعتبار «قابلیت تغییر» و «عدم قابلیت تغییر» به دو قسم «مُعرب» و «مبنی» تقسیم شده است. به کلماتی؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقش های مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر می کند، «معرب» و به این تغییرات «اعراب» گفته می شود. کلماتی؛ مانند «هذا» که در نقش های مختلف، تغییری در آخر آنها صورت نمی گیرد، «مبنی» بوده و به این ویژگی تغییرناپذیری، «عدم تغییر آخر کلمه در نقش های مختلف.» «بناء» گفته می شود.
مبنی شدن کلمات
گاهی اصلی و گاهی عارضی می باشد؛ مثلاً اصل در حروف و افعال، مبنی بودن و اصل در اسماء معرب بودن است. ولی گاهی اسماء نیز به خاطر شباهت پیدا کردن به حروف از قبیل شباهت وضعی، «یعنی اسم مانند اغلب حروف، به صورت یک حرفی و یا دو حرفی وضع شده باشد.» «مانند «ت» در «ضربت» و «نا» در «ضربنا.» معنوی، «یعنی یک اسم متضمّن معنای حرف باشد.» «مثل «متی» که متضمّن معنای «ان شرطیه» است.» استعمالی «یعنی یک اسم هم چون حروف استعمال شود.» «مثلاً عمل کند ولی معمول واقع نشود.» «مانند اسماء افعال .» و افتقاری «یعنی یک اسم هم چون حروف، در افاده معنا محتاج جمله باشد.» «مانند موصولات.» مبنی می شوند.
اصل در مبنیات
...
انسان برای رساندن مقصود خود، الفاظی را کنار هم قرار داده و تشکیل کلام می دهد که نقش هر کلمه در کلام می تواند متفاوت باشد و این تفاوت های موجود در جایگاه کلمه، گاه با تغییر حرکات و حروف مشخص می شود که علم نحو متکفل بیان آن است.
تقسیم کلمات باعتبار قابلیت تغییر
با این وجود، در برخی از اقسام کلمه «اعم از اسم، فعل، حرف.» قابلیت چنین تغییری وجود نداشته و در نقش های مختلف، حرکات و حروفشان ثابت است. از این رو؛ کلمات به اعتبار «قابلیت تغییر» و «عدم قابلیت تغییر» به دو قسم «مُعرب» و «مبنی» تقسیم شده است. به کلماتی؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقش های مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر می کند، «معرب» و به این تغییرات «اعراب» گفته می شود. کلماتی؛ مانند «هذا» که در نقش های مختلف، تغییری در آخر آنها صورت نمی گیرد، «مبنی» بوده و به این ویژگی تغییرناپذیری، «عدم تغییر آخر کلمه در نقش های مختلف.» «بناء» گفته می شود.
مبنی شدن کلمات
گاهی اصلی و گاهی عارضی می باشد؛ مثلاً اصل در حروف و افعال، مبنی بودن و اصل در اسماء معرب بودن است. ولی گاهی اسماء نیز به خاطر شباهت پیدا کردن به حروف از قبیل شباهت وضعی، «یعنی اسم مانند اغلب حروف، به صورت یک حرفی و یا دو حرفی وضع شده باشد.» «مانند «ت» در «ضربت» و «نا» در «ضربنا.» معنوی، «یعنی یک اسم متضمّن معنای حرف باشد.» «مثل «متی» که متضمّن معنای «ان شرطیه» است.» استعمالی «یعنی یک اسم هم چون حروف استعمال شود.» «مثلاً عمل کند ولی معمول واقع نشود.» «مانند اسماء افعال .» و افتقاری «یعنی یک اسم هم چون حروف، در افاده معنا محتاج جمله باشد.» «مانند موصولات.» مبنی می شوند.
اصل در مبنیات
...
wikifeqh: معرب_و_مبنی