مدل اجزای محدود ( به انگلیسی: Lumped element model ) در کنار مدل اجزای توزیع شده یکی از دو مدل رایج برای مدل سازی سامانه های فیزیکی است. در مدل اجزای محدود فرض بر این است که پارامتر فیزیکی مورد نظر در یک مکان محدود یا نقطه متمرکز است که در مقابل فرض متغیربودن پارامتر در مدل اجزای توزیع شده قرار می گیرد. برای نمونه جرم یک خودرو که در یک بزرگ راه در حال حرکت است را می توان با مدل اجزای محدود به صورت یک نقطهٔ جرمی مدل سازی کرد، اما اگر نیاز به بررسی تأثیر پویای جابجایی وزن در لحظهٔ ترمزکردن مد نظر باشد ممکن است نیاز به تعیین چگونگی توزیع وزن در فضا داشته باشیم که در این حالت مدل اجزای توزیع شده مناسب خواهد بود. مدل اجزای محدود معمولاً با یک معادلهٔ دیفرانسیل معمولی توصیف می شود که در آن زمان یک متغیر مستقل است. [ ۱]
در مدل سازی اجزای محدود، یک سامانهٔ توزیع شده در فضا را، با کاهش درجهٔ آزادی سامانه، به صورت یک مجموعهٔ محدود از اجزا مدل سازی می کنند. مدل حاصل که به صورت نقاط گسسته در فضا است می تواند رفتار سامانهٔ اصلی را با تقریب توصیف کند. [ ۲] اگر مدل نتواند اجزای سامانهٔ واقعی را با دقت مناسبی مدل سازی کند نیاز به تغییر اجزای مدل یا استفاده از مدلی دیگر وجود خواهد داشت. [ ۳]
در سامانه های فیزیکی که با انتشار موج روبه رو هستیم معمولاً استفاده از مفاهیم طول موج و اندازهٔ فیزیکی می تواند برای تصمیم گیری در استفاده از مدل اجزای محدود مفید باشد. از نمونه های این نوع سامانه ها می توان به سامانه های الکترومغناطیسی، ارتعاش مکانیکی و صوت شناسی اشاره کرد. در این روش گفته می شود که اگر اندازهٔ فیزیکی یک قطعه نسبت به طول موج انتشاریافته کوچک باشد می توان از مدل اجزای محدود برای مدل سازی آن استفاده کرد. [ ۴] در یک سامانهٔ الکتریکی که این فرض برقرار باشد می توان برای ساده سازی، المان های مدار را به صورت یک نقطهٔ محدود در فضا نظر گرفت و سیم های بین المان ها را رسانای ایده آل فرض کرد و ویژگی های هر المان را بر پایهٔ رابطهٔ بین ولتاژ و جریانش بیان نمود، در این حالت المان های مانند مقاومت، خازن، دیود، ترایود و سلف هر کدام یک جزء محدود به شمار می آیند. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر مدل سازی اجزای محدود، یک سامانهٔ توزیع شده در فضا را، با کاهش درجهٔ آزادی سامانه، به صورت یک مجموعهٔ محدود از اجزا مدل سازی می کنند. مدل حاصل که به صورت نقاط گسسته در فضا است می تواند رفتار سامانهٔ اصلی را با تقریب توصیف کند. [ ۲] اگر مدل نتواند اجزای سامانهٔ واقعی را با دقت مناسبی مدل سازی کند نیاز به تغییر اجزای مدل یا استفاده از مدلی دیگر وجود خواهد داشت. [ ۳]
در سامانه های فیزیکی که با انتشار موج روبه رو هستیم معمولاً استفاده از مفاهیم طول موج و اندازهٔ فیزیکی می تواند برای تصمیم گیری در استفاده از مدل اجزای محدود مفید باشد. از نمونه های این نوع سامانه ها می توان به سامانه های الکترومغناطیسی، ارتعاش مکانیکی و صوت شناسی اشاره کرد. در این روش گفته می شود که اگر اندازهٔ فیزیکی یک قطعه نسبت به طول موج انتشاریافته کوچک باشد می توان از مدل اجزای محدود برای مدل سازی آن استفاده کرد. [ ۴] در یک سامانهٔ الکتریکی که این فرض برقرار باشد می توان برای ساده سازی، المان های مدار را به صورت یک نقطهٔ محدود در فضا نظر گرفت و سیم های بین المان ها را رسانای ایده آل فرض کرد و ویژگی های هر المان را بر پایهٔ رابطهٔ بین ولتاژ و جریانش بیان نمود، در این حالت المان های مانند مقاومت، خازن، دیود، ترایود و سلف هر کدام یک جزء محدود به شمار می آیند. [ ۵]
wiki: مدل اجزای محدود