مِدجای ( همچنین مَدجای، مجای ّو مازوی، مصری mḏꜣ. j ، یک nisba از mḏꜣ ) یک نام گمشده است که در بسیاری از زبان های زبان های آفروآسیایی به کار رفته است و ابتدا به یکی از کوچ نشینان نوبیا اشاره داشت اما بعدها اصطلاحی عمومی شد برای مأموران انتظامی بیابانگرد. [ ۱]
در باستان شناسی، فرهنگ گِرد گور عموماً مدجای ها را در بر می گیرد. [ ۲] [ ۳] این فرهنگ به خاطر داشتن گورهای دایره شکل در نوبیای سفلی و مصر علیا، بدین نام شناخته می شود و مربوط به اواخر پادشاهی میانه و دوره میانه ی دوم ( ۱۸۰۰ - ۱۵۵۰ قبل از میلاد ) می باشد. ظهور ناگهانی این گورها در دره نیل نشان می دهد که احتمالاً جمعیتی مهاجر بوده اند. همچنین وجود پوسته های نِریتا در بسیاری از آن ها نشان می دهد که سرنشینان آنها از صحرای شرقی، بین نیل و دریای سرخ بدانجا رهسپار شدند. دیگر چیزی که مکرراً در این گورها یافت شده، جمجمه های نقاشی شده ی حیوانات مختلف شاخدار است، که یا به صورت دایره شکل در اطراف گودال دفن شده و یا در گودال هایی جداگانه قرار دارند.
اولین اشاره به مدجای ها در سوابق مکتوب، به پادشاهی کهن بازمی گردد. خودزندگینامه ی وِنی آن ها را میان سایر اقوام معرفی می کند. همچنین اشاره می کند که در آن زمان یک ژنرال تحت فرمان پپی یکم ( ۲۳۳۲–۲۲۸۷ قبل از میلاد ) بر آن ها حکومت می کرد. [ ۴] در این زمان اصطلاح مدجای به افرادی از سرزمین مدجا گفته می شد، منطقه ای که تصور می شود جایی در شرق مروارید دوم نیل ( یکی از شخصیت های باستانی که مصریان به نیل داده بودند و امروز در سودان قرار دارد ) در نوبیا واقع شده باشد. فرمانی از دربار پپی اول یافت شده که در آن از مقامات مختلفی یاد شده، از جمله ناظران مدجا، ایرت جت و ساتجو، که نشان می دهد مدجا حداقل تا حدی تحت سلطه دولت مصر بوده است. [ ۵] از زمان آلن گاردینر، روایت رایج این است که مدجای ها یک گروه قومی خاص هستند. ولی کارهای اخیر نشان می دهد که این اصطلاح در ابتدا مصداق مصر بوده، و کسانی که به عنوان مدجای شناخته می شوند ممکن است خودشان را از یک قوم واحد نمی دانستند و قطعاً یک کشور واحد نبوده اند. [ ۶]
گزارش های نوشته شده از پادشاهی میانه مانند سمنا دسپچز، مدجای را به عنوان مردم عشایر صحرا توصیف می کنند. منابع مصری در تمایز بین مردم نِهِسی به طور کلی و مدجای تا بخش دوم پادشاهی میانه ناسازگار هستند. سنوسرت سوم، حکمی داد که طبق آن مردم نهسی در شمال سِمنا ( ۱۵ کیلومتری وادی حلفا ) از مهاجرت منع شدند. در این هنگام بالاخره دولت شروع به تمایز میان مدجای ها و نهسی ها کرد. لیزکا این فرضیه را مطرح می کند که ممکن است انگیزه ای برای مردم ایجاد کند که شاید این خود انگیزه ای بوده که مدجای ها را به عنوان یک قوم شناسانده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر باستان شناسی، فرهنگ گِرد گور عموماً مدجای ها را در بر می گیرد. [ ۲] [ ۳] این فرهنگ به خاطر داشتن گورهای دایره شکل در نوبیای سفلی و مصر علیا، بدین نام شناخته می شود و مربوط به اواخر پادشاهی میانه و دوره میانه ی دوم ( ۱۸۰۰ - ۱۵۵۰ قبل از میلاد ) می باشد. ظهور ناگهانی این گورها در دره نیل نشان می دهد که احتمالاً جمعیتی مهاجر بوده اند. همچنین وجود پوسته های نِریتا در بسیاری از آن ها نشان می دهد که سرنشینان آنها از صحرای شرقی، بین نیل و دریای سرخ بدانجا رهسپار شدند. دیگر چیزی که مکرراً در این گورها یافت شده، جمجمه های نقاشی شده ی حیوانات مختلف شاخدار است، که یا به صورت دایره شکل در اطراف گودال دفن شده و یا در گودال هایی جداگانه قرار دارند.
اولین اشاره به مدجای ها در سوابق مکتوب، به پادشاهی کهن بازمی گردد. خودزندگینامه ی وِنی آن ها را میان سایر اقوام معرفی می کند. همچنین اشاره می کند که در آن زمان یک ژنرال تحت فرمان پپی یکم ( ۲۳۳۲–۲۲۸۷ قبل از میلاد ) بر آن ها حکومت می کرد. [ ۴] در این زمان اصطلاح مدجای به افرادی از سرزمین مدجا گفته می شد، منطقه ای که تصور می شود جایی در شرق مروارید دوم نیل ( یکی از شخصیت های باستانی که مصریان به نیل داده بودند و امروز در سودان قرار دارد ) در نوبیا واقع شده باشد. فرمانی از دربار پپی اول یافت شده که در آن از مقامات مختلفی یاد شده، از جمله ناظران مدجا، ایرت جت و ساتجو، که نشان می دهد مدجا حداقل تا حدی تحت سلطه دولت مصر بوده است. [ ۵] از زمان آلن گاردینر، روایت رایج این است که مدجای ها یک گروه قومی خاص هستند. ولی کارهای اخیر نشان می دهد که این اصطلاح در ابتدا مصداق مصر بوده، و کسانی که به عنوان مدجای شناخته می شوند ممکن است خودشان را از یک قوم واحد نمی دانستند و قطعاً یک کشور واحد نبوده اند. [ ۶]
گزارش های نوشته شده از پادشاهی میانه مانند سمنا دسپچز، مدجای را به عنوان مردم عشایر صحرا توصیف می کنند. منابع مصری در تمایز بین مردم نِهِسی به طور کلی و مدجای تا بخش دوم پادشاهی میانه ناسازگار هستند. سنوسرت سوم، حکمی داد که طبق آن مردم نهسی در شمال سِمنا ( ۱۵ کیلومتری وادی حلفا ) از مهاجرت منع شدند. در این هنگام بالاخره دولت شروع به تمایز میان مدجای ها و نهسی ها کرد. لیزکا این فرضیه را مطرح می کند که ممکن است انگیزه ای برای مردم ایجاد کند که شاید این خود انگیزه ای بوده که مدجای ها را به عنوان یک قوم شناسانده است.
wiki: مدجای