[ویکی فقه] مدح شبیه به ذم، صنعتی است که شاعر و یا گوینده بیتی یا مطلبی را بیاورد که در ابتدا با خواندن بخش اول، ذم (نکوهش) به نظر آید؛ اما با خواندن ادامه سخن معلوم شود که قصد شاعر و گوینده مدح بوده است.
مدح شبیه به ذم، صنعتی است که شاعر و یا گوینده بیتی یا مطلبی را بیاورد که در ابتدا با خواندن بخش اول، ذم (نکوهش) به نظر آید؛ اما با خواندن ادامه سخن معلوم شود که قصد شاعر و گوینده مدح بوده است. این شیوه ی سخن پردازی را که به ظاهر ساختی نکوهشی دارد اما برخلاف انتظار به ستایش ختم می شود، و از همین رو بیشتر و بهتر به دل می نشیند مدح شبیه به ذم (ستایش نکوهش گونه) نامیده اند. پس مدح شبیه به ذم یعنی اینکه سخنور، کسی یا چیزی را به گونه ای بستاید که خواننده نخست فریب بخورد و آن را نکوهش پندارد. اما بعد از خواندن تمام مطلب، تازه می فهمد به دامی شیرین، افتاده است، اما از فریب خوردن خود خرسند می شود.
استفاده از برخی واژه ها
گویندگان برای به وجود آوردن این صنعت بیشتر از واژگان استثناء، مثل ولی، لیک، اما، لیکن و جز آن یاری می جویند و بعد از آوردن این واژگان چیزی می آورد که آنچه را پیش از آن آورده نه نقص و نه رد بلکه تأکید می کند. ترا پیشه عدل است لیکن به جود ••• کند دست تو بر خزائن ستم (رشید وطواط)
نمونه ها
...
مدح شبیه به ذم، صنعتی است که شاعر و یا گوینده بیتی یا مطلبی را بیاورد که در ابتدا با خواندن بخش اول، ذم (نکوهش) به نظر آید؛ اما با خواندن ادامه سخن معلوم شود که قصد شاعر و گوینده مدح بوده است. این شیوه ی سخن پردازی را که به ظاهر ساختی نکوهشی دارد اما برخلاف انتظار به ستایش ختم می شود، و از همین رو بیشتر و بهتر به دل می نشیند مدح شبیه به ذم (ستایش نکوهش گونه) نامیده اند. پس مدح شبیه به ذم یعنی اینکه سخنور، کسی یا چیزی را به گونه ای بستاید که خواننده نخست فریب بخورد و آن را نکوهش پندارد. اما بعد از خواندن تمام مطلب، تازه می فهمد به دامی شیرین، افتاده است، اما از فریب خوردن خود خرسند می شود.
استفاده از برخی واژه ها
گویندگان برای به وجود آوردن این صنعت بیشتر از واژگان استثناء، مثل ولی، لیک، اما، لیکن و جز آن یاری می جویند و بعد از آوردن این واژگان چیزی می آورد که آنچه را پیش از آن آورده نه نقص و نه رد بلکه تأکید می کند. ترا پیشه عدل است لیکن به جود ••• کند دست تو بر خزائن ستم (رشید وطواط)
نمونه ها
...
wikifeqh: مدح_شبیه_به_ذم