مرحان

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

مرحان. [ م َ رَ ] ( ع اِمص ) شادی. شادمانی. ( منتهی الارب ). فرح و خفة. نشاط و سبکبالی. ( متن اللغة ). || سستی. ( منتهی الارب ). ضعف. ( متن اللغة ). || سختی. || روانی اشک چشم. || تباهی چشم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ( مص ) شادمان شدن و از شدت فرح ضعف کردن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مرح شود. || دردناک و تباه شدن چشم. ( تاج المصادر بیهقی ). فاسد و ضعیف شدن چشم. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). مَرَح. ( متن اللغة ). || جاری شدن اشک از چشم و شدت گرفتن سیلاب و هیجان آن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). مرح. || مسدود و گرفته شدن سوراخهای آفتابه و آب دستان به نحوی که آب از آن نریزد. مرح. ( از متن اللغة ). || بیرون آوردن زمین گیاه را. || برآمدن خوشه و سنبله از زرع و گیاه. || باریدن ابر. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شادی و شادمان

پیشنهاد کاربران

مرحان ; معنی اسم مرحان در لغت نامه دهخدا: شادی، شادمانی
مرحان : شادی ، فرح ، خوشحالی .
مرحان : مرحان به معنی شادی، شادمانی ، سُرور ، فرح . مرحان اسم دختر با ریشه عربی است .
مرحان : شادی ، خوشحالی ، نشاط ، خرمی
مرحان : مرحان عربی شادمانی و فرح .

بپرس