[ویکی فقه] اهل معرفت برای شناخت خدا مراتبی ذکر کرده اند: که در این نوشتار بررسی می شود.
نخست مرتبه ای است که از آن به هویّت غیبیه و مقام «لا إسم له و لارسم» تعبیر می کنند. کسی را در این مرتبه یارای هیچ گونه سخن و وصفی نیست: «وما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِه...»، جز آن که به اصل تحقق آن اعتراف کند؛ ولی نسبت به این که کنه ذاتش چیست و چه اوصافی دارد ابزار شهود و ادراک کارآیی ندارد: «... و لا یُحیطونَ بِهِ عِلما»، چنان که خداوند از روی رأفت و عطوفت بندگان خود را از نزدیک شدن به این مرتبه بر حذر داشته است تا این که آنان عمر خود را در چیزی که تحصیل آن ممکن نیست تباه نکنند : «ویُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفسَهُ واللّهُ رَءُوفٌ بِالعِباد»
مقام احدیت
مرتبه بعد که از آن به مقام «اَحَدیّت » تعبیر می شود آن است که عارف خداوند را به عنوان حقیقتی یکپارچه و عاری از هرگونه کثرت می بیند؛ ولی در عین حال هنوز نمی تواند برای آن هیچ اسم و وصفی تصور کند؛ جز آن که بگوید او خدای احد است: «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» احد در این آیه به حضرت احدیّت که از آن به مرتبه جمع الجمع، حقیقة الحقایق، برزخ البرازخ، مقام أوأدنی و... نیز تعبیر می شود اشاره دارد، همان گونه که الله در عبارت مذکور الله ذاتی است و بر ظهور ذات برای ذات دلالت می کند.
مرتبه واحدیّت
مرتبه سوم که از آن به مرتبه واحدیّت یاد می شود آن است که عارف خدا را به اوصاف کمال چون علم، حیات، قدرت، اراده، خلق، رزق و... وصف می کند، ازاین رو این مرتبه را حضرت اسما و صفات می نامند، ازاین رو خداوند در سوره توحید بعد از آن که فرمود: «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» دوباره کلمه «الله» را به معنای دیگری که الله وصفی باشد ذکر کرده و فرموده است: «اللّهُ الصَّمدَ» الله وصفی به ظهور ذات به صور اسما و صفات اشاره دارد.
نخست مرتبه ای است که از آن به هویّت غیبیه و مقام «لا إسم له و لارسم» تعبیر می کنند. کسی را در این مرتبه یارای هیچ گونه سخن و وصفی نیست: «وما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِه...»، جز آن که به اصل تحقق آن اعتراف کند؛ ولی نسبت به این که کنه ذاتش چیست و چه اوصافی دارد ابزار شهود و ادراک کارآیی ندارد: «... و لا یُحیطونَ بِهِ عِلما»، چنان که خداوند از روی رأفت و عطوفت بندگان خود را از نزدیک شدن به این مرتبه بر حذر داشته است تا این که آنان عمر خود را در چیزی که تحصیل آن ممکن نیست تباه نکنند : «ویُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفسَهُ واللّهُ رَءُوفٌ بِالعِباد»
مقام احدیت
مرتبه بعد که از آن به مقام «اَحَدیّت » تعبیر می شود آن است که عارف خداوند را به عنوان حقیقتی یکپارچه و عاری از هرگونه کثرت می بیند؛ ولی در عین حال هنوز نمی تواند برای آن هیچ اسم و وصفی تصور کند؛ جز آن که بگوید او خدای احد است: «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» احد در این آیه به حضرت احدیّت که از آن به مرتبه جمع الجمع، حقیقة الحقایق، برزخ البرازخ، مقام أوأدنی و... نیز تعبیر می شود اشاره دارد، همان گونه که الله در عبارت مذکور الله ذاتی است و بر ظهور ذات برای ذات دلالت می کند.
مرتبه واحدیّت
مرتبه سوم که از آن به مرتبه واحدیّت یاد می شود آن است که عارف خدا را به اوصاف کمال چون علم، حیات، قدرت، اراده، خلق، رزق و... وصف می کند، ازاین رو این مرتبه را حضرت اسما و صفات می نامند، ازاین رو خداوند در سوره توحید بعد از آن که فرمود: «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» دوباره کلمه «الله» را به معنای دیگری که الله وصفی باشد ذکر کرده و فرموده است: «اللّهُ الصَّمدَ» الله وصفی به ظهور ذات به صور اسما و صفات اشاره دارد.
wikifeqh: مراتب_خداشناسی