مشروعیت ترجمه قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مشروعیت ترجمه قرآن. به دلایل مختلف، درباره امکان یا عدم امکان ترجمه قرآن کریم، و به عبارتی «جواز»یا «عدم جواز» آن، میان فقها و علما بحث های پردامنه ای صورت گرفته است و هر یک عقیده ای خاص ابراز داشته اند.
اصل بحث، در این است آیا امکان و تجویز ترجمه قرآن وجود دارد.قرآن کریم سه ویژگی اساسی دارد که نباید از آن غفلت ورزید. این سه ویژگی است که به این کتاب آسمانی جنبه قدسیت داده و آن را از دیگر کتاب های آسمانی ممتاز کرده است:۱. تمامی عبارات و الفاظ قرآن سخن خدا و ساخته خود اوست؛ لذا خواندن و تلاوت آن یک گونه تعبد محض و موجب قرب به حق تعالی است.۲. قرآن کتاب هدایت همگانی است که صرفا به راه راست و صراط مستقیم هدایت می کند.۳. معجزه جاوید و دلیل صدق دعوت اسلام در بستر زمان است.این سه ویژگی مهم علاوه بر نظم خاص این کتاب در لفظ و معنا و شیوه منحصر به فرد آن در فصاحت و بیان و غیر از محتوای بلند آن است. اکنون این پرسش مطرح می گردد که آیا ترجمه می تواند این ویژگی ها یا دست کم بعضی از آنها را در بر گیرد؟ یا همه آنها را از بین می برد؟ این موضوع، ابعاد بحث ما را در زمینه ترجمه قرآن کریم معین می سازد.در حقیقت باید گفت ترجمه تحت اللفظی در درجه اول، جنبه های اعجاز قرآن، به خصوص جنبه هایی را که مربوط به شیوه بیان و حد بالای بلاغت آن است، از بین می برد؛ همان گونه که قداست قرآن را نیز در بر نمی گیرد از این رو احکام شرعی که بر قرآن به عنوان خاص آن جاری است، بر آن جاری نمی گردد و چه بسا در رساندن مطلب در پاره ای موارد (اگر نگوییم در بیشتر موارد) نارسا باشد. اما ترجمه آزاد که به نظم متن اصلی مقید نیست، هرچند مانند ترجمه تحت اللفظی دلایل اعجاز را ندارد و نیز عنوان قرآن در آن نیست، معنای مقصود را می رساند؛ البته در صورتی که شرایط لازم را داشته باشد. حال به شرح این مطلب می پردازیم:
اهمیت ترجمه
ترجمه قرآن به دیگر زیان ها به منظور آشنا کردن ملت های بیگانه از زبان عرب با حقایق و معارف قرآنی، یکی از ضرورت های تبلیغی به شمار می رفته است. مبلغان اسلامی همواره با ترجمه و تفسیر آیه ها و سوره هایی از قرآن مردم را به راه راست هدایت می کرده اند و تاکنون هیچ دانشمند و فقیهی نگفته است ترجمه قرآن به دیگر زبان ها به منظور دعوت به دین اسلام و آشنایی آنان با شریعت و حقایق قرآن، ممنوع است. بلکه می توان گفت ترجمه قرآن از دیر زمان تاکنون سیره جاری دانشمندان مسلمان حتی غیرمسلمان بوده است؛ زیرا می بایست با مردم هر قومی با زبان خودشان سخن گفت، مخصوصا که قرآن کتاب آسمانی دینی که همه ملل جهان را به اسلام دعوت می کند و اختصاص به ملت عرب ندارد. از سوی دیگر ملت هایی که به زبان عربی آشنایی ندارند، نباید مجبور باشند زبان عربی یاد بگیرند، گرچه یاد گرفتن زبان عربی فضیلتی محسوب می شود.به طوری که قبلا نیز اشاره شد، امروزه یکی از بهترین وسایل تبلیغی، ترجمه کردن آیه هایی از قرآن و آشنا ساختن جهانیان با حقایق و معارف قرآنی با شرح و تفسیر آن است؛ زیرا مردم جهان در این انتظارند تا بدانند در قرآن چه حقایقی نهفته است که از ملل مختلف با فرهنگ های گوناگون ملت واحدی ساخته و آنها را در برابر ستمگران یک صدا و هماهنگ کرده است؛ لذا ضرورت ایجاب می کند که قرآن به تمام زبان های زنده جهان ترجمه شود و در اختیار آنان قرار گیرد تا خود از قرآن مستقیما بهره مند شوند. البته باید این کار با نظارت کامل افراد متخصص صالح انجام گیرد.
دلایل مخالفان ترجمه قرآن
در طول تاریخ اسلامی هرگز از سوی دانشمندان و بزرگان جهان اسلام ممانعتی از ترجمه قرآن به زبان های دیگر نشده، چون ترجمه قرآن ضرورتی تبلیغی بوده که مبلغان اسلام از روز نخست آن را لمس کرده بودند و تنها در سده های اخیر (در قلمرو حکومت عثمانی و در بخش های عرب نشین آن؛ مثل سوریه و مصر) سخن از عدم جواز ترجمه قرآن به میان آمد و شاید اندیشه ای استعماری از سوی مسیحیان باشد که در تلاشی برای ایجاد سد و مانع در مقابل نشر تعالیم اسلام و جلوگیری از گسترش آن به سرزمین های غیرعربی ابراز شده باشد.دکتر علی شواخ می گوید: با اندکی تدبر و ژرف اندیشی در خواهیم یافت که اندیشه عدم جواز ترجمه قرآن همزمان با حضور مسیحیان غربی و دوره استعمار آنان بر سرزمین های اسلامی آغاز شد. آنان برای مسیحیان غربی و دوره استعمار آنان بر سرزمین های اسلامی آغاز شد. آنان برای مسیحی کردن مسلمانان به هر وسیله ای متوسل شده، به تلاش و تکاپو پرداختند و به فرستادن مبلغان مسیحی به کشورهای اسلامی در لباس های مختلف بسنده نکرده، تدریس زبان عربی را حتی در مستعمرات عربی زبان همچون شمال آفریقا ممنوع کردند؛ ظاهرا تصمیم گرفته بودند با منع ترجمه قرآن به زبان های بیگانه، محاصره قلعه اسلام را کامل کنند؛ مسلمانان غیرعرب هم با عربی آشنا نبودند و ترجمه قرآن را به زبانی که می شناختند در اختیار نداشتند؛ لذا میدان تبلیغ برای دیگر ادیان خالی می ماند. یکی از مبلغان مسیحی به یکی از دانشمندان ساده دل مسلمان گفت: قرآن به راستی معجزه است و بلاغت آن ترجمه پذیر نیست! این عالم ساده دل از شدت خوشحالی از جا کنده شد و گفت: الفضل ما شهدت به الاعداء، و در این زمینه به ایراد سخنرانی پرداخت و نوشت: ترجمه قرآن مشکل یا محال است. دیگران هم از او پیروی کردند و اظهار داشتند: ترجمه قرآن جایز نیست!ولی آدمی هر چند بیاندیشد و زمینه را برای خواسته خود فراهم سازد، سرانجام آنچه خدا خواسته و مقدر ساخته است، خواهد شد. مسیحیانی که این اندیشه مسموم را رواج دادند بر این باور بودند که عرب دیگر به ترجمه قرآن اقدام نخواهد کرد و این باورشان درست از آب در آمد، اما مسلمانان غیرعرب (به شهادت تاریخ) به این امر اهتمام ورزیدند؛ عالمان دانای به زبان عربی، قرآن را به زبان ملت های خود ترجمه کردند تا آن را برای فرزندان خود و عموم مردم کشورشان که زبان عربی نمی دانستند، تدریس کنند. (در پایان این گفتار جدولی مشتمل بر ترجمه قرآن به زبان های زنده جهان امروز ارائه خواهیم کرد و ضمن آن، نشان خواهیم داد که قرآن به دست فرزندان غیور اسلام ترجمه شده و این روند با گسترش زمان رو به فزونی است.)دکتر شواخ در ادامه می گوید: بدین ترتیب برای ما روشن می شود که حرکت ضد ترجمه قرآن به دیگر زبان ها، منحصر به کشورهای عربی و به طور خاص دولت عثمانی است.
← دلایل شاطر بر منع ترجمه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس