[ویکی فقه] در صدر اسلام، موقعی که مسئله خلافت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از حال طبیعی و مجرای اصلی منحرف گشت، برای نخستین بار حق و حقوق اهل بیت (علیهم السّلام) غصب شد. در دوره معاویه، و به طور کلی در دوران خلافت غاصبانه و منحوس اموی، ذکر فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) مشکل بوده است. نوبت ریاست بنی عباس هم که فرا رسید، وضع آل علی (علیه السّلام) تغییری ننمود.
در صدر اسلام، موقعی که مسئله خلافت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از حال طبیعی و مجرای اصلی منحرف گشت، برای نخستین بار حق و حقوق اهل بیت (علیهم السّلام) غصب شد و دوره خلفاء چندان طولی نکشید که مقام مقدس خلافت به سلطنت منفور و ظالمانه اموی و حکومت منحوسه تبدیل شد و اوضاع بیشتر رو به وخامت گذاشت، و اشخاصی که فاقد قوه دیانت و بصیرت بودند، دور معاویه ظالم و مکار جمع شده، با حیله و تهدید، ظلم و شکنجه، حقایق را مستور، و بازار حیله و فریب روز به روز رواج بیشتری پیدا کرد و حقیقت همچنان در پس پرده پنهان باقی ماند.حتی اغلب صحابه پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و کسانی که شخصاً شاهد و ناظر حقایق بوده عقیده داشتند که «الصَّلوةُ خَلْفَ عَلِیٍّ اَتَمْ، وَ بِساطُ مُعاوِیَةَ اَدْسَمْ» یعنی نماز در پشت سر امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) کاملتر است، ولی بساط و سفره معاویه چربتر! لذا لذائذ شام و سفره رنگین معاویه، آنها را فریب داد، و از اکمال نماز و یاری علی (علیه السّلام) صرف نظر و روی پستی ذاتی و شکم پرستی با قبول ذلت به ترویج ظلم و جور پرداختند.در دوره معاویه، و به طور کلی در دوران خلافت غاصبانه و منحوس اموی، ذکر فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) و بحث در احوال ایشان، به حدی مشکل بوده که می بینیم در دوره اقتدار بنی امیه از حق و حقیقت، اثری به جای نمانده و احوال آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه (علیهم السّلام)، و امامزادگان عظیم الشان در پس پرده دسایس مستور مانده است.
دوران بنی عباس
آری، هنگامی که دوره خلافت جائرانه بنی امیه به سر آمد و نوبت ریاست بنی عباس فرا رسید، وضع آل علی (علیه السّلام) تغییری ننمود، و با آن که آنان به اسم اهل بیت (علیهم السّلام) و قرابت با ایشان حکومت را بدست گرفته بودند، آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) به حقوق مغصوبه خویش نرسیده، همواره در حبس و تبعید به سر برده و مسموم یا مقتول می گشتند.در این دوره به طوری کار بر آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و امامزادگان عالی مقام تنگ شد که احدی جرات نداشت نام آنها را بر زبان بیاورد چه رسد به اینکه از آن ها تفقد یا دلجویی نماید. چنانکه حضرت امام محمد باقر و امام موسی کاظم و امام رضا (علیهم السّلام) را به بهانه این که مدعی خلافت هستند یکی پس از دیگری، از میان برداشته و به شهادت رساندند.از این مقدمه معلوم می شود که آوارگی و مهاجرت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از حجاز و کوفه و پراکندگی آنان در ایران، منحصراً در اثر خصومتهای ممتد خلفای غاصب و ظالم اموی و عباسی، به ویژه متوکل که یکی از خلفای با شقاوت و خونخوار بنی العباس است می باشد؛ چه اینکه متوکل عباسی و حجاج بن یوسف ثقفی، والی کوفه، در خلافت ولید بن عبدالملک بن مروان، کار خصومت با آل علی (علیه السّلام) و امامزادگان شریف را به سرحد کمال کشانده و دشمنی را به جایی رساندند که حتی تاب دیدار قبور بنی هاشم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) را هم نداشتند؛ چنانکه متوکل دستور داد تا مزار منور سید الشهداء (علیه السّلام) را ویران نمایند.
هجرت دودمان جلیل علوی
آری، با اندک مراجعه به تاریخ خلفاء، به خوبی روشن می شود که دودمان جلیل علوی، از شدت جور و ستم عباسیان مجبور بودند که برای حفظ جان، از اوطان خود هجرت کرده و با پنهان کردن سیادت و علویت به طور ناشناس به شهرهای دور دست پراکنده شوند تا کسی آنها را نشناخته و به نسب و حالات آنان پی نبرد.از این جهت، خاندان شریف نبوی، (صلی الله علیه و آله وسلّم) آن هایی که توانستند جان سالم به در برند، پنهانی و در تاریکی شب ها خود را از مقر حکومت و خلافت عباسیان، دور و ناشناس به اطراف بلاد پراکنده شده و با کمال رنج و محنت زندگی می کردند و برای تامین نیازهای حیاتی خود از قبول هیچ گونه کاری مضایقه نورزیده، و با آن امرار معاش می نمودند.آری کشتار سادات در عصر عباسی به اوج خود رسیده و این جنایات بزرگ به نحو وسیع و هولناک از زمان منصور، خلیفه دوم عباسی، آغاز و در عهد هارون به شدت گرایید و پس از او نیز در میان این سلسله خبیثه ادامه داشت
گوشه ای از مصائب امامزادگان
...
در صدر اسلام، موقعی که مسئله خلافت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از حال طبیعی و مجرای اصلی منحرف گشت، برای نخستین بار حق و حقوق اهل بیت (علیهم السّلام) غصب شد و دوره خلفاء چندان طولی نکشید که مقام مقدس خلافت به سلطنت منفور و ظالمانه اموی و حکومت منحوسه تبدیل شد و اوضاع بیشتر رو به وخامت گذاشت، و اشخاصی که فاقد قوه دیانت و بصیرت بودند، دور معاویه ظالم و مکار جمع شده، با حیله و تهدید، ظلم و شکنجه، حقایق را مستور، و بازار حیله و فریب روز به روز رواج بیشتری پیدا کرد و حقیقت همچنان در پس پرده پنهان باقی ماند.حتی اغلب صحابه پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و کسانی که شخصاً شاهد و ناظر حقایق بوده عقیده داشتند که «الصَّلوةُ خَلْفَ عَلِیٍّ اَتَمْ، وَ بِساطُ مُعاوِیَةَ اَدْسَمْ» یعنی نماز در پشت سر امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) کاملتر است، ولی بساط و سفره معاویه چربتر! لذا لذائذ شام و سفره رنگین معاویه، آنها را فریب داد، و از اکمال نماز و یاری علی (علیه السّلام) صرف نظر و روی پستی ذاتی و شکم پرستی با قبول ذلت به ترویج ظلم و جور پرداختند.در دوره معاویه، و به طور کلی در دوران خلافت غاصبانه و منحوس اموی، ذکر فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) و بحث در احوال ایشان، به حدی مشکل بوده که می بینیم در دوره اقتدار بنی امیه از حق و حقیقت، اثری به جای نمانده و احوال آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه (علیهم السّلام)، و امامزادگان عظیم الشان در پس پرده دسایس مستور مانده است.
دوران بنی عباس
آری، هنگامی که دوره خلافت جائرانه بنی امیه به سر آمد و نوبت ریاست بنی عباس فرا رسید، وضع آل علی (علیه السّلام) تغییری ننمود، و با آن که آنان به اسم اهل بیت (علیهم السّلام) و قرابت با ایشان حکومت را بدست گرفته بودند، آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) به حقوق مغصوبه خویش نرسیده، همواره در حبس و تبعید به سر برده و مسموم یا مقتول می گشتند.در این دوره به طوری کار بر آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و امامزادگان عالی مقام تنگ شد که احدی جرات نداشت نام آنها را بر زبان بیاورد چه رسد به اینکه از آن ها تفقد یا دلجویی نماید. چنانکه حضرت امام محمد باقر و امام موسی کاظم و امام رضا (علیهم السّلام) را به بهانه این که مدعی خلافت هستند یکی پس از دیگری، از میان برداشته و به شهادت رساندند.از این مقدمه معلوم می شود که آوارگی و مهاجرت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از حجاز و کوفه و پراکندگی آنان در ایران، منحصراً در اثر خصومتهای ممتد خلفای غاصب و ظالم اموی و عباسی، به ویژه متوکل که یکی از خلفای با شقاوت و خونخوار بنی العباس است می باشد؛ چه اینکه متوکل عباسی و حجاج بن یوسف ثقفی، والی کوفه، در خلافت ولید بن عبدالملک بن مروان، کار خصومت با آل علی (علیه السّلام) و امامزادگان شریف را به سرحد کمال کشانده و دشمنی را به جایی رساندند که حتی تاب دیدار قبور بنی هاشم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) را هم نداشتند؛ چنانکه متوکل دستور داد تا مزار منور سید الشهداء (علیه السّلام) را ویران نمایند.
هجرت دودمان جلیل علوی
آری، با اندک مراجعه به تاریخ خلفاء، به خوبی روشن می شود که دودمان جلیل علوی، از شدت جور و ستم عباسیان مجبور بودند که برای حفظ جان، از اوطان خود هجرت کرده و با پنهان کردن سیادت و علویت به طور ناشناس به شهرهای دور دست پراکنده شوند تا کسی آنها را نشناخته و به نسب و حالات آنان پی نبرد.از این جهت، خاندان شریف نبوی، (صلی الله علیه و آله وسلّم) آن هایی که توانستند جان سالم به در برند، پنهانی و در تاریکی شب ها خود را از مقر حکومت و خلافت عباسیان، دور و ناشناس به اطراف بلاد پراکنده شده و با کمال رنج و محنت زندگی می کردند و برای تامین نیازهای حیاتی خود از قبول هیچ گونه کاری مضایقه نورزیده، و با آن امرار معاش می نمودند.آری کشتار سادات در عصر عباسی به اوج خود رسیده و این جنایات بزرگ به نحو وسیع و هولناک از زمان منصور، خلیفه دوم عباسی، آغاز و در عهد هارون به شدت گرایید و پس از او نیز در میان این سلسله خبیثه ادامه داشت
گوشه ای از مصائب امامزادگان
...
wikifeqh: مصائب_امام زادگان