[ویکی فقه] بحث پیرامون معانی صیغه نهی و چگونگی دلالت صیغه بر این معانی را معانی صیغه نهی گویند.
معانی صیغه نهی، معناهایی است که یا صیغه نهی برای آنها وضع شده و یا لازمه عقلی آنها می باشد، از قبیل: نسبت امساکی، زجر (منع)، طلب ترک، حرمت، کراهت، مشترک لفظی بین حرمت و کراهت، مشترک معنوی میان حرمت و کراهت و....
نظر مشهور علمای اصول
مشهور علمای اصول معتقدند صیغه امر بر طلب دلالت می کند، هم چنان که صیغه نهی نیز بر آن دلالت دارد؛ با این تفاوت که مطلوب مولا در باب اوامر، «وجود طبیعت» است، ولی در باب نواهی مطلوب مولا یا «عدم طبیعت» است و یا «کفّ نفس از ایجاد طبیعت»، زیرا در باب نواهی اختلاف شده که آیا مطلوب مولا که با هیئت «لا تفعل» بیان می شود، امری عدمی است که همان عدم طبیعت و ترک آن باشد و یا امری وجودی است به نام کف نفس یا همان خودداری و جلوگیری نفس از طبیعت منهی عنها.
نظریه متاخران
در مقابل این نظر، اکثر متاخران معتقدند نه تنها هیچ اشتراکی میان باب اوامر و نواهی وجود ندارد، بلکه این دو باب اختلاف ماهوی نیز دارند زیرا در باب اوامر و نواهی به هیچ وجه مسئله طلب مطرح نیست نه طلب حقیقی و نه طلب انشایی بلکه مسئله بعث (وادار کردن و برانگیختن) و زجر (منع کردن) مطرح است، اما نه بعث و زجر تکوینی و خارجی، بلکه بعث و زجر اعتباری. به این بیان که: در بعث و زجر اعتباری، از یک سو عقل به وجوب اطاعت مولا و صحت صدور امر و نهی از جانب او حکم می کند، و از سوی دیگر، اگر مکلف فرمان مولا را انجام ندهد، عقل او را مستحق عقاب می داند.
بعث و زجر اعتباری
...
معانی صیغه نهی، معناهایی است که یا صیغه نهی برای آنها وضع شده و یا لازمه عقلی آنها می باشد، از قبیل: نسبت امساکی، زجر (منع)، طلب ترک، حرمت، کراهت، مشترک لفظی بین حرمت و کراهت، مشترک معنوی میان حرمت و کراهت و....
نظر مشهور علمای اصول
مشهور علمای اصول معتقدند صیغه امر بر طلب دلالت می کند، هم چنان که صیغه نهی نیز بر آن دلالت دارد؛ با این تفاوت که مطلوب مولا در باب اوامر، «وجود طبیعت» است، ولی در باب نواهی مطلوب مولا یا «عدم طبیعت» است و یا «کفّ نفس از ایجاد طبیعت»، زیرا در باب نواهی اختلاف شده که آیا مطلوب مولا که با هیئت «لا تفعل» بیان می شود، امری عدمی است که همان عدم طبیعت و ترک آن باشد و یا امری وجودی است به نام کف نفس یا همان خودداری و جلوگیری نفس از طبیعت منهی عنها.
نظریه متاخران
در مقابل این نظر، اکثر متاخران معتقدند نه تنها هیچ اشتراکی میان باب اوامر و نواهی وجود ندارد، بلکه این دو باب اختلاف ماهوی نیز دارند زیرا در باب اوامر و نواهی به هیچ وجه مسئله طلب مطرح نیست نه طلب حقیقی و نه طلب انشایی بلکه مسئله بعث (وادار کردن و برانگیختن) و زجر (منع کردن) مطرح است، اما نه بعث و زجر تکوینی و خارجی، بلکه بعث و زجر اعتباری. به این بیان که: در بعث و زجر اعتباری، از یک سو عقل به وجوب اطاعت مولا و صحت صدور امر و نهی از جانب او حکم می کند، و از سوی دیگر، اگر مکلف فرمان مولا را انجام ندهد، عقل او را مستحق عقاب می داند.
بعث و زجر اعتباری
...
wikifeqh: مفاد_صیغه_نهی