مطنطن

/motantan/

معنی انگلیسی:
declamatory, grandiloquent

لغت نامه دهخدا

مطنطن. [ م ُ طَ طَ ] ( ع ص ) باطنطنه.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به طنطنه شود.

فرهنگ فارسی

با طنطنه

دانشنامه عمومی

مُطَنطَن[ ۱] نام سیزدهمین آلبوم رسمی محسن نامجو می باشد که در ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ منتشر شد. [ ۲] نامجو در یادداشتی که پیش از انتشار آلبوم منتشر کرد، نوشت «مطنطن» در فرهنگ دهخدا به معنای سروصدا است که معنای مجازی آن کلام مزین شده ای است که معنای عمیقی ندارد یا اساساً معنایی ندارد. [ ۳]
پیش تولید این اثر و نوشتن اشعار آن از سال ۱۳۷۵ شروع شده و تولید آن نیز ۵ سال زمان برده است. [ ۲] این آلبوم در ۱۴ اسفند و همزمان با سالروز تولد محسن نامجو منتشر شد و از آن جا که مصادف شد با شیوع کروناویروس در ایران، وی اعلام کرد آلبوم برای ایرانیان رایگان است و هرکس می تواند به هر میزان که می خواهد از آن برای دیگران کپی کند. [ ۲]
محسن نامجو در گفتگویی با رادیو فردا اعلام داشت: «مطنطن برگرفته از دو صوت است، طَنطَنه و دَبدَبه؛ که در واقع طنطنه به معنای صدای طبل ها یا صدای سازهای زیر است، دبدبه صدای سازهای بم است.
این جالب است، که خود ط و نون، زیرتر بودن فرکانس و صوت را می رساند، د و ب حالت بم تر بودن را. این اعجابی است که در حروف و الفبای خیلی از زبان ها هست. در واقع، خود این دو کلمه در شاخه ای از ادبیات و زبانشناسی قرار می گیرند که در انگلیسی به آن می گوییم آنوماتوپیا ( Onomatopoeia ) و در فارسی می گوییم نام آوا؛ چیزی که هم اسم است و هم صدای آن. مثل دَفدَف، که هم اسم ساز دف است و هم صدای کوبیدن به دف.
خیلی نمونه های دیگری داریم، مثل شُرشُر…، نام آوا، و «مطنطن» هم گرفته شده از آن است. اما معنی ضمنی اش در واقع کلام پرطَمطَراقی است که در این آلبوم، در ترانه های مختلف سعی شده از شکل های مختلف الهام بگیرد، از سبک شعر خراسانی، و اولین نسل شاعران شعر فارسی حتی قبل از رودکی و فردوسی، شاعران دوره صفاری، مثل ابوسلیک گرگانی و حنظله بادقیسی، و خیلی های دیگر. »
نامجو در ادامه اضافه کرد: «من سعی کردم در قطعه «زاد ازم ببر» از آنها الهام بگیرم، تا بیاید برسد به قطعه «من از آن خاک»، که بحر طویل است. خود کلمه مطنطن در قطعه «من از آن خاک» آمده و در واقع معنی ندارد. یعنی یک جاهایی معنی دارد و یک جاهایی ندارد. در وسط قطعه «نظم» شعری خوانده می شود که می گوید نظم می مانَد از من، پشت سبزیِ کاغذی که می مانَد از من، سَلْخْ پخته چنگِ چُغلانِشمَند … قرار است که اینها، دال ها یا لفظ هایی باشند که معنی مشخصی را منتقل نکنند، اما حسی را به ما انتقال دهند، و همین.
عکس مطنطن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

great (صفت)
فراوان، ماهر، بزرگ، کبیر، مهم، ابستن، عظیم، معتبر، عالی، مطنطن، بصیر، زیاد، خطیر، عالی مقام، متعال، هنگفت، تومند

pompous (صفت)
قلنبه، مطنطن، مشعشع، پرشکوه

bombastic (صفت)
قلنبه، گزاف، مطنطن، غلنبه، غلیظ

فارسی به عربی

متحذلق

پیشنهاد کاربران

بپرس