[ویکی اهل البیت] معالم التنزیل فى تفسیر القرآن. تفسیر بغوی با نام« معالم التنزیل» از مشهورترین و گرانقدرترین تفاسیر نقلی( مأثور) اهل سنت محسوب می گردد. به رغم مختصر بودنش، پالوده بودن از احادیث موضوع و اسرائیلیات غریب و آرای بدعت آمیز( نسبت به برخی تفاسیر پیش از خود) را از ویژگیهای مهم آن بر شمرده اند. در این تفسیر که به زبان عربی است به بیان احکام شرعی ذیل آیات احکام و به داستانهای شگفت و اخبار عجیب گذشتگان به اشاراتی بسیار روشن و شیوا پرداخته است. از تفسیر« الکشف و البیان» ثعلبی بسیار متأثر بوده( بلکه اصل این تفسیر و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات کفایت نکرده بلکه وجوه معانی، قراءات، لغات، اعراب، تفسیر، تأویل، احکام و فقه، حکم و اشارات و نقدهایی بر آرای بدعت آمیز و احادیث جعلی تفسیر ثعلبی، در آن یافت می شود.
از ابن تیمیه پرسیدند: از تفاسیر زمخشری و قرطبی و بغوی کدامیک به کتاب خدا و سنت پیامبر( ص) نزدیک تر است؟ پاسخ داد: سالمترین آنها از جهت بدعت و احادیث ضعیف، تفسیر بغوی است که گر چه خلاصه تفسیر ثعلبی است، بغوی احادیث جعلی و بدعت آمیز آن را حذف کرده است.
علاء الدین علی بن محمد بغدادی معروف به خازن( متوفای 725 ه) که تفسیر بغوی را تلخیص کرده است، علت انتخاب خود را چنین بیان می کند:« زیرا کتاب« معالم التنزیل» نوشته علامه جلیل، عالم کامل، احیا کننده سنت، قدوه و پیشوای امت، ابو محمد حسین بن مسعود بغوی، جزو بهترین و ارزشمندترین تألیفات در تفسیر بود.( این کتاب) جامع آراء صحیحه، عاری از شبهه و تحریف و آراسته به زیور احادیث نبویه و احکام شرعیه بود و در شیواترین عبارات و زیباترین اسلوب شکل گرفته بود... از این رو خواستم تا از گوهرهای تابناک آن بهره فراوان ببرم...»
استاد عبد الرزاق مهدی، محقق داراحیاء التراث العربی- بیروت در مقدمه تفسیر بغوی می نویسد:« این تفسیر از شیواترین کتب تفسیری به شمار می رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احادیثی است که سند همه آنها صحیح یا حسن است.» البته باید متذکر شد که احادیث جعلی و ضعیف نیز در این تفسیر به ندرت یافت می شود، بدین جهت این تهذیب و تعریفها را باید به حالت غالبی در نظر گرفت. از این رو دکتر محمد حسین ذهبی در التفسیر و المفسرون می نویسد:« روی هم رفته، این تفسیر، بهترین و سالمترین تفسیر نقلی است که در دسترس اهل علم قرار دارد.» باید اضافه نمود که این مقایسه ها در رابطه با تفاسیر نقلی اهل سنت صورت گرفته است.
بغوی مقدمه ای بر تفسیر خود نگاشته است که ضمن بیان روش و انگیزه تألیف، اسانیدی را که در نقل روایات، اقوال صحابه( غالبا ابن عباس) و تابعین، قرائتها، شأن نزول و مسائل تاریخی، داشته است بیان می دارد، بهمین جهت در متن تفسیر مطالب فوق را بدون ذکر سند، می آورد. و نیز بحثی در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعید بر تفسیر به رأی، بیان داشته است.
بغوی در تفسیر خود از منابع متعددی بهره برده است. در بخش روایی از تفسیر ثعلبی و کتب ائمه حدیث و صحابه و تابعین، در جانب معنای آیه و تحلیل لغوی الفاظ از لغو بینی مانند خلیل بن احمد، سیبویه، اخفش و مبرد، از شیعه مانند محمد بن حنفیه، علی بن الحسین زین العابدین« علیه السلام» امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را مد نظر داشته، روایاتی از ایشان نقل می نماید. از میان صوفیه که آنها را به« ارباب اللسان» و« اهل الاشاره» نام می برد، مطالبی از شهر بن حوشب، ابراهیم بن ادهم، فضیل بن عیاض، سهل تستری، جنید و امثال آنها را متذکر می گردد. از تفاسیر پیش از خود به جز تفسیر ابن نقاش معتزلی، ابو الحسن واحدی( صاحب تفسیر الوجیز و الوسیط و اسباب النزول)، یادی نمی نماید. بغوی از تفسیر ابن ابی حاتم رازی نیز استفاده فراوانی نموده است.
بغوی در مقدمه خود درباره انگیزه تألیف تفسیر می نویسد:« عده ای از یاران و دوستان از من درخواست نوشتن تفسیری بر قرآن نمودند من به دو جهت پذیرفتم، ابتدا برای اینکه مشمول حدیث پیامبر( ص) گردم که ابو سعید خدری از ایشان نقل می کند:« ان رجالا یأتونکم من اقطار الارض یتفقهون فی الدین فاذا اتوکم فاستوصوا بهم خیرا». دوم اینکه به علمای گذشته در تدوین علم و ابقاء آن برای آیندگان تأسی کرده باشم، چیزی بر علوم آنها نیفزودم امّا، معارف آنها را با بیانی جدید برای نسلی جدید بازگو کرده، تا آن علوم باقی بماند. بدین جهت تفسیری که تطویل ممل و خسته کننده و اختصار مخل به معنا، در آن نباشد، عرضه کردم.»
