[ویکی فقه] در وجوب پوشش زن در میان هیچ یک از مذاهب اسلامی، تردیدی نیست. ازاین رو، بایسته است حکومت اسلامی برای تحقق این وظیفه دینی، فرهنگ سازی کند تا مردم با اعتقاد کامل، به حجاب به عنوان هنجاری اجتماعی بنگرند و ترک آن را ناهنجاری بدانند.
در این میان، سخن این است که آیا الزام بر حجاب واجب است و حکومت اسلامی ازنظر شرعی و بنا بر ادله فقهی می تواند ترک پوشش را مجازات و تعزیر کند یا خیر؟ دراین باره چند نظریه وجود دارد:۱. بنا بر نظریه مشهور، سیره عقلا بر پایه جلوگیری از اختلال نظام و استیفای مصالح بنانهاده شده است و ادله احکام فردی و اجتماعی بر اجرا و تحقق آن دلالت دارد. منابع دینی نیز بر نهی از منکر دلالت می کنند که یکی از موارد آن منکرات، کشف حجاب است. هم چنین در سیره امیر مؤمنان علی (علیه السّلام)، به مواردی برمی خوریم که حضرت، فردی را به دلیل ترک واجبات و انجام محرمات ، تعزیر کرده است. این موارد را می توان توسعه داد و به طورکلی به ادله تعلیل در تعزیرات اطلاق دارد و ولایت، از حق مجازات متخلفان برخوردار است. بسیاری از فقیهان نیز اصل و قاعده ای دارند که هرگونه مخالفت با شرع، تعزیر دارد. پس الزام بر حجاب، لازم و تعیین قانونی برای تعزیر متخلفان، جایز است.۲. در مقابل، بر اساس نظریه دیگری، همه این ادله جای مناقشه دارد. سیره فروتر از مدعاست و ادله احکام فردی نیز چنین شمولی بر هر واجبی ندارد. هم چنین ادله نهی از منکر با انجام عملی شامل احکامی مانند حجاب نمی شود. تعزیرات خاص در سیره امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) ناظر به احکام و حقوق اجتماعی خاص جامعه است و نمی توان اصطیاد و قاعده کلی در این سطح کرد. تعلیل ها نیز در تعزیر اطلاقی ندارند و اختیار ولی فقیه ناظر به هر حکمی در جامعه نیست. پس اصل فقهی«کل من خالف الشرع فعلیه التعریز»
موسسه دایره المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت (علیهم السّلام)، ج۵۴، ص۱۰۵.
در وجوب پوشش زن در میان هیچ یک از مذاهب اسلامی، تردیدی نیست و همه فقیهان و عالمان آشنا به نصوص دینی بر لزوم پوشیده بودن بدن از نگاه نامحرم اتفاق نظر دارند و این حکم به دلیل آن که در قرآن آمده، ابدی و همیشگی است. از سوی دیگر، بایسته است نظام اسلامی این وظیفه دینی را تبلیغ و فرهنگ سازی کند و زمینه های اجرای آن را فراهم سازد تا جامعه را در برابر تهاجم فکری وارداتی، ایمن سازی کند و برای پاسداری از اخلاق خانواده و معنویت عمومی جامعه برنامه ریزی کند.به طورکلی، باید پرسید آیا دلیلی بر اجبار در این واجب شرعی در قلیل و کثیر وجود دارد؟ آیا سابقه فقهی و تاریخی برای مجازات بدحجابی وجود دارد؟ آیا با وجود اقلیت ها و کنیزکان، سیره ای از پیامبر و امامان بر الزام حکومتی حجاب نقل شده است؟ دلیل کسانی که به الزام حجاب روی آورده اند، چیست؛ سیره عقلا، روایات تعزیر، اطلاقات ادله احکام فردی و اجتماعی، ادله نهی از منکر؛ کدام یک از آن ها یا همه آن ها؟ آیا این ادله بر این مبنا دلالت دارند؟
پیشینه تحقیق
پیش ازاین، در منابع و کتاب های فقهی، به طور خاص درباره الزام به حجاب گفت وگویی نشده است در کتاب های فقهی حکومتی اهل سنّت، برخی مسائل کلی آمده که ناظر به اجرای احکام است، ولی درباره الزام حجاب چیزی نیامده است. تنها در احکام السلطانیه ابویعلی فراء (م ۴۵۸) آمده است.
