مدخل نگاری فقه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علم فقه، بی نیاز از مدخلی نیست که در آن از منابع، ابواب و مباحث، ادوار تاریخی و اعلام و آثار عرضه شده در هر دوره به شکل تطبیقی و با نگاهی به دیگر مذاهب سخن گفته شود.
مدخل فقه را کتابی باید در نظر گرفت که راه ورود به آفاق و اعماق فقه را هموار می کند و نمی توان پذیرفت که علم اصول برآورنده چنین نیازی باشد؛ چون علم اصول، علم به قواعد کلی استنباط و منطقی برای اجتهاد است که به تعبیر شهید صدر: بدون آن ما در برابر انبوهی از نصوص شرعی قرار خواهیم گرفت، در حالی که نمی دانیم برای کشف احکام شرعی چگونه از آنها بهره ببریم. درست مانند شخصی که ابزار نجاری و قطعات بسیاری از چوب دارد، ولی نمی داند چگونه با آنها تختی چوبین بسازد. پس دانستن علم اصول برای ورود به فقه استدلالی و استنباط احکام، ضروری می نماید. اما نگاه دانشمند اصولی به علم فقه، بسیار محدودتر و جزئی تر از نگاهی است که ما می خواهیم برای جویندگان و خوانندگان این رشته علمی در آغاز راه فراهم کنیم.کتاب های اصول فقه در وضعیت موجود تا حدّی مُعرّف منابع استنباط فقهی و راه بهره گیری از آنهاست و بدین لحاظ، کتاب های مذکور تا حدّ فراوانی مبانی اختلافات اجتهادی را معرفی می کند، ولی این کتاب ها غالباً تطوّر آرای فقهی را در سیری منظم منعکس نمی کند، هم چنان که به ابواب و تقسیمات فقه و معرفی فقها و آثار آنها تعرضی ندارد. پس باید فکر دیگری کرد و این نیاز را به گونه ای دیگر پاسخ داد. در فراهم آوردن مجموعه معلوماتی که در مدخل علم فقه مورد نیاز است، علاوه بر اصل کتاب های فقهی و اصولی، از مقدمات نگاشته شده برای آن کتاب ها از سوی مؤلفان؛ مانند: مقدمه کتاب السرائر، ابن ادریس؛ مقدمه اصول الاستنباط، سید علی نقی حیدری؛ نیز می توان به تاریخ علم الاصول مندرج در نفس مباحث کتاب (المعالم الجدیدة) اثر شهید سید محمدباقر صدر اشاره کرد. یا شاگردان آنها یا اعلام متأخر(مانند: مقدمه شیخ محمدمهدی آصفی و سید محمد کلانتر بر شرح (اللمعة الدمشقیه)) و نیز از کتب تراجم و رجال و طبقات الفقها؛ مانند: موسوعة طبقات الفقها، لجنه علمی در مؤسسه امام صادق و مقدمه آن به قلم استاد جعفر سبحانی، می توان بهره جست. از باب نمونه، می توان از دو کتاب معروف شیخ انصاری؛ یعنی: فرائد الاصول و (المکاسب) نام برد که در ضمن طرح مباحث علمی و استدلالی، به طور ضمنی تاریخ تطور علم اصول و فقه و مبانی اختلافات اجتهادی را با آوردن عین عبارت و نشان دادن روش علمی هر دوره بخوبی منعکس می کند. و همین از امتیازات خاص هردو کتاب محسوب می شود، ولی البته این اطلاعات جزئی و محدود باید منسجم و منظم و با معلومات لازم دیگر در یک جا متمرکز گردد.
کتب المدخل الفقهی اهل سنت
در سال های اخیر، دانش مندان اهل سنت تلاش گسترده ای را در این جهت صورت داده اند و آثار مستقل فراوانی را تحت عنوان (المدخل الفقهی)، یا به صورت جزئی تر تحت عنوان (تاریخ التشریع الاسلامی) عرضه کرده اند. مانند: المدخل فی التعریف بالفقه الاسلامی، محمد مصطفی شلبی؛ تاریخ التشریع الاسلامی، محمد خضری بک؛ علم اصول الفقه وخلاصة تاریخ التشریع الاسلامی، عبدالوهاب خلاف؛ المدخل الفقهی العام، مصطفی احمد زرقا؛ تاریخ الفقه الاسلامی، عمر سلیمان اشقر؛ مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیة، یوسف قرضاوی؛ الفکر السامی فی تاریخ الفقه الاسلامی، محمد بن حسن حجوی فاسی؛ المدخل للتشریع الاسلامی، محمد فاروق نبهان؛ مدخل الفقه الاسلامی، محمد سلام مدکور؛ تاریخ الفقه الاسلامی، محمدعلی سایس؛ الاجتهاد، عبدالمنعم نمر؛ مجموعه بحوث فقهیه، عبدالکریم زیدان؛ تاریخ التشریع الاسلامی، منّاع القطّان. که کوشش مشابه را برای معرفی فقه شیعه در همین قالب ها طلب می کند.
کتب المدخل الفقهی شیعه
البته محدود آثار دانشمندان شیعه که در زمینه موجود است: تاریخ فقه و فقها، دکتر ابوالقاسم گرجی؛ ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی؛ منابع اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی؛ ادوار فقه، محمود شهابی؛ مقدمه ای بر فقه شیعه، حسین مدرسی طباطبایی؛ مقدمه موسوعة طبقات الفقهاء، جعفر سبحانی؛ ادوار علم الفقه واطواره، علی آل کاشف الغطاء. درخور تقدیر می نماید و برای نگاشتن آثار کامل تر باید مورد نظر باشد، ولی هنوز با شکل مطلوب فاصله زیادی دارد. بیش تر اهل منطق از آوردن مقدماتی در آغاز هر علم برای شناخت: ۱.غرض و غایت؛ ۲. تعریف؛ ۳. موضوع؛ ۴. منفعت؛ ۵. عنوان یا فهرست ابواب؛ ۶. مؤلف؛ ۷. مرتبه؛ ۸. و انحای تعلیمیه آن علم (تقسیم، تحلیل و تحدید) سخن می گفتند. برخی دیگر از منطقیان رئوس ثمانیه را چنین برمی شمردند: ۱. سِمَت (وجه تسمیه علم)؛ ۲. مؤلف؛ ۳. غرض (انگیزه فاعلی که برای پرداختن بدان علم لازم است)؛ ۴. منفعت (اثر حاصل از تحصیل علم)؛ ۵. مرتبه علم (بررسی تقدم یا تأخر رتبه آن علم نسبت به دیگر علوم)؛ ۶. جنس علم (عقلی یا نقلی و فرعی یا اصلی بودن علم)؛ ۷. قسمت (تقسیمات داخلی و ابواب علم)؛ ۸. روش های تعلیم (تقسیم، تحلیل، برهان و تحدید). در تعداد و عناوین این مقدمات اندکی اختلاف دیده می شد، ولی اصل نیاز به طرح این گونه مباحث، برای هر علمی مورد اتفاق بوده و حیثیت مشترک همه آنها که سنخ مباحث مذکور را نشان می دهد، همان جنبه مقدمیت و به تعبیر جدید پیش نیاز بودن آنها محسوب می شود.
دو کار دیگر در اطراف مدخل شیعه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس