از زمانی که ایده های فرگشتی در قرن نوزدهم مطرح شد، مخالفت ها با فرگشت نیز مطرح گردیدند. زمانی که چارلز داروین کتاب خود را با عنوان خاستگاه گونه ها در سال ۱۸۵۹ منتشر کرد، نظریهٔ فرگشت او نخست با مخالفت از سوی دانشمندانی با نظریه های متفاوت مواجه شد؛ اما در نهایت به طور فراگیری در محافل علمی مورد تأیید قرار گرفت. [ ۱] [ ۲] [ ۳] بیشترین مخالفت ها با فرگشت از جانب آن دسته از افراد مذهبی که باور دارند گونه ها طی شش روز آفریده شده اند و از آغاز تا پایان ثابت بوده اند و خواهند بود، ابراز شده است. [ ۴]
ادعای رایج خلقت گرایان ( آفرینش گرایان ) این است که فرگشت هرگز مشاهده نشده. درگیرشدن با چنین ایراداتی غالباً به مناظره هایی بر سر تعریف فرگشت ختم می شود. بنابر تعریفِ زیست شناسانهٔ متعارف از فرگشت، مشاهدهٔ وقوع فرگشت موضوع ساده ای است. فرایندهای فرگشتی، به شکل تغییرِ نسل به نسل در ترکیب ژنتیک جمعیتی، در زمینه های متفاوت علمی مشاهده شده؛ از جمله فرگشت مگس میوه، موش، و باکتری در آزمایشگاه. این گونه مطالعات روی فرگشت آزمایشگاهی، به ویژه آن هایی که از میکرواُرگانیسم ها استفاده می کنند، درک با اهمیتی از چگونگی وقوع فرگشت فراهم می کنند؛ به خصوص در مورد مقاومت آنتی بیوتیک.
در پاسخ به این نمونه ها، خلقت گرایان مشخص می کنند که منظور ایرادات آن ها تنها ماکرواُرگانیسم است، نه میکرواُرگانیسم. اکثر سازمان های خلقت گرا وقوع کوتاه مدت و نسبتاً کوچک تغییرات فرگشتی را رد نمی کنند، که حتی در رشد و پرورش سگ هم مشاهده شده. در عوض، خلقت گرایان وقوع تغییرات بزرگِ فرگشتی در طول دوران ها را رد می کنند، که امکان مشاهدهٔ مستقیم آن وجود ندارد، و تنها از فرایندهای میکروفرگشتی ( ریزفرگشتی ) و آثار و نشانه های فرایندهای ماکروفرگشتی ( تغییر فرگشتی عظیم ) استنتاج شده اند. طبق تعریفی که زیست شناسان از ماکروفرگشت می دهند، هم میکروفرگشت و هم ماکروفرگشت مشاهده شده. برای مثال، گونه زایی، بر خلاف تصور غلط عمومی، به دفعات بسیاری مشاهده شده. علاوه بر آن، سنتزِ فرگشتیِ امروزه در فرایندهایی که با نظریهٔ فرگشتی توصیف شده، تمایزی بین ماکروفرگشت و میکروفرگشت قائل نمی شود.
فسیل های انتقالی نیز پیوندهای پذیرفتنی میان چندین گروه متفاوت از جانداران برقرار می کند؛ مانند آرکائوپتِریکس که پرنده ها را با دایناسورها پیوند می دهد؛ یا تیکتالیت که ماهی ها را با دوزیست های اندام دار پیوند می دهد. خلقت گرایان این مثال ها را رد می کنند؛ با این اظهار که فسیل ها شوخیِ فریب آمیزند یا اینکه فسیل ها منحصراً به یک گروه یا گروه دیگری تعلق دارند، و نیز با این اظهار که از گونه های انتقالی شواهد فراوان تری باید وجود داشته باشد. خود داروین نیز تعداد اندکِ گونه های انتقالی را یکی از بزرگ ترین ضعف های نظریه اش عنوان کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفادعای رایج خلقت گرایان ( آفرینش گرایان ) این است که فرگشت هرگز مشاهده نشده. درگیرشدن با چنین ایراداتی غالباً به مناظره هایی بر سر تعریف فرگشت ختم می شود. بنابر تعریفِ زیست شناسانهٔ متعارف از فرگشت، مشاهدهٔ وقوع فرگشت موضوع ساده ای است. فرایندهای فرگشتی، به شکل تغییرِ نسل به نسل در ترکیب ژنتیک جمعیتی، در زمینه های متفاوت علمی مشاهده شده؛ از جمله فرگشت مگس میوه، موش، و باکتری در آزمایشگاه. این گونه مطالعات روی فرگشت آزمایشگاهی، به ویژه آن هایی که از میکرواُرگانیسم ها استفاده می کنند، درک با اهمیتی از چگونگی وقوع فرگشت فراهم می کنند؛ به خصوص در مورد مقاومت آنتی بیوتیک.
در پاسخ به این نمونه ها، خلقت گرایان مشخص می کنند که منظور ایرادات آن ها تنها ماکرواُرگانیسم است، نه میکرواُرگانیسم. اکثر سازمان های خلقت گرا وقوع کوتاه مدت و نسبتاً کوچک تغییرات فرگشتی را رد نمی کنند، که حتی در رشد و پرورش سگ هم مشاهده شده. در عوض، خلقت گرایان وقوع تغییرات بزرگِ فرگشتی در طول دوران ها را رد می کنند، که امکان مشاهدهٔ مستقیم آن وجود ندارد، و تنها از فرایندهای میکروفرگشتی ( ریزفرگشتی ) و آثار و نشانه های فرایندهای ماکروفرگشتی ( تغییر فرگشتی عظیم ) استنتاج شده اند. طبق تعریفی که زیست شناسان از ماکروفرگشت می دهند، هم میکروفرگشت و هم ماکروفرگشت مشاهده شده. برای مثال، گونه زایی، بر خلاف تصور غلط عمومی، به دفعات بسیاری مشاهده شده. علاوه بر آن، سنتزِ فرگشتیِ امروزه در فرایندهایی که با نظریهٔ فرگشتی توصیف شده، تمایزی بین ماکروفرگشت و میکروفرگشت قائل نمی شود.
فسیل های انتقالی نیز پیوندهای پذیرفتنی میان چندین گروه متفاوت از جانداران برقرار می کند؛ مانند آرکائوپتِریکس که پرنده ها را با دایناسورها پیوند می دهد؛ یا تیکتالیت که ماهی ها را با دوزیست های اندام دار پیوند می دهد. خلقت گرایان این مثال ها را رد می کنند؛ با این اظهار که فسیل ها شوخیِ فریب آمیزند یا اینکه فسیل ها منحصراً به یک گروه یا گروه دیگری تعلق دارند، و نیز با این اظهار که از گونه های انتقالی شواهد فراوان تری باید وجود داشته باشد. خود داروین نیز تعداد اندکِ گونه های انتقالی را یکی از بزرگ ترین ضعف های نظریه اش عنوان کرد.
wiki: مخالفت ها با فرگشت