ابویعلی بغدادی، محمد بن حسین، احکام السلطانیه، ص۳۰۴.
...
در این میان، سخن این است که آیا الزام بر حجاب واجب است و حکومت اسلامی ازنظر شرعی و بنا بر ادله فقهی می تواند ترک پوشش را مجازات و تعزیر کند یا خیر؟ دراین باره چند نظریه وجود دارد:۱. بنا بر نظریه مشهور، سیره عقلا بر پایه جلوگیری از اختلال نظام و استیفای مصالح بنانهاده شده است و ادله احکام فردی و اجتماعی بر اجرا و تحقق آن دلالت دارد. منابع دینی نیز بر نهی از منکر دلالت می کنند که یکی از موارد آن منکرات، کشف حجاب است. هم چنین در سیره امیر مؤمنان علی (علیه السّلام)، به مواردی برمی خوریم که حضرت، فردی را به دلیل ترک واجبات و انجام محرمات ، تعزیر کرده است. این موارد را می توان توسعه داد و به طورکلی به ادله تعلیل در تعزیرات اطلاق دارد و ولایت، از حق مجازات متخلفان برخوردار است. بسیاری از فقیهان نیز اصل و قاعده ای دارند که هرگونه مخالفت با شرع، تعزیر دارد. پس الزام بر حجاب، لازم و تعیین قانونی برای تعزیر متخلفان، جایز است.۲. در مقابل، بر اساس نظریه دیگری، همه این ادله جای مناقشه دارد. سیره فروتر از مدعاست و ادله احکام فردی نیز چنین شمولی بر هر واجبی ندارد. هم چنین ادله نهی از منکر با انجام عملی شامل احکامی مانند حجاب نمی شود. تعزیرات خاص در سیره امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) ناظر به احکام و حقوق اجتماعی خاص جامعه است و نمی توان اصطیاد و قاعده کلی در این سطح کرد. تعلیل ها نیز در تعزیر اطلاقی ندارند و اختیار ولی فقیه ناظر به هر حکمی در جامعه نیست. پس اصل فقهی«کل من خالف الشرع فعلیه التعریز»
موسسه دایره المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت (علیهم السّلام)، ج۵۴، ص۱۰۵.
در وجوب پوشش زن در میان هیچ یک از مذاهب اسلامی، تردیدی نیست و همه فقیهان و عالمان آشنا به نصوص دینی بر لزوم پوشیده بودن بدن از نگاه نامحرم اتفاق نظر دارند و این حکم به دلیل آن که در قرآن آمده، ابدی و همیشگی است. از سوی دیگر، بایسته است نظام اسلامی این وظیفه دینی را تبلیغ و فرهنگ سازی کند و زمینه های اجرای آن را فراهم سازد تا جامعه را در برابر تهاجم فکری وارداتی، ایمن سازی کند و برای پاسداری از اخلاق خانواده و معنویت عمومی جامعه برنامه ریزی کند.به طورکلی، باید پرسید آیا دلیلی بر اجبار در این واجب شرعی در قلیل و کثیر وجود دارد؟ آیا سابقه فقهی و تاریخی برای مجازات بدحجابی وجود دارد؟ آیا با وجود اقلیت ها و کنیزکان، سیره ای از پیامبر و امامان بر الزام حکومتی حجاب نقل شده است؟ دلیل کسانی که به الزام حجاب روی آورده اند، چیست؛ سیره عقلا، روایات تعزیر، اطلاقات ادله احکام فردی و اجتماعی، ادله نهی از منکر؛ کدام یک از آن ها یا همه آن ها؟ آیا این ادله بر این مبنا دلالت دارند؟
پیشینه تحقیق
پیش ازاین، در منابع و کتاب های فقهی، به طور خاص درباره الزام به حجاب گفت وگویی نشده است در کتاب های فقهی حکومتی اهل سنّت، برخی مسائل کلی آمده که ناظر به اجرای احکام است، ولی درباره الزام حجاب چیزی نیامده است. تنها در احکام السلطانیه ابویعلی فراء (م ۴۵۸) آمده است.
ابویعلی بغدادی، محمد بن حسین، احکام السلطانیه، ص۳۰۴.
...
wikifeqh: مخالفان_الزام_حکومتی_حجاب