مسافر

/mosAfer/

مترادف مسافر: سفرکننده، توریست، جهانگرد، سیاح، مهاجر

برابر پارسی: رهنورد، رهسپار، گشتار

معنی انگلیسی:
traveller, passenger, voyager, guest, journeyer, out-of-towner, peregrine, pilgrim, traffic, traveler, tripper

لغت نامه دهخدا

مسافر. [م َ ف ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مِسفرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به مسفرة شود. || مَسافرالوجه ؛ آنچه پیدا و نمایان باشد از روی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

مسافر. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) سفرکننده. ( دهار ). آنکه در سفر است. رونده از شهری به شهری دیگر. ( اقرب الموارد ). مقابل مقیم. پی سپر. رونده.راهی. رهرو. سفری. کاروانی. آنکه به سفر می رود. سیاح. سفررفته. راه گذر و آنکه موقتاً در جایی اقامت می کند. ( ناظم الاطباء ). ابن الارض. ابن السبیل. ابن الطریق. ابن غبراء. ابن قسطل. دافه. سابلة. سافر. شاخص. ظاعن. عجوز. عریر. غرب. غریب. ( منتهی الارب ) :
ای تو به حضر ساکن ونام تو مسافر
کردارتو با نام تو در هر سفری یار.
فرخی.
به شکل باد صبا در جهان مسافر باش
بسان خاک زمین ساکن و مقیم مشو.
( مقامات حمیدی ).
لیکن چو آب روی خضر از مسافریست
عزم مسافران به سفر در نکوتر است.
خاقانی.
پس مسافر آن بود ای ره پرست
که مسیر و روش در مستقبل است.
مولوی.
به شکر آنکه تو در خانه ای و اهلت پیش
نظر دریغ مدار از مسافر درویش.
سعدی.
بزرگان مسافر به جان پرورند
که نام نکوشان به عالم برند.
سعدی.
مقصد زایران و کهف مسافران. ( گلستان سعدی ). همیدون مسافر گرامی بدار. ( گلستان ). در قاع بسیط مسافری گم شده بود. ( گلستان ). مُجهز؛ آنکه کارمسافر سازد. ( دهار ).
- مسافرسوز ؛ کنایه از بازدارنده مسافر از قصد سفر :
ز اول صبح تا به نیمه روز
من سفرساز و او مسافرسوز.
نظامی.
- ابومسافر ؛ پنیر. ( دهار ).
|| در اصطلاح تصوف ، آنکه با فکر خویش در معقولات و اعتبارات سفر کند و از وادی دنیا به وادی قصوی عبور کند. ( از تعریفات جرجانی ). || سالک اِلی اﷲ. ( از فرهنگ مصطلحات عرفا ). || آنکه سیر و سطی را قصد کند و به مدت سه شبانه روز خانه های شهر خویش را ترک گوید. ( از تعریفات جرجانی ).
- مسافران والا ؛ اولیاء اﷲ و سالکان و طالبان دین حق. ( برهان ) ( آنندراج ).

مسافر. [ م ُ ف ِ ] ( اِخ )ابن ابی عمروبن اُمیةبن عبدالشمس. شاعر و از بزرگان بنی امیه در عهد جاهلی است. در حدود سال 10 هَ. ق. درگذشته است. ( از اعلام زرکلی ج 8 ص 104 از الاغانی ).

فرهنگ فارسی

هفتمین امیر کنگریان .
سفرکننده، رهرو
( اسم ) آنکه در سفر است : میگوید در حال جنابت نماز مکنید تا آنگه که غسل کنید مگر که مسافران باشید و آب نیابید . جمع : مسافرین . یامسافران والا.اولیائ الله طالبان حق .
ابن ابی عمرو ابن امیه

فرهنگ معین

(مُ فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) سفرکننده ، سفر - رونده .

فرهنگ عمید

۱. سفرکننده.
۲. (تصوف ) رهرو، سالک.

فرهنگستان زبان و ادب

{passenger trip} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] فردی که با استفاده از وسیلۀ نقلیۀ از یک مبدأ به مقصدی سفر می کند

واژه نامه بختیاریکا

تِراسا؛ سر رَو؛ به گشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مسافر در فقه اسلامی کسی است که به سبب دور شدن از وطن شرعی، احکام خاصی بر برخی اعمال عبادی او مترتّب می شود. در فقه شیعه، به کسی مسافر گفته می شود که بخواهد حداقل هشت فرسخ (بین ۴۰ تا ۴۵ کیلومتر) از وطن خود دور شود. بر اساس آیات ۱۸۴ سوره بقره و ۱۰۱ نساء و همچنین روایات، چنین شخصی با شرایطی باید نمازها را شکسته بخواند و روزه نگیرد.
در آیه ۱۸۴ سوره بقره « روزهای معدودی . هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، تعدادی از روزهای دیگر ،» و آیه ۱۰۱ نساء «و چون در زمین سفر کردید، اگر بیم داشتید که آنان که کفر ورزیده اند به شما آزار برسانند، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید» احکام خاصی را درباره فردی که به سفر رفته است بیان شده است. ۳۱۲ روایت نیز در دو کتاب وسایل الشیعه و مستدرک الوسائل وجود دارد که عهده دار احکام این موضوع هستند.
در فقه اسلامی به کسی مسافر گفته می شود که شروط ذیل درباره او وجود داشته باشد:

دانشنامه عمومی

مسافر (آلبوم جیپسی کینگز). مسافر ( اسپانیایی: Pasajero ) دوازدهمین آلبوم استودیویی گروه موسیقی جیپسی کینگز است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و یکسال بعد در ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۰۷ در ایالات متحده آمریکا به بازار عرضه شد که عیناً مشابه نسخهٔ بین المللی آن بود. [ ۳]
عکس مسافر (آلبوم جیپسی کینگز)

مسافر (ترانه ایگی پاپ). «مسافر» ( به انگلیسی: The Passenger ) ترانه ای از ایگی پاپ و یکی از قطعات آلبوم سال ۱۹۷۷ او با نام شهوت زندگی است. این قطعه که آهنگ امضای ایگی پاپ به شمار می آید[ ۱] از زمان انتشارش بارها در فیلم ها و تبلیغات تلویزیونی استفاده شده و توسط خوانندگان مختلف بازخوانی شده است. [ ۲]
«مسافر» در برلین نوشته شده، جایی که ایگی پاپ و دیوید بویی در سال ۱۹۷۶ و طی یک تبعید خودخواسته مدتی به آن جا رفتند تا بتوانند از اعتیادشان به مواد مخدر رهایی یابند. [ ۳] حرکتی که به اعتراف خودشان فقط تا اندازه ای موفق بود، چون نمی توانستند در برابر وسوسهٔ سبک زندگی شبانهٔ هدونیستی تاب بیاورند. [ ۳] در «مسافر» نوعی حس زوال و انحطاط وجود دارد؛ ایگی پاپ متن را یکنواخت و ریلکس، با صدایی تقریباً باریتون اجرا می کند در حالی که با این کلمه ها شنونده را به دنیای آخر شب خود دعوت می کند: «سوار ماشین شو/ما مسافریم/ستاره هایی را می بینیم که به شدت می درخشند/ستاره ها امشب برای ما ساخته شده اند/و همه چیز برای من و تو ساخته شده». [ ۳] به گفتهٔ ایگی پاپ شعر «مسافر» تا حدودی برآمده از گشت و گذارهای دونفرهٔ او و بویی در آمریکای شمالی و اروپاست، زمانی که پاپ گواهینامهٔ رانندگی نداشته و در اتومبیل بویی کنار او می نشسته است. [ ۴] روری مک لین در مقاله ای در گاردین خاطرهٔ شبی را تعریف می کند که پاپ و بویی در پارکینگ زیرزمینی هتل محل اقامت شان در برلین سوار اتومبیل شان شدند ( بویی ماشین را می راند و پاپ روی صندلی مسافر نشسته بود ) و با سرعت بالای ۱۰۰ کیلومتر در ساعت چرخ می زدند. در حالی که صدای گوشخراش لاستیک های ماشین به گوش می رسید بویی فریادکشان و دیوانه وار به سمت دیوارهای بتنی پارکینگ می راند، گویی می خواست همه چیز را تمام کند. به گفتهٔ مک لین آن ها تا زمانی به این کار ادامه دادند که بنزین ماشین تمام شد و هیجان شان فروکش کرد. [ ۵] [ ۶] به نوشتهٔ آل میوزیک «مسافر» تصویری نسبتاً رومانتیک و عامه پسند از دو موزیسین ارائه می کند که به یک سرزمین بیگانه پناه می برند، هر یک منبع الهام دیگری می شود، برخی از بهترین آثارشان را خلق می کنند، ولی در نهایت راه گریزی از دنیای راک اند رول ( که بخشی از آن هستند ) برای شان وجود ندارد. [ ۳]
بر خلاف اغلب قطعه های آلبوم شهوت زندگی که با همکاری بویی نوشته شده بودند، موسیقی «مسافر» را ریکی گاردینر ( گیتاریست فصلی ) ساخته است. [ ۳]
عکس مسافر (ترانه ایگی پاپ)

مسافر (فیلم ۱۹۶۳). مسافر ( لهستانی: Pasażerka ) یک فیلم به کارگردانی ویتولد لشویچ و آندژی مونک است که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد.
عکس مسافر (فیلم ۱۹۶۳)

مسافر (فیلم ۱۹۹۷). مسافر ( انگلیسی: Traveller ) فیلمی آمریکایی در سبک جنایی و درام و به کارگردانی جک ان. گرین است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بیل پاکستون، مارک والبرگ، جولیانا مارگولیس، جیمز گامون و نیکی دیلچ اشاره کرد.
عکس مسافر (فیلم ۱۹۹۷)

مسافر (فیلم ۲۰۰۴). مسافر ( به هندی: Musafir ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی سانجی گوپتا است. در این فیلم بازیگرانی همچون آنیل کاپور، سانجی دات، سمیرا ردی، آدیتای پانچولی، ماهش مانجرکار، شاکتی کاپور، کوئنا میترا ایفای نقش کرده اند.
عکس مسافر (فیلم ۲۰۰۴)

مسافر (فیلم ۲۰۰۶). مسافر ( به انگلیسی: Tripper ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر کمدی و فیلم اسلشر محصول سال ۲۰۰۶ به کارگردانی دیوید آرکت با بازی جیمی کینگ، توماس جین و لوکاس هاس است.
این فیلم ادای احترام نوستالژیک به فیلم های استثماری وس کریون و توبی هوپر است. که گروهی از هیپی های آزاد را دنبال می کند که برای آخر هفته هرزگی به یک وودستاک امروزی فرار می کنند، اما توسط یک روانپزشک با تفکر افراطی روبرو می شود و مانند رونالد ریگان با آنها صحبت می کند.
جیمی کینگ در نقش سامانتا
• توماس جین
• لوکاس هاس در نقش ایوان
جیسون موس در نقش جوی
بالتازار گتی در نقش جیمی
مارشا توماسون در نقش لیندا
پل روبنز در نقش فرانک بیکر
• ریچموند آرکت به عنوان معاون کوپر
• دیوید آرکت در نقش موف
کورتنی کاکس در نقش سینتیا
• کریستوفر آلن نلسون در نقش گاس / رونی
پاز د لا ورتا در نقش جید
• ردموند گلیسون در نقش دیلن
• مایکل سامرز
• Tripper
• [ ۱] [ ۲]
عکس مسافر (فیلم ۲۰۰۶)

مسافر (فیلم ۲۰۰۹). مسافر ( انگلیسی: The Traveller ) فیلمی است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به عمر شریف، عمرو واکد، و سیرین عبدالنور اشاره کرد.
عکس مسافر (فیلم ۲۰۰۹)

مسافر (فیلم ۲۰۱۰). «مسافر» ( انگلیسی: The Traveler ( 2010 film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به وال کیلمر و پل مک گیلیون اشاره کرد.
عکس مسافر (فیلم ۲۰۱۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

منظومه ای از سهراب سپهری. منظومه ای اَنْفسی و درونْ گرایانه، که نسبت به منظومۀ دیگر شاعر، «صدای پای آب» بیان و تصویرهای پیچیده ای دارد و نمونه ای از گرایش عرفانی سپهری به شمار می آید. این شعر در وزن نیمایی در ۱۳۴۵ش سروده شد و در همین سال در مجلۀ آرش نشر یافت.

مسافر (فقه). در فقه شیعی مسافر در شرایطی موظف است نمازهای ۴رکعتی را شکسته بخواند و در ماه رمضان از گرفتن روزه خودداری کرده و بعد از مراجعت، روزه های خود را قضا کند. ازجملۀ این شرایط این است که: مسیر رفت و برگشت او مجموعاً از ۸فرسخ شرعی (معادل حدود۴۳ کیلومتر) کمتر نباشد و توقف او در مقصد از ۱۰ روز تجاوز نکند. برای محاسبۀ ۸فرسخ باید از آخرین خانه های شهر حساب کند. اگر در مقصد قصد اقامت ۱۰ روز و بیشتر را نکند باید نمازهای خود را شکسته بخواند و اگر یک ماه بر همین منوال بگذرد، بعد از آن باید نمازهای خود را تمام بخواند. از دیگر شرایط این که سفر او باید برای کار حرام نباشد مثلاً اگر سفر برای بدن او ضرر داشته باشد یا برای کمک به فردی ستمگر باشد یا سفر فرزند با نهی پدر و مادر و امثال آن باشد، در این صورت باید نمازهای خود را تمام بخواند. نیز باید به حدّ ترخّص (← حدِّ ترخّص) برسد، یعنی از محل اقامتش به اندازه ای دور شود که صدای اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبینند. در ۴ محل مسافر مخیّر است نماز را تمام یا شکسته بخواند: مسجدالحرام، مسجدالنبی (ص)، مسجد کوفه و حرم حضرت سید الشهدا. کسی که وظیفه اش نماز شکسته است اگر عمداً تمام بخواند نمازش باطل است و بالعکس. هرجا که نماز باید شکسته خوانده شود در ماه رمضان نیز نمی توان روزه گرفت. نمازهای ۲ رکعتی و ۳ رکعتی شکسته ندارد و تنها نمازهای ۴رکعتی است که باید ۲ رکعت خوانده شود.

جدول کلمات

راهی

مترادف ها

traveler (اسم)
سالک، غریب، سیار، سایر، سیاح، مسافر، عابر، رهنورد، پی سپار رهنورد، پی سپار

fare (اسم)
خوراک، کرایه، مسافر، کرایه مسافر، مسافر کرایه ای

lodger (اسم)
ساکن، مسافر، مستاجر

tripper (اسم)
سیاح، مسافر، گشت گر، دستگاه لغزاننده

passenger (اسم)
مسافر، رونده، گذرگر

pilgrim (اسم)
مسافر، زائر، حاج

roomer (اسم)
مسافر، مستاجر

viator (اسم)
مسافر، عابر، رهگذر، رهرو

peregrine (اسم)
مسافر، قوش تیز پر

فارسی به عربی

حاج , مسافر
( مسافر (مهمانخانه ) ) نزیل

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین
ا↙️
#رهتاریدن ( rah. t�r. id. an )
یا:
#رهتاردن ( rah. t�r. d. an ) 👈�رَه ( همان �راه� است. ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ٔ نیاایرانیِ - tar به معنای �گذشتن، رفتن، عبور کردن� ) - - دن ( نشانه ٔ مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

( پایینِ صفحه را ببینید. )
▪️مثال:
۱ - او بیش از هزار کیلومتر رَهتارید ( سفر کرد ) تا در جشنِ عروسیِ برادرش شرکت کند.
۲ - اگرچه دوست دارد بِرَهتارَد ( مسافرت کند، ) ولی به خانه اش هم بسیار عشق می ورزد.
🔺 توجه:
🔹� #travel� سفر، مسافرت
🔹� #رهتار ( rah. t�r )
▪️مثال:
۱ - گاهنامهٔ خورشیدی بر پایهٔ رَهتارِ ( سفرِ ) زمین به دورِ خورشید است، نه رَهتارِ ماه به دورِ زمین.
۲ - در رَهتار ( مسافرت ) بودم که خبرِ مرگِ ناگهانیِ عمویم را شنیدم.
🔸� #traveling مسافرت
🔸� #رهتارش ( رَهتارِش )
▪️مثال:
رَهتارِش با قطار را از رَهتارِش با هر تَرابرِ ( وسیلهٔ نقلیه ) دیگری بیش تر دوست داشتم.
🔹� #traveled� صفتِ جادهٔ پرتردد، صفتِ آدمِ زیادسفررفته
🔹� #رهتارده
▪️مثال:
آن ها زوجی رَهتارده به شمار می آمدند، به طوری که در ده سال به بیش از بیست کشورِ جهان رَهتارده بودند.
🔸� #traveler
🔸� #رهتارگر
� یا:�� #رهتارنده ( rah. t�r. ande )
▪️مثال:
۱ - رَهتارگران ( مسافران ) می توانستند در هر زمان که بخواهند بلیطِ خود به سنگاپور را لغو کنند.
۲ - آن ها چشم می کشیدند تا رَهتارَنده ای ( مسافری ) بیاید و اتاقی در مهمان پذیرِ کوچک شان اجاره کند.
۳ - رَهتارگری� در� شبِ� تاریکِ� دشت
همواره پِیِ�� پناه گاهی� می گشت
باران شد و رَهتار به آن دشت و دمَن
خوش نامده در منظر چشم آن زن
می گفت که رهتارِش در فصل بهار
آورده� بـرای� او� پشیمـــــانی� بار
رهتارده ای گفت چو رهتاریدی
باید که تو اسباب گُذر می چیدی!
سّراینده: مژگان حسن پور
🔹� #travelogue سفرنامه
🔹� #رهتارنامه
▪️مثال:
ناصر خسرو یکی از زیباترین رَهتارنامه ها را به زبانِ فارسی نوشته است.
🔸� #untraveled� صفتِ جادهٔ تردد نشده، صفتِ آدمِ سفرنرفته
🔸� #نارهتارده
� یا:�� #نارهتار ( n�. rah. t�r )
▪️مثال:
۱ - ما از جاده ای نارَهتار ( کم تردد ) به یزد رفتیم و از طبیعتِ بکر و زیبایِ استان های فارس و کرمان و یزد لذت بردیم.
۲ - یک نوجوانِ بی تجربه و نارَهتارده ( سفرنکرده ) با ما در یک کوپه افتاده بود، و با او مانندِ یکی از اعضایِ خانواده رفتار می کردیم.
🔹� ##to_outtravel سفر کردن به ماورای چیزی، تندتر از چیزی دیگر سفر کردن
🔹� #ورارهتاردن ( var�. rah. t�r. d. an )
یا: #وراتاردن ( var�. t�r. d. an )
🔸� #outtraveling
🔸� #ورارهتارش ( وَرارَهتارِش )
یا: #وراتارش ( وَراتارِش )
🔹� #pretravel�� حدّ فاصلِ کنش و عدمِ کنشِ یک کلید ( سوئیچ ) در جایگاهِ خود ( فن واژه )
🔹� #پیش رهتار ( پیش رَهتار )
🔸 #travelator
🔸 #رهتاران ( فشردهٔ �رهتاراننده� )
🔹 #traveler_check ( traveler's check )
🔹 #رهتار_چک
🔸 #travel_document
🔸 #رهتار_برگه
🔹 #to_overtravel
🔹 #بیش رهتاردن
🔸 #overtravel
🔸 #بیش رهتار
🔹 #to_undertravel
🔹 #کم رهتاردن
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ دومِ #رهتاردن ، #رهتار و #رهتارنده در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈�گذشتن، عبور کردن� ➖� - tar
اوستایی 👈 گذرگاه، معبر ➖ - vi - tāra
فارسی باستان��👈�گذشتن، عبور کردن ➖ vi - tar
فارسی میانه�� 👈�گذشتن� ➖� vitaštan
پارتی� 👈�گذشتن� ➖� - widar
فارسی میانه ترفانی� 👈�عبور کردن، گذشتن ➖� - wider
سغدی� 👈�روانه شدن�➖� - wyt'yr
سکایی� 👈��گذشتن ➖ - bitar
فارسی� 👈� گذشتن، گذاشتن، گذاردن، گُدار، تیر�
پشتو� 👈�رفته ➖�wlār
آسی� 👈��راندن، دور کردن ➖� t�run
آمره ای� 👈��گذشتن ➖� viardan
گورانی�� 👈�عبور کردن، گذشتن� ➖� - wiār
گورانی 👈 بیرون کردن، راندن ➖ tārin
سانسکریت� 👈�گذشتن، عبور کردن� ➖� t�rati
سانسکریت 👈 گذر ➖ t�ra
هیتی� 👈��فائق آمدن� ➖� - tarh ( u )
یونانی� 👈�هدف، نقطه ی پایانی ➖ τέρμα
لاتینی� 👈��پایان، مرز� ➖ terminus
پورواهندی ایرانی اروپایی ( پِهیا ) 👈��گذشتن، عبور کردن�➖� - ter
🔺نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر از این ریشه بروید به: to browse .
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