روش کلی وی در بیان و شرح آیات به مانند سایر مفسرین می باشد، در ابتدای هر سوره، اطلاعات کلی از قبیل نام و وجه آن، محل نزول( مکی و مدنی بودن آن) و تعداد آیات آن، ارائه می دهد. سپس وارد بخش تفسیر آیات می گردد.
از ابن تیمیه پرسیدند: از تفاسیر زمخشری و قرطبی و بغوی کدامیک به کتاب خدا و سنت پیامبر( ص) نزدیک تر است؟ پاسخ داد: سالمترین آنها از جهت بدعت و احادیث ضعیف، تفسیر بغوی است که گر چه خلاصه تفسیر ثعلبی است، بغوی احادیث جعلی و بدعت آمیز آن را حذف کرده است.
علاء الدین علی بن محمد بغدادی معروف به خازن( متوفای 725 ه) که تفسیر بغوی را تلخیص کرده است، علت انتخاب خود را چنین بیان می کند:« زیرا کتاب« معالم التنزیل» نوشته علامه جلیل، عالم کامل، احیا کننده سنت، قدوه و پیشوای امت، ابو محمد حسین بن مسعود بغوی، جزو بهترین و ارزشمندترین تألیفات در تفسیر بود.( این کتاب) جامع آراء صحیحه، عاری از شبهه و تحریف و آراسته به زیور احادیث نبویه و احکام شرعیه بود و در شیواترین عبارات و زیباترین اسلوب شکل گرفته بود... از این رو خواستم تا از گوهرهای تابناک آن بهره فراوان ببرم...»
استاد عبد الرزاق مهدی، محقق داراحیاء التراث العربی- بیروت در مقدمه تفسیر بغوی می نویسد:« این تفسیر از شیواترین کتب تفسیری به شمار می رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احادیثی است که سند همه آنها صحیح یا حسن است.» البته باید متذکر شد که احادیث جعلی و ضعیف نیز در این تفسیر به ندرت یافت می شود، بدین جهت این تهذیب و تعریفها را باید به حالت غالبی در نظر گرفت. از این رو دکتر محمد حسین ذهبی در التفسیر و المفسرون می نویسد:« روی هم رفته، این تفسیر، بهترین و سالمترین تفسیر نقلی است که در دسترس اهل علم قرار دارد.» باید اضافه نمود که این مقایسه ها در رابطه با تفاسیر نقلی اهل سنت صورت گرفته است.
بغوی مقدمه ای بر تفسیر خود نگاشته است که ضمن بیان روش و انگیزه تألیف، اسانیدی را که در نقل روایات، اقوال صحابه( غالبا ابن عباس) و تابعین، قرائتها، شأن نزول و مسائل تاریخی، داشته است بیان می دارد، بهمین جهت در متن تفسیر مطالب فوق را بدون ذکر سند، می آورد. و نیز بحثی در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعید بر تفسیر به رأی، بیان داشته است.
بغوی در تفسیر خود از منابع متعددی بهره برده است. در بخش روایی از تفسیر ثعلبی و کتب ائمه حدیث و صحابه و تابعین، در جانب معنای آیه و تحلیل لغوی الفاظ از لغو بینی مانند خلیل بن احمد، سیبویه، اخفش و مبرد، از شیعه مانند محمد بن حنفیه، علی بن الحسین زین العابدین« علیه السلام» امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را مد نظر داشته، روایاتی از ایشان نقل می نماید. از میان صوفیه که آنها را به« ارباب اللسان» و« اهل الاشاره» نام می برد، مطالبی از شهر بن حوشب، ابراهیم بن ادهم، فضیل بن عیاض، سهل تستری، جنید و امثال آنها را متذکر می گردد. از تفاسیر پیش از خود به جز تفسیر ابن نقاش معتزلی، ابو الحسن واحدی( صاحب تفسیر الوجیز و الوسیط و اسباب النزول)، یادی نمی نماید. بغوی از تفسیر ابن ابی حاتم رازی نیز استفاده فراوانی نموده است.
بغوی در مقدمه خود درباره انگیزه تألیف تفسیر می نویسد:« عده ای از یاران و دوستان از من درخواست نوشتن تفسیری بر قرآن نمودند من به دو جهت پذیرفتم، ابتدا برای اینکه مشمول حدیث پیامبر( ص) گردم که ابو سعید خدری از ایشان نقل می کند:« ان رجالا یأتونکم من اقطار الارض یتفقهون فی الدین فاذا اتوکم فاستوصوا بهم خیرا». دوم اینکه به علمای گذشته در تدوین علم و ابقاء آن برای آیندگان تأسی کرده باشم، چیزی بر علوم آنها نیفزودم امّا، معارف آنها را با بیانی جدید برای نسلی جدید بازگو کرده، تا آن علوم باقی بماند. بدین جهت تفسیری که تطویل ممل و خسته کننده و اختصار مخل به معنا، در آن نباشد، عرضه کردم.»
روش کلی وی در بیان و شرح آیات به مانند سایر مفسرین می باشد، در ابتدای هر سوره، اطلاعات کلی از قبیل نام و وجه آن، محل نزول( مکی و مدنی بودن آن) و تعداد آیات آن، ارائه می دهد. سپس وارد بخش تفسیر آیات می گردد.
wikiahlb: معالم_التنزیل_فى_تفسیر_القرآن