مروست
لغت نامه دهخدا
مروست. [ م َرْ وَ ] ( اِخ ) دهی مرکز دهستان هرات - مروست ، بخش شهر بابک ، شهرستان یزد، واقع در 96هزارگزی شمال باختری شهر بابک و کنار راه شوسه ٔیزد به مروست ، با 2542 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مروسة. [ م ُ رَوْ وَ س َ ] ( ع ص ) مرأسة. نقطه دار. منقوطه. و برای فرق میان فاء و قاف ، «فاء» را فاء مروسة گویند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : خرفق ، اول الاسم خاء مفتوحة بعدها راء ساکنة ثم فاء مروسة مفتوحة ثم قاف... ( مفردات ابن البیطار ج 1 ص 53 ). زیزفون ، أوله زای مفتوحة بعدها یاء باثنتین من تحتها ساکنة بعد زای اخری مفتوحة ثم فاء مروسة مضمومة... ( ابن البیطار ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
مروست مرکز شهرستان مروست در استان یزد است. و جنوب استان یزد و در مسیر بزرگراه در حال احداث مهریز به نی ریز واقع شده است.
در خصوص ریشه شناسی واژهٔ «مروست» و اینکه این واژه به چه شکل به وجود آمد و به چه معنا می باشد و علت این که این نام را بر این منطقه قرار داده اند در کتب تاریخی زیادی به شکل ها و تعاریف مختلفی به آن پرداخته شده است و با بررسی های به عمل آمده و تحقیقات صورت گرفته آنچه که به واقعیت نزدیک تر می باشد این گونه است که به سال ( پیش از سال ۱۳۲ هجری قمری ) عمر بن هبیره فزاری، معن بن زائده را که در شجاعت و سخا ثانی حاتم طائی است، از جانب دیگری روانهٔ فارس نمود پس معن با سپاه عبدالله بن معاویه در مرو شاذان که اکنون او را مروست گویند جنگ نمود و شکست فاحش بر سپاه عبدالله افتاد و یکنفر از اولاد ابولهب در آن جنگ کشته شد و فرموده اهل بیت طهارت که «یکنفر از بنی هاشم در مرو شاذان مدفون شود» «یقتل رجل من بنی هاشم بمروالشاذان» به صحت پیوست … ( ص ۱۹۷ )
استخری این نام را مروسف ضبط کرده، می نویسد: مروسف منبر ندارد ( ص ۹۸، مسالک و ممالک )
حمداله مستوفی می نویسد: مروست دیهی بزرگ است از سردسیرات فارس و در اصل مر بود پس برای تمییز از مرو خراسان آنرا مرو شاذان گفتند چنانچه مرو خراسان را مرو شاهجهان ( ص ۱۲۲، نزهت القلوب، چاپ لیدن ) فارسنامهٔ ابن بلخی، ص ۱۲۵ کامل، ابن اثیرف جلد چهارم، ص ۳۰۶ در جایی دیگر اینگونه آمده است که نام مروست در متون تاریخی به خاطر وجود قلعه های فراوان و وجود آثار تاریخی بسیار زیاد که نشان از وسعت و آبادانی آن در گذشته بوده است به نام دارالکلات معروف بوده است به طوری که در دور تا دور مروست بیش از ۱۸ قلعه هنوز پابرجا باقی مانده است که هر کدام زادگاه و محل زندگی افراد و طوایف بسیاری بوده است و برخی از آن ها تا دههٔ ۷۰ نیز هنوز مورد سکونت بود و در برخی روستاها هم اکنون جهت نگهداری دام از آن ها استفاده می شود.
مجموعه بناهای تاریخی مروست، نقطهٔ دیدنی تاریخ این شهر است. این مجموعه عبارت است از: مسجد شاه حسین مروست متعلق به دوران قاجاریان ( ثبت در فهرست آثار ملی ) ، مسجد حاج قاسم، گنبدی، قلعهٔ تاریخی مروست، مسجد جامع، بقعهٔ شیخ عبدالله، بقعهٔ شیخ بهاالدین و کاروانسرای شعبه. [ ۲]
امیر مظفر پسر منصور پسر غیاث الدین حاجی خراسانی که پهلوانی دولتیار و نیک اعتقاد خوش پندار بود در خدمت اتابکان یزد به رتبهٔ امارت رسید؛ وقتی از اتابکان یزد رنجید خدمت ایلخان، ارغون خان رسید و در نزد او به منصب یساولی سرافراز گردید. پس از ارغون خان، گیخاتو خان، غازان خان و سپس اولجایتوسلطان او را به خدمت گرفتند و حکومت ابرقوه و هرات و مروست و اردستان را به او واگذاشتند. ( ص ۳۰۵ ) هرات و مروست شهری است کوچک و غله و بوم و میوه روی و هوای معتدل و آب روان دارد و مروست دیهی است بزرگ و همان صفات دارد. ( نزهت القلوب، حمدالله مستوفی ) شیخ اقدم سعیدالمشهور ( ۷۹ ب ) بوفور الکرامات المعروف بعد المقامات شیخ الحق ولدین محمد بن بهاء الدین. شیخ مشارالیه به چند خواص مخصوص بود. اول آنکه دایماً در بند آن بود که غمی از دل درویش غمزه بردارد. دیگر آنکه بسیار دوست داشتی که کسی را مهمی ساخته گرداند و از بند قید و گرفتاری خلاصی دهد. دیگر آنکه اعانت فروماندگان بر خود واجب و لازم شمردی، دیگر آنکه چون جهانشاه میرزا پیر بوداق را از شیراز استخراج کرد و او به بغداد متوجه شد ابو یوسف میزا را در شیراز به جای او نصب فرمود و پنج هزار تومان در شیراز در وجه {ناخوانا} او تعیین فرمود. بوانات و هرات و مروست را از ولایت شیراز ضمیمهٔ ولایت کرمان ساخت. ( دیار بکر، ابوبکر طهرانی )