مسافر نام یک آلبوم موسیقی اثر معین، هنرمند ایرانی است که در سبک پاپ و سنتی تهیه شده و دارای ۵ آهنگ است.
مسافر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مسافر_(آلبوم_معین)
مسافر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
رهنورد ( دری )
گشتار ( دری )
وَشتار ( پهلوی )
راویار ( کردی )
راهتاک ( سغدی: راثتاک )
واژه مسافر
معادل ابجد 381
تعداد حروف 5
تلفظ mosāfer
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مُ فِ ) [ ع . ] ( اِفا. )
آواشناسی mosAfer
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

رهرو
رهسپار
رهگذر
رونده
راه نشین
رهنورد
برگرفته از واژه نامه ی: ابوالقاسم پرتو
مسافرت کردن: وشتاریدن
نام پویه و مسافرت: وشتارش
مسافر: وشتار، کاروانیک
مسافربری: وشتاربری
رهرو، راهی
راهی.
سَفَروَند. سَفَرَندِه. سَفَرگَر.
پِی سِپَر
نمونه:
. . . یک تاکسی می گیرم که تنها پِی سِپَر ( مسافر ) آن هستم.
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/02/blog - post_25. html
پِی سِپَر
دل کنده
مسافر تازی است
و واژه برابر ایرانی ان میشود . .
پارسی. . . . . رهسپار
کردی ( کرمانجی اوستایی ) . . . . رِوی
ببینید چقدر زیباست همان راهیه ولی میگنr�w�
دوستان زبان کردی حتی از پارسی هم ایرانی تره سرچ کنید لطفا. . .
...
[مشاهده متن کامل]

مخصوصا کرمانجی که هم اکنون در ترکیه گفتگو میکنند. . .
من که عااااشقشون شدم ای کاش جمهوری اسلامی همشون رو بیاره همینجا تو اصفهان ♥️

روانه ، راهی، سفرکننده، توریست، جهانگرد، سیاح، مهاجر
سرنشین
رهسپار
واژه ی زیبای پارسی �رهسپار� را می توان بخوبی جایگزین واژه ی از ریشه پارسی و تازی شده ی �مسافر� نشاند و بکار برد. ب. الف. بزرگمهر
برگرفته از پی نوشتِ پیوند زیر:
http://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_2452. html

farer
هم میشه که آبادیس نگفته
.
لغت سپر ( س=داشتن پر=گذر ) به مانای راه پیمودن رهسپردن شکل اسلی لغت آریایی سفر journey است که در آن پیشوند س به مانای دربرداشتن، شامل شدن، دارابودن و پر به مانای گذر است که از آن لغت پل bridge را ستانده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوند س در واژه سبک ( س پوک=پوچ ) و لغت سنسکریت सगर sagara به مانای زهردار - ژردار - گردار دیده میشود و ریشه پر در لغت اوستایی peretush به چَمارِ گذرگاه پاساژ پل به کار رفته که در زبان سغدی به شکل wrtn در زبان زروان - پهلوی به دیسه ی vartan در اوستایی به شکل varta در زبان تورفان پارت به دیسه ی wrdywn در آبخاز به شکل a - wardan در چچن به شکل vorda در یونانی به شکلporos و در انگلیسی کهن به دیسه ی faran به مانای سفر ثبت شده است.
دانستنی است ستاک سپردن sepordan به مانای تحویل، به امانت گذاشتن و تسلیم است که نباید آنرا با sapardan به مانای رهسپاری و سفر کردن یکی گرفت.
پی ( پای ) رخش رستم زمین بسپرد - - - ز توران کسی را به کس نشمرد

رهسپار
روانه
نوردشگر : از بن نوردیدن جایگزین واژه مسافر تازی پیشنهاد می گردد.
رهی
این واژه عربی است و پارسی آن این می باشد:
یاناک ( یانا= سفر، واژه ای سنسکریت است + پسوند فاعلی اک )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس