[ویکی فقه] رسول خداوند (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مسیر هدایت انسان ها رنج های بسیاری را تحمل کرد. مشرکان در آزار ایشان، هر چه در توان داشتند، انجام دادند؛ ولی هدف ما پرداختن به آن امور نیست. قصد ما این است که به برخی رفتارهای نامطلوب مسلمانان بپردازیم؛ رفتارهایی که قلب نازنین حضرت خاتم (صلی الله علیه و آله وسلّم) را آزرده می کرد. این در حالی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای هدایت مردم بسیار می کوشید. در قرآن کریم، چنین آمده است: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم» «به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است».
پس از جنگ بدر، نخستین تفرقه، میان اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بروز کرد. این مشکل که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) را آزرده خاطر ساخت، دربارۀ تقسیم غنایم اتفاق افتاد. پاسداران برج فرماندهی کل قوا، تعقیب کنندگان دشمنان تا آخرین لحظات، جمع آوران غنایم و... سهم بیشتری را برای خود می خواستند... پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از گذشت مدتی، غنایم را به طور مساوی تقسیم فرمود. ولی باز هم برخی اعتراض می کردند. مثلا سعد وقاص به آن جناب، اعتراض می کرد که آیا مرا با کارگران ساده، یکسان می بینید؟ این رفتارها، آن حضرت را ناراحت می کرد؛ زیرا آن جناب برای پرهیز از مال پرستی می کوشید و آمده بود، تا تساوی را برقرار کند.
کوتاهی در مراقبت از تنگۀ احد
در جنگ احد، کوهی به همین نام، پشت سر سپاه اسلام قرار داشت. شکافی در وسط این کوه بود و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای دفع خطر دشمن، چهل تیرانداز را مامور کرد تا از این قسمت حفاظت کنند و تاکید فرمود که به هیچ وجه، این نقطه را رها نکنند. دشمنان بارها تلاش کردند به لشکر اسلام حمله کنند؛ ولی با مقاومت مواجه شدند و عقب نشستند. در اواخر جنگ، سپاه دشمن، سلاح به زمین گذاشتند و فرار کردند.برخی از مراقبان این قسمت حساس، فکر کردند که نبرد، تمام شده است؛ آنان از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) غفلت و از فرماندهشان سرپیچی کردند و تنها ده نفر باقی ماندند. بقیه محل ماموریت خود را ترک کردند و برای جمع آوری غنیمت رفتند؛ اما از سوی دیگر، دشمنان، متوجه شدند که می توانند تنگه را تصرف کنند.آنان پس از تصرف این نقطۀ حساس، از پشت سر به مسلمانان حمله کردند، آنان را غافلگیر کردند و سپاه اسلام را دچار بی نظمی و هرج و مرج کردند. و در نتیجه شکست را پذیرفتند.
رها کردن پیامبر در جنگ احد
یکی از مهاجمان دشمن، فردی را به شهادت رساند که چهره اش پوشانده شده بود. او پنداشت که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به شهادت رسانده است. انتشارات این خبر بی اساس، باعث تقویت جرات دشمن و تضعیف روحیۀ مسلمانان شد؛ از این رو هجوم دشمن شدت گرفت و برخی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای حفظ جان خود از کوه بالا رفتند و پیامبر را تنها گذاشتند؛ حتی پیامبر برخی از آن ها را با نام صدا می زد؛ ولی آنان توجهی نکردند. در میان فرار کنندگان، برخی شخصیت های مشهور هم، به چشم می خورند. در این جنگ فقط، علی، طلحه و زبیر و پنج نفر از انصار برای حمایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) تا پایان ایستادند و غیر از این افراد، بقیه در پی حفظ جان خود بودند. برخی نیز که فکر می کردند، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) شهید شده است، از جنگ دست کشیدند و گفتند که دیگر نبرد فایده ای ندارد؛ حتی برخی در پی گرفتن امان نامه از ابوسفیان بودند.
مؤمن تر از پیامبر
...
پس از جنگ بدر، نخستین تفرقه، میان اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بروز کرد. این مشکل که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) را آزرده خاطر ساخت، دربارۀ تقسیم غنایم اتفاق افتاد. پاسداران برج فرماندهی کل قوا، تعقیب کنندگان دشمنان تا آخرین لحظات، جمع آوران غنایم و... سهم بیشتری را برای خود می خواستند... پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از گذشت مدتی، غنایم را به طور مساوی تقسیم فرمود. ولی باز هم برخی اعتراض می کردند. مثلا سعد وقاص به آن جناب، اعتراض می کرد که آیا مرا با کارگران ساده، یکسان می بینید؟ این رفتارها، آن حضرت را ناراحت می کرد؛ زیرا آن جناب برای پرهیز از مال پرستی می کوشید و آمده بود، تا تساوی را برقرار کند.
کوتاهی در مراقبت از تنگۀ احد
در جنگ احد، کوهی به همین نام، پشت سر سپاه اسلام قرار داشت. شکافی در وسط این کوه بود و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای دفع خطر دشمن، چهل تیرانداز را مامور کرد تا از این قسمت حفاظت کنند و تاکید فرمود که به هیچ وجه، این نقطه را رها نکنند. دشمنان بارها تلاش کردند به لشکر اسلام حمله کنند؛ ولی با مقاومت مواجه شدند و عقب نشستند. در اواخر جنگ، سپاه دشمن، سلاح به زمین گذاشتند و فرار کردند.برخی از مراقبان این قسمت حساس، فکر کردند که نبرد، تمام شده است؛ آنان از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) غفلت و از فرماندهشان سرپیچی کردند و تنها ده نفر باقی ماندند. بقیه محل ماموریت خود را ترک کردند و برای جمع آوری غنیمت رفتند؛ اما از سوی دیگر، دشمنان، متوجه شدند که می توانند تنگه را تصرف کنند.آنان پس از تصرف این نقطۀ حساس، از پشت سر به مسلمانان حمله کردند، آنان را غافلگیر کردند و سپاه اسلام را دچار بی نظمی و هرج و مرج کردند. و در نتیجه شکست را پذیرفتند.
رها کردن پیامبر در جنگ احد
یکی از مهاجمان دشمن، فردی را به شهادت رساند که چهره اش پوشانده شده بود. او پنداشت که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به شهادت رسانده است. انتشارات این خبر بی اساس، باعث تقویت جرات دشمن و تضعیف روحیۀ مسلمانان شد؛ از این رو هجوم دشمن شدت گرفت و برخی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای حفظ جان خود از کوه بالا رفتند و پیامبر را تنها گذاشتند؛ حتی پیامبر برخی از آن ها را با نام صدا می زد؛ ولی آنان توجهی نکردند. در میان فرار کنندگان، برخی شخصیت های مشهور هم، به چشم می خورند. در این جنگ فقط، علی، طلحه و زبیر و پنج نفر از انصار برای حمایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) تا پایان ایستادند و غیر از این افراد، بقیه در پی حفظ جان خود بودند. برخی نیز که فکر می کردند، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) شهید شده است، از جنگ دست کشیدند و گفتند که دیگر نبرد فایده ای ندارد؛ حتی برخی در پی گرفتن امان نامه از ابوسفیان بودند.
مؤمن تر از پیامبر
...
wikifeqh: مصایب_رسول_اکرم