[ویکی فقه] مکاتب الحادی برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند، بلکه تمام همّت خود را در جهت تحقّق بخشیدن به این اغراض به کار می گیرند. ایشان از طریق انکار و یا عقیم پنداشتن ادلّه اثبات وجود خداوند، درصددند به نوعی هستی و یا نقش خدای مطلق در جهان را انکار نموده و یا در آن ایجاد تردید نمایند. پویایی و رشد تفکّر دینی، ملحدان متعصّب را بر آن داشته که گام های شاخص تر و جدّی تری در عرصه های الحاد بردارند تا همچنان بتوانند نگرش های الهی را مورد چالش قرار دهند. نوشتار حاضر به بررسی یکی از محورهای بنیادی الحاد، یعنی «مسئله شر» (the problem of evil)، که مباحث گسترده ای را به خود اختصاص داده است، می پردازد.
هیچ کس نمی تواند منکر وجود شرور و بلاها به معنای عام (مراد از شرور به معنای عامّ در اینجا اصطلاح خاصّی در مقابل شرور خاصّ نمی باشد، بلکه مقصود نمودهای ظاهری شرور می باشد؛ یعنی آنچه که در ظاهر، شرّ و بلا جلوه می کند، اگرچه در واقع، شرّ قلمداد نشود.) در عالم باشد؛ زیرا وجود آن ها روشن است. از سوی دیگر، انکار واقعیات، ناشی از جهل و ضعف نفس است، که خود نوعی شرّ محسوب می گردد. از این رو، انکار وجود شرّ نیز خود مثبِت شرّ است. وجود زلزله، سیل و آفت های آسمانی، که به کشتارهای جمعی منجر می شوند، مورد تایید هر صاحب عقل و بصیرت است. ظلم ستمگران، رذایل اخلاقی و کدورت های نفسانی نیز به همین ترتیب. اندک التفاتی در تاریخ برده داری، استکبار و به دارآویختن مردمان مظلوم و ستمدیده هر صاحب انصافی را به اعتراف بر وجود شرور وامی دارد. در اینجا سؤال مهمّی مطرح می شود: آیا خدایی که صاحب قدرت مطلق است، خدایی که خیر محض است، خدایی که هرگونه نقص و ضعف در او محال است، به وجود شرّ در جهان رضایت می دهد؟ آیا چنین خدایی نمی تواند از بروز این همه شرّ جلوگیری نماید؟ آیا می توان وجود شرور را دلیلی بر محدودیت صفات عالیه الهی دانست؟
تعریف خیر و شرّ
تعریف خاصّ از خیر و شرّ، پیش داوری خاصّی را در بحث شرّ وارد می کند. امّا مراد ما از شرّ در اینجا، گونه ای خاصّ و تعریفی ویژه از شرّ نیست، بلکه شرّ را به همان معنایی فرض می کنیم که معنای آن روشن است و نیز اغلب در مصادیق آن اتّفاق نظر وجود دارد. به طور خلاصه می توان گفت: شرّ به معنای عامّ همان چیزی است، که نوعا کسی نسبت به آن رغبت نمی کند. در مقابل، خیر مورد میل و علاقه همگان می باشد. بسیاری از تعاریف درباره خیر و شرّ بیانگر تصویر مزبور از خیر و شرّ است؛ از جمله می توان به تعریف بوعلی سینا اشاره کرد که می فرماید: «خیر فی الجمله چیزی است که هر شیئی به آن اشتیاق و علاقه دارد؛ و آن وجود یا کمال وجود است... امّا شرّ امر عدمی است، که ذاتی ندارد، بلکه عدم جوهر یا عدم کمالی برای جوهر است.» ملاّصدرا نیز می گوید: «خیر چیزی است که هر شیئی به آن اشتیاق و میل دارد و با آن سهمی از کمال ممکن خود متحقّق می شود، اما در مورد شرّ حکما گفته اند که آن ذاتی ندارد.» همچنین در دائرة المعارف روتلج آمده است: «شرّ نتیجه شدیدترین گناه اخلاقی ماست. شرّ تحمیل آسیب غیرعادلانه خطرناک روی احساس موجودات است. قتل، شکنجه، برده گیری و... بعضی از نمونه های شرّ هستند.»
انواع شرور
در یک تقسیم کلّی می توان به سه نوع از شرور (از لحاظ حوزه وجودی آن ها) اشاره نمود:
← شرور طبیعی
...
هیچ کس نمی تواند منکر وجود شرور و بلاها به معنای عام (مراد از شرور به معنای عامّ در اینجا اصطلاح خاصّی در مقابل شرور خاصّ نمی باشد، بلکه مقصود نمودهای ظاهری شرور می باشد؛ یعنی آنچه که در ظاهر، شرّ و بلا جلوه می کند، اگرچه در واقع، شرّ قلمداد نشود.) در عالم باشد؛ زیرا وجود آن ها روشن است. از سوی دیگر، انکار واقعیات، ناشی از جهل و ضعف نفس است، که خود نوعی شرّ محسوب می گردد. از این رو، انکار وجود شرّ نیز خود مثبِت شرّ است. وجود زلزله، سیل و آفت های آسمانی، که به کشتارهای جمعی منجر می شوند، مورد تایید هر صاحب عقل و بصیرت است. ظلم ستمگران، رذایل اخلاقی و کدورت های نفسانی نیز به همین ترتیب. اندک التفاتی در تاریخ برده داری، استکبار و به دارآویختن مردمان مظلوم و ستمدیده هر صاحب انصافی را به اعتراف بر وجود شرور وامی دارد. در اینجا سؤال مهمّی مطرح می شود: آیا خدایی که صاحب قدرت مطلق است، خدایی که خیر محض است، خدایی که هرگونه نقص و ضعف در او محال است، به وجود شرّ در جهان رضایت می دهد؟ آیا چنین خدایی نمی تواند از بروز این همه شرّ جلوگیری نماید؟ آیا می توان وجود شرور را دلیلی بر محدودیت صفات عالیه الهی دانست؟
تعریف خیر و شرّ
تعریف خاصّ از خیر و شرّ، پیش داوری خاصّی را در بحث شرّ وارد می کند. امّا مراد ما از شرّ در اینجا، گونه ای خاصّ و تعریفی ویژه از شرّ نیست، بلکه شرّ را به همان معنایی فرض می کنیم که معنای آن روشن است و نیز اغلب در مصادیق آن اتّفاق نظر وجود دارد. به طور خلاصه می توان گفت: شرّ به معنای عامّ همان چیزی است، که نوعا کسی نسبت به آن رغبت نمی کند. در مقابل، خیر مورد میل و علاقه همگان می باشد. بسیاری از تعاریف درباره خیر و شرّ بیانگر تصویر مزبور از خیر و شرّ است؛ از جمله می توان به تعریف بوعلی سینا اشاره کرد که می فرماید: «خیر فی الجمله چیزی است که هر شیئی به آن اشتیاق و علاقه دارد؛ و آن وجود یا کمال وجود است... امّا شرّ امر عدمی است، که ذاتی ندارد، بلکه عدم جوهر یا عدم کمالی برای جوهر است.» ملاّصدرا نیز می گوید: «خیر چیزی است که هر شیئی به آن اشتیاق و میل دارد و با آن سهمی از کمال ممکن خود متحقّق می شود، اما در مورد شرّ حکما گفته اند که آن ذاتی ندارد.» همچنین در دائرة المعارف روتلج آمده است: «شرّ نتیجه شدیدترین گناه اخلاقی ماست. شرّ تحمیل آسیب غیرعادلانه خطرناک روی احساس موجودات است. قتل، شکنجه، برده گیری و... بعضی از نمونه های شرّ هستند.»
انواع شرور
در یک تقسیم کلّی می توان به سه نوع از شرور (از لحاظ حوزه وجودی آن ها) اشاره نمود:
← شرور طبیعی
...
wikifeqh: مسئله_شر