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر خصوص ریشه شناسی واژهٔ «مروست» و اینکه این واژه به چه شکل به وجود آمد و به چه معنا می باشد و علت این که این نام را بر این منطقه قرار داده اند در کتب تاریخی زیادی به شکل ها و تعاریف مختلفی به آن پرداخته شده است و با بررسی های به عمل آمده و تحقیقات صورت گرفته آنچه که به واقعیت نزدیک تر می باشد این گونه است که به سال ( پیش از سال ۱۳۲ هجری قمری ) عمر بن هبیره فزاری، معن بن زائده را که در شجاعت و سخا ثانی حاتم طائی است، از جانب دیگری روانهٔ فارس نمود پس معن با سپاه عبدالله بن معاویه در مرو شاذان که اکنون او را مروست گویند جنگ نمود و شکست فاحش بر سپاه عبدالله افتاد و یکنفر از اولاد ابولهب در آن جنگ کشته شد و فرموده اهل بیت طهارت که «یکنفر از بنی هاشم در مرو شاذان مدفون شود» «یقتل رجل من بنی هاشم بمروالشاذان» به صحت پیوست … ( ص ۱۹۷ )
استخری این نام را مروسف ضبط کرده، می نویسد: مروسف منبر ندارد ( ص ۹۸، مسالک و ممالک )
حمداله مستوفی می نویسد: مروست دیهی بزرگ است از سردسیرات فارس و در اصل مر بود پس برای تمییز از مرو خراسان آنرا مرو شاذان گفتند چنانچه مرو خراسان را مرو شاهجهان ( ص ۱۲۲، نزهت القلوب، چاپ لیدن ) فارسنامهٔ ابن بلخی، ص ۱۲۵ کامل، ابن اثیرف جلد چهارم، ص ۳۰۶ در جایی دیگر اینگونه آمده است که نام مروست در متون تاریخی به خاطر وجود قلعه های فراوان و وجود آثار تاریخی بسیار زیاد که نشان از وسعت و آبادانی آن در گذشته بوده است به نام دارالکلات معروف بوده است به طوری که در دور تا دور مروست بیش از ۱۸ قلعه هنوز پابرجا باقی مانده است که هر کدام زادگاه و محل زندگی افراد و طوایف بسیاری بوده است و برخی از آن ها تا دههٔ ۷۰ نیز هنوز مورد سکونت بود و در برخی روستاها هم اکنون جهت نگهداری دام از آن ها استفاده می شود.
مجموعه بناهای تاریخی مروست، نقطهٔ دیدنی تاریخ این شهر است. این مجموعه عبارت است از: مسجد شاه حسین مروست متعلق به دوران قاجاریان ( ثبت در فهرست آثار ملی ) ، مسجد حاج قاسم، گنبدی، قلعهٔ تاریخی مروست، مسجد جامع، بقعهٔ شیخ عبدالله، بقعهٔ شیخ بهاالدین و کاروانسرای شعبه. [ ۲]
امیر مظفر پسر منصور پسر غیاث الدین حاجی خراسانی که پهلوانی دولتیار و نیک اعتقاد خوش پندار بود در خدمت اتابکان یزد به رتبهٔ امارت رسید؛ وقتی از اتابکان یزد رنجید خدمت ایلخان، ارغون خان رسید و در نزد او به منصب یساولی سرافراز گردید. پس از ارغون خان، گیخاتو خان، غازان خان و سپس اولجایتوسلطان او را به خدمت گرفتند و حکومت ابرقوه و هرات و مروست و اردستان را به او واگذاشتند. ( ص ۳۰۵ ) هرات و مروست شهری است کوچک و غله و بوم و میوه روی و هوای معتدل و آب روان دارد و مروست دیهی است بزرگ و همان صفات دارد. ( نزهت القلوب، حمدالله مستوفی ) شیخ اقدم سعیدالمشهور ( ۷۹ ب ) بوفور الکرامات المعروف بعد المقامات شیخ الحق ولدین محمد بن بهاء الدین. شیخ مشارالیه به چند خواص مخصوص بود. اول آنکه دایماً در بند آن بود که غمی از دل درویش غمزه بردارد. دیگر آنکه بسیار دوست داشتی که کسی را مهمی ساخته گرداند و از بند قید و گرفتاری خلاصی دهد. دیگر آنکه اعانت فروماندگان بر خود واجب و لازم شمردی، دیگر آنکه چون جهانشاه میرزا پیر بوداق را از شیراز استخراج کرد و او به بغداد متوجه شد ابو یوسف میزا را در شیراز به جای او نصب فرمود و پنج هزار تومان در شیراز در وجه {ناخوانا} او تعیین فرمود. بوانات و هرات و مروست را از ولایت شیراز ضمیمهٔ ولایت کرمان ساخت. ( دیار بکر، ابوبکر طهرانی )
wiki: مروست
